خبرگزاری فارس؛ حنان سالمی: شاید اولین باری که آلفرد آدلر، روانشناس اتریشی، اصطلاح «سبک زندگی» را به جهان معرفی کرد نمیدانست که قرنها پیش از او و در کتاب مقدس مسلمانان، نه تنها سبک زندگی تعریف شده بلکه مصداقی چون حضرت محمد (ص) نیز برای الگوسازی به ملتها معرفی شده است.
خداوند در آیه ۲۱ سوره احزاب این الگو را تحت عنوان «اسوة حسنه» اینگونه برای جهانیان نمایان میسازد که: «یقیناً برای شما در [روش و رفتار] پیامبر خدا الگوی نیکویی است.» اما سوالی که پیش میآید این است که چرا بشر برای زندگی در این کرهی خاکی نیازمند روش و رفتاری متمایز تحت عنوان «سبک زندگی» و الگو است؟ آیا نمیتوان مانند انسانهای نخستین عاری از قیود و بند قوانین بشری زندگی کرد؟ هرچند چه بسا آن دوره از تاریخ را نیز اگر به تحلیل بنشینیم شاهد سبکی مختص زندگی انسانهای نخستین باشیم.
آنچه در ادامه میخوانید، گفتوگوی تحلیلی فارس با حجتالاسلام حسین عباسی اصل، مدیر اندیشکده سبک زندگی اسلامی و پژوهشگر جوان این حوزه است که از زوایای پنهان تلاشی گروهی و علمی برای تبیین سبک زندگی اسلامی در سطحی گسترده و بعضا فراملی برای ما خواهد گفت.
فارس: دلیل ورود شما به حوزهی سبک زندگی چه بود؟ یا بهتر است بپرسم چه کنشی شما و گروه پژوهشیتان را به واکنشی تحت عنوان تاسیس «اندیشکده سبک زندگی اسلامی» رساند؟
عباسی اصل: دوران دانشجویی بود که در قالب کاروانی زیارتی به سفر معنوی حج مشرف شدیم، سال ۱۳۹۰. با توجه به جوان و دانشجو بودن، سوژه خوبی برای جذب به نظر میآمدیم و همین باعث شد یکی از وهابیهایی که افغانستانی بود و ایرانی صحبت میکرد تعدادی کتاب به ما هدیه بدهد.
به کتابها نگاه کردیم، بازگو کنندهی تفکرات وهابی بود، هرچند محتاطانه اما با آنها وارد گفتوگو شدیم که ما را به یک گوشه دعوت کردند، محلی که حالتی اتاق مانند داشت و بعدها متوجه شدیم که ستاد امر به معروف و نهی از منکر است؛ در را بستند و حدود ده دقیقه آنجا معطل شدیم که بعد از آن، همان فرد با چهرهای بشاش و خندان بازگشت و تعدادی کتاب داد و رفت، این اولین و تنها برخورد ما با وهابیت بود.
کتابهای کمحجمی بودند و وقتی به هتل برگشتیم تا فردای آن شب، تمام کتابها را مطالعه کردیم و ایرادهایی که به محتوا وارد بود را نوشتیم و وقتی به اهواز برگشتیم کتابی تحت عنوان «تناقضات» را نوشتیم که پاسخی بود نسبت به تعارضی که این کتابچههای وهابی با کتابهای خودشان داشت و سال ۱۳۹۱ کتاب رونمایی شد اما رهبری در آن سال بیاناتی داشتند که به طور کلی مسیر و نگاهمان را عوض کرد.
فارس: اشارهی شما به کدام بیانات است؟
عباسی اصل: سال ۱۳۹۱ رهبری در رابطه با سبک زندگی صحبتهایی داشتند که در پایان بیاناتشان سوالاتی را مطرح کردند و از جوانان و نخبگان خواستند تا به این سوالات پاسخ دهند؛ در آن برهه ما هم جوان بودیم و هم دانشجو، به هر حال خودمان را مخاطب این سوال دیدیم.
و این در حالی بود که ما تا همان سال، عرصه نیاز به فعالیت را در وهابیت میدیدیم و مبنای ما این بود که اگر کشورهای تئوریسین وهابیت بخواهند موجی را وارد کشور کنند قطعا از استان خوزستان کلید خواهد خورد اما وقتی بیانات رهبر را در رابطه با اهمیت سبک زندگی شنیدیم دیدیم که در حقیقت، آسیبهای سبک زندگی بسیار فراتر است و اگر از بیست هزار دانشجو، یک هزار نفر درگیر مقولهی وهابیت باشند اما نوزده هزار نفر باقی مانده درگیر سبک زندگی غربی هستند؛ به همین دلیل، تلفیق این حجم با بیانات رهبر در سطح کلان، ما را وارد این عرصهی پژوهشی کرد تا به دنبال جوابی برای سوالات رهبری باشیم.
فارس: متخصص بودن پژوهشگران اندیشکده بر کسی پوشیده نیست اما چطور توانستید به اینچنین ترکیب متعهد و متخصصی برسید؟
عباسی اصل: از همان سال و در بسیج دانشجویی، به کمک برادر خوبمان آقای شهباز، جرقههای تولید این کار فکری زده شد و اندیشکده متولد بهمن و اسفند ماه سال ۱۳۹۱ است.
با توجه به اینکه حوزه سبک زندگی مقولات گستردهای را پوشش میدهد نیازمند بهرهوری از رشتههای متعدد بودیم و نقطه هدف ما دانشگاه شد؛ دانشجوهای علوم انسانی، مهندسی، هنر و علوم پزشکی با انگیزههای مختلف حلقههای پژوهشی متفاوتی تشکیل دادند و آموزشها شروع شد و تا جایی عرصه فراهم و تقاضا بیشتر شد که در سال ۱۳۹۶ به تدریس در دانشگاه تهران و علامه رسیدیم.
به این صورت که تولید محتوای پژوهشی و علمی در خوزستان اما انتشار آن در سرتاسر ایران بود.
فارس: آیا افق خاصی برای فعالیت اندیشکده در نظر گرفته بودید؟
عباسی اصل: وقتی حلقههای پژوهشی با افراد متخصص رشتههای مختلف تشکیل شد، قدیمیترین بیانات رهبری را در رابطه با سبک زندگی اسلامی جستوجو کردیم و به سال ۱۳۶۸ رسیدیم؛ ایشان در دیداری که با طلاب داشتند فرموده بودند که «الگوی جامع زندگی اسلامی را طراحی کنید» خب الگوی جامع زندگی یعنی سبک زندگی؛ بعد در همان جلسه این الگو را برای چهل سال آینده انقلاب مدنظر قرار میدهند، یعنی زمانی که گفتمان انقلاب سایه میگستراند.
سال ۱۳۹۱ ما گفتیم از آن تاریخ، چهل سال بعد چه زمانی میشود؟ به سال ۱۴۰۸ رسیدیم و افقمان را بر مبنای این سال طراحی کردیم که تنها تا این تاریخ برای ارائه الگوی جامع زمان داریم. در همین راستا، زمانی که باقی مانده بود را به سه دوره تقسیم کردیم. سه سال اول به تبیین الگوی جامع اسلامی اختصاص یافت. سال ۱۳۹۳ تا ۱۴۰۰ جهت تدوین الگوی جامع و از سال ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۸ را نیز به عنوان دورهی ترویج الگوی جامع سبک زندگی اسلامی در نظر گرفتیم.
فارس: آیا در طراحی الگوی جامع زندگی اسلامی و پژوهشهایتان، نگاهی صرفا اسلامی و مذهبی داشتید و یا اینکه اقشار مختلف را در نظر آوردید؟
عباسی اصل: خیر؛ ما گفتیم برای اینکه الگو تدوین شود باید به زمینههای مختلف جامعه بپردازیم؛ تغذیه، روانشناسی، خانواده، ورزش و بسیاری موارد دیگر. چرا؟ چون جامعهی اسلامی، جامعهای که به تعبیر رهبری قرار است به «تمدن اسلامی» تبدیل شود نیازمند نگاهی چند بعدی است، به همین دلیل ما اشتراکات انسانی را در نظر گرفتیم، اشتراکاتی که بین انسانی که در شرق با غرب زندگی میکند مشترک است.
در حال حاضر نیز و پس از سالها کار گروهی پژوهشی، در تدوین الگوی جامع اسلامی به بالغ بر ۱۵۰۰ اقدام عملیاتی رسیدیم که اگر به دفتر اندیشکده تشریف بیاورید میتوانید تابلوهای آموزشی را از نزدیک بررسی کنید؛ این اقدامات به تفکیک نیز اگر لازم به توضیح باشند شامل ۴۰ اصل، ۸۰ راهبرد، ۱۶۰ راهکار و حجم زیادی از اقدامات در حوزههای فردی، خانوادگی و اجتماعی هستند.
فارس: کار ترویجی اندیشکده از چه سالی و در چه قالبی آغاز شد؟
عباسی اصل: از سال ۱۴۰۰ به بعد وارد امر ترویج پژوهشهای سبک زندگی اسلامی در قالب کتاب شدیم. نخستین کتاب، «سبک زندگی کار ویژه قرن» و بیانکننده این مطلب است که جنگ اساسی امروز، جنگ سبک زندگیست و همه فعالانی که میتوانند به جریان فرهنگی کمک کنند باید بدانند که اولویت قرن جدید، سبک زندگی است.
دومین کتاب، «تحریف تا تعریف سبک زندگی» است که نشاندهندهی جایگاه جنگ ما در حوزههای فردی و اجتماعی است.
و سومین کتاب، «رضایت در زندگی» میباشد که در آن به سلسله مقولههای کلیدی در زندگی پرداخته شده و جنگ اصلی بر حول محور آنها است؛ مقولههایی مانند رضایت، امنیت و عزت.
فارس: آیا میتوانیم بگوییم محتواهای پژوهشی اندیشکده قابلیت مقابله با روانشناسی زرد را دارا میباشد؟
عباسی اصل: ما به صورت ویژه در تلاش برای مقابله با روانشناسی زرد هستیم و وعدهی ۱۲ جلد کتاب پژوهشی دیگر دادهایم که در سال آینده انشالله رونمایی خواهند شد، کتابهایی که موفقیت واقعی را تعریف خواهد کرد و در برابر تحریفهای روانشناسیهای زرد خواهد ایستاد.
فارس: مگر میتوان تعریف «موفقیت» را تحریف کرد؟
عباسی اصل: ببینید ما اگر بخواهیم مهمترین شاخصههای موفقیت را با رجوع به قرآن پیدا کنیم «إن الله یحب الصابرین» «إن الله یحب المتوکلین» «إن الله یحب المحسنین» را داریم، خب ما آمدیم به این شاخصهها نظم دادیم به علاوهی «إن الله لا یحب الظالمین» «إن الله لا یحب المتکبرین» اما نکتهی جالب توجه اینجاست که در روانشناسی زرد تنها بر إن الله لا یحبها تاکید میکنند و برای رسیدن به موفقیت میگویند اگر بر سر دوراهی آرزوها و پدر و مادرت قرار گرفتی، خب آرزوهایت را انتخاب کن تا موفق شوی.
اینها یعنی چه؟ در روانشناسی زرد، کلید موفقیت میشود منیت، میشود عشق خودم، خواستهی خودم و این خودم خودمها به صورت مکرر در روانشناسی پمپاژ میشود که باید مقابلش ایستاد.
فارس: میتوانید مثالی عینی برای تحریف تعریف موفقیت بزنید؟
عباسی اصل: بله؛ به شاخصترین نمونهی تحریف تعریف موفقیت، در قرآن اشاره شده است؛ قارون. قارون چند ویژگی دارا است؛ اولا میگوید «و کان من قوم موسی» یعنی ژن برتر بود و همه او را میشناختند، دوم اینکه ثروتمند بود و سوم اینکه نیروی انسانی داشت، یعنی کارمند و کارگر داشت، طلاهای او را چهل انسان توانمند حمل میکردند و جالب اینکه وقتی به او میگفتند حالا که این همه دارایی داری فساد نکن، در پاسخ میگفت «إنما اوتیته علی علم عندی» من ثروتم را با علم خودم به دست آوردم یعنی نشان میدهد که اتفاقا یک علم ثروتساز هم داشته است اما با تبرج بر مردم جامعه خارج شد.
ژن برتری، نیروی انسانی داری، ثروت و علم هم داری، نوش جانت اما تبرج نکن؛ قارون تبرج کرد و این نکتهی منفی او بود و همچنین گفت اینها از خودم است، همان روانشناسی زرد؛ در صورتی که علم هم از جانب خداوند است اما در کدام قسمت این قصه، تعریف «موفقیت» تحریف شده؟
فارس: نگاه مردم جامعه نسبت به موفقیت قارون...
عباسی اصل: بله؛ قارون با زینتش بیرون آمد، چرخی در جامعه زد، مشکل، الآن، مردم جامعه هستند، چرا؟ «قال الذین یریدون الحیاة الدنیا...» کسانی که دنیا را میخواستند گفتند ای کاش ما مثل قارون داشتیم؛ این همان حسرت اجتماعی است، یعنی اینکه شما سرت را بیندازی بالا و بگویی ای کاش مثل فلانی باشم؛ این سکانس از لحاظ علمی، پمپاژ کنندهی حسرت و ناامیدی در جامعه است.
قسمت بعدی این قصه سختتر است که نکتهی کاربردی جنگ ما میباشد، چرا؟ چون نگاه مردم نسبت به موفقیت و اشخاص موفق تغییر کرد و گفتند «إنه لذو حظ عظیم» قارون میشود آبرودار.
اگر شاخصهی موفقیت در جامعهای تغییر کرد، بدبخت میشویم؛ آن جامعه، قارونها را بزرگ میکند، چرا؟ ایراد از همان تعریف است که تحریف شده، جامعه قارونزده میشود چون موفقیت درست تعریف نشده است.
فارس: مثل وضعیت حال جامعهی ما که سلبریتیزده شده است!
عباسی اصل: الآن مقصر سلبریتیها نیستند بلکه تقصیر جامعه است که سلبریتیزده شده است؛ الآن وظیفه ما مقابله با همین قارونزدگی و سلبریتیزدگی است.
شما ببینید در همان سوره قصص در ادامه قصه قارون، کسانی که اهل علم بودند به کسانی که آن نگاه حسرت را به قارون داشتند گفتند «یا ویلکم» یعنی وای بر شما به خاطر این تلقیتان و عذابی نازل میشود و زمین، قارون را میبلعد و مردم متوجه اشتباهشان میشوند و میگویند خدا را شکر که مانند قارون نبودیم اما الآن که زمین برای بلعیدن سلبریتیها دهان باز نمیکند، ما گفتیم کلید چیست؟
مردم باید کمی بیشتر به زوایای پنهان سبک زندگی سلبریتیها دقت کنند، این با مادرش چطور است، آن با همسرش چگونه برخوردی داشته، اینها مشخص است، کمی دقت کنید متوجه میشوید، آرامش روحی ندارند، ثروت و شهرت دارند اما آرامش ندارند؛ مدتی پیش مصاحبهای از خانم خوانندهی زمان شاهی بیرون آمد، در اوج ثروت و شهرت به پوچی رسیده است و همینها را خانم فروهر میگوید، آقای معین میگوید، خود خانم گوگوش که اسطورهی سلبریتیها است اخیرا مصاحبه کرده و از جایگاه مادریاش نارضایتی دارد، یک نارضایتی نهادینه شده دارند.
خب اینها به دلیل نسخههای عفونی سبکهای زندگی قارونزده است که جامعه را به پوچی و نارضایتی میکشاند؛ یعنی میخواهم بگویم که ما در حوزهی پژوهشی براساس فرهنگ غالب بر جامعه باید حرکت کنیم، چرا؟ چون این بستر، این فرهنگ اگر آسیب ببیند شما هر اندازه در بخشهای دیگر بسازید بیفایده است.
فارس: یعنی وضعیت اقتصادی نمیتواند بر نارضایتی جامعه تاثیرگذار باشد و صرفا مسائل فرهنگیست؟
عباسی اصل: خیر، معضلات اقتصادی هم به نوبهی خود موثرند اما شما دهه هشتاد را در نظر بیاورید، در دولت احمدینژاد، وضعیت اقتصادی کشور، ۲۸ رتبه پایینتر آمد یعنی بهبود پیدا کرد اما باز هم شاهد نارضایتی مردم بودیم و بزرگترین آسیب امنیتی را در فتنه ۱۳۸۸ داشتیم در حالی که وضعیت اقتصادی بهبود پیدا کرده بود، پس چه شد؟ به خاطر فرهنگ غالب بر جامعه و تهاجم فرهنگی در آن برهه بود، این آسیبها به خاطر آسیبهای فرهنگی وجود داشت نه اقتصادی.
فارس: به یک مورد از اقدامات طراحی شدهی اندیشکده در راستای سبک زندگی اسلامی اشاره میفرمایید
عباسی اصل: اینکه میگوییم ۱۵۰۰ اقدام داریم چیزی حدود ۲۵۰ اقدام آن برای این است که انسان بداند چگونه در این سبک زندگی، صبور باشد، چگونه مدیریت داشتهها داشته باشد؛ ما سه داشتهی مهم داریم؛ به نظر شما مهمترین داشتههای ما چه هستند؟
فارس: سلامتی، پدر و مادر، جایگاه اجتماعی...
عباسی اصل: احسنت، همهی جوابها غلط است! اولین داشتهی ما «رحمت الهی» است؛ شما ببینید امام حسین (ع) در دعای عرفه میفرمایند «من در رحم مادر بودم تو از بهترین غذاها به من دادی» «خیلیها سالم به دنیا نیامدند من سالم به دنیا آمدم» «من راه رفتم، خیلیها راه نرفتند» همینطور ادامه میدهند و نکتهی جالب اینکه میگویند «من الآن شصت سال از عمرم گذشته و مورد رحمت تو بودم، اگر به آیندهی زندگیام ناامید باشم به رحمتت خیانت کردهام»
این یک سبک زندگی اسلامی است یعنی شما رحمت الهی را داری، بیا و فراگیرش کن، چگونه؟ مانند امام حسین (ع)، با حسن ظن به خدا. یعنی نگاه به گذشته میکنم خدا این همه لطف به من داشته، پس چرا در آینده نداشته باشد.
دومین داشتهی ما «فطرت الهی» است، ببینید ما در وجودمان حکومتی داریم با سه قوه مجریه، مقننه و قضاییه. قوه مقننه همان نفس مُلهمه است یعنی الآن یک کودک بیاید و دروغ بگوید خودش از خجالت سرخ میشود، میداند کارش بد بود و نیاز نیست کسی اینها را به ما یاد بدهد. دوم هم قوه قضاییه است، همان نفس لوامه. سومی هم قوه مجریه است که انتخاباتی میباشد، خواستی نفس اماره بالا میآید، نخواستی، نفس مطمئنه.
حالا این تجهیزات برای چه در وجود ماست؟ تا در طول زندگی که همهاش انتخاب است درست انتخاب کنیم، و این خودمانیم که دستگاه ادراکیمان را کور یا بینا میسازیم.
سومین داشته هم «فرصت الهی» است؛ میبینید؟ ما سه تا از مهمترین داشتههای الهی را در اختیار داریم و در این داشتهها دیگر فرقی بین من و شما و کسی که از نعمت پدر محروم است نیست؛ بله ممکن است کسی خانواده خوبی نداشته باشد، یا وضع مالی مناسبی نداشته باشد، یا حتی نقص جسمی داشته باشد، اما این سه سرمایهی اصلی که درباره آنها گفتوگو کردیم را همه دارند و همینها برای رسیدن به موفقیت کافی هستند.
شما ببینید هزاران زن، همسر فرعونها شدند اما تنها آسیه موفق شد، چرا؟ چون با وجود عامل بدی چون فرعون در کنارش، توانست از این سه سرمایه خدادادی استفاده کند و به کمال برسد؛ در حقیقت «سبک زندگی اسلامی» که برای تدوین و ترویج آن ساعتها و روزها و سالها در تلاشیم یعنی همین، نه آن روانشناسیهای زرد که به پوچگرایی منتهی میشود؛ و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
انتهای پیام/ی