به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، در محیط فکری و فرهنگی جامعه، عاملیت مطالعه و فضای کتاب بسیار اهمیت دارد. صِرف بالا رفتن سرانه مطالعات باوجود اهمیت خود، به تنهایی نمیتواند دردی از چالشهای فکری جامعه برطرف کند. محسن پرویز، نویسنده، فعال فرهنگی و معاون اسبق وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در امور فرهنگی گفتوگو کردیم که در ادامه بخشهایی از آن را میخوانید.
صِرف عمل «مطالعه» دردی دوا نمیکند
محسن پرویز در ابتدا گفت: یکی از وجوه قابل توجه در ساحت فکر و اندیشه جامعه این است که صِرف عمل مطالعه و کتابخوانی، یا جستوجوهای اینترنتی در باب مطالعه کردن مهم نیست. بلکه آنچه اهمیت دارد، محتوا و چیستی آن چیزی است که خوانده میشود. حتی میتوان از این دید هم جزیینگرانهتر به موضوع پرداخت و بیان کرد، آنچه که خوانده میشود چندان مهم نیست؛ یعنی صرف عمل خواندن دردی دوا نمیکند، بلکه مهم است که این خواندن و مطالعه چه تأثیر و تحولاتی میتواند داشته باشد.
عادت به کتاب و پر کردن وقت با آن، آفت فضای فکری و فرهنگی جامعه است
وی افزود: در زمانه حاضر، محصولات و زمینههای فرهنگی دیگری غیر از کتاب که ابزار دانش و علم به حساب میآید، مشتری بیشتری دارند. در این هنگامه نفس مطالعه میتواند اهمیت قابل توجهی داشته باشد، اما موضوع مهم که بعضاً دچار غفلت و بیتوجهی قرار میگیرد، این است که برای عدهای از افراد «کتاب» ابزار وقت پر کردن و همانند یک سرگرمی و عادت به حساب میآید. عادت شدن مطالعه میتواند به عنوان یک آفت در فضای فکر و اندیشه جامعه و کشور به حساب آید.
این عضو فعال انجمن قلم ایارن ادامه داد: به عنوان یک مصداق جزیی و نه به عنوان یک آمار دقیق، چندی پیش یکی از مترجمان آمریکایی میگفت که در جامعه آمریکا، تیراژ آثار جدی و مهم پایین آمده و مردم به سمت آثاری میروند که جنبه سرگرمکننده داشته باشد. البته باید در نظر داشت خود فضای فرهنگی که یکی از اجزای آن ساحت اندیشهای است و جایگاهش در جامعه در فضاسازی جامعه و سوق افراد به خرید آثار نقش مهمی ایفا میکند. انتخاب کتب راحتتر و سهلالفهمتر نظیر خیلی از رمانها و کتب زرد در بازار کتاب و تیراژ و فروش گسترده آنان، حکایت از دوری مردم با فضای فکری دارد و نشان میدهد که آثار عمیق تا چه اندازه به حاشیه رانده شدند.
باید سلیقه مردم را نسبت به آثار سطحی و ساده تغییر داد
نویسنده کتاب «معلم خودمانی» افزود: البته در اینجا نباید سوء برداشت شود که مطالعه رمان و داستان کمک کننده نیست. قطعاً برخی رمانها میتوانند جنبههای فکری و اندیشهای مناسبی را برای مخاطب داشته باشند، اما باید دید چند درصد این نوع آثار از این قبیل هستند. نکته بعدی این است که ما جلوی یک بچه دبستانی کتاب اندیشهای قرار نمیدهیم، بلکه با خواندن آثار مختلف که شاید در نظر ما سطحی تلقی شوند او آموزش و تربیت پیدا میکند که بعدها رو به سوی عاملیت کتابخوانی برود. باید به این سمت رفت که سلایق افراد گسترش پیدا کند و طبع کتابخوانی آنها محدود در خواندن آثار ساده و سهلالهضم نماند، بلکه رشد کند تا امید این باشد که به وسیله مطالعه و جو کتابخوانی دست به تولید علم و نظر مناسب با جامعه بزنیم. البته این یک رابطه متقابل هست و باید نویسندگان آثار و پدیدآورندگان کتب هم دست به خلق آثار ارزشمند و جدی بزنند که بتوان انتظار تغییر در فضای فکری جامعه داشت.
انتهای پیام/ ت 834