این قبیل کارها البته در دولت های گذشته سابقه دارد. دولت احمدی نژاد مستبدانه وزیر خارجه اش را در حین مأموریت خارجی عزل کرد و حتی اجازه نداد تا به وطن برگردد و سپس او را برکنار کند. تازه بعدش هم توضیحی در این باره نداد. در دولت روحانی هم چنین اتفاقی افتاد هنگامی که اختلاس بانک سرمایه در جریان بود ناگهان وزیر آموزش و پرورش استعفا داد. در همین دولت در مورد معرفی وزیر آموزش و پرورش هم خطاهایی صورت گرفت و افراد ضعیفی برای این وزارتخانه مهم معرفی شد که در دولتهای گذشته هم سابقه داشته است.
دو وزارتخانه مهم یکی آموزش و پرورش و یکی وزات تکرا است که یکی در آموزش و دیگری در کار و اشتغال و سرمایه نقش آفرین اند و نباید افراد ناکارآمد آنها را اداره کنند.
تیغ دو لبه از این جهت که بعضی ها این استعفا و پذیرش استعفا را امری مثبت، و آن را نشان از بی تعارف بودن دولت سیزدهم و نیز صراحت و شهامت وزیر مستعفی می دانند. شاید هم در این مورد حق داشته باشند.
اما روی دیگر قضیه این است که چرا قبل از پایان یکسال این وزیر باید استعفا دهد؟ آیا در اول کار انتخاب درست نبود و مجلس هم به وظیفه خود عمل نکرد، یا تشخیصش درست نبود؟ اگر از اول انتخاب درستی نبوده آیا فشارهای پشت پرده از جانب مجلس و دولت، یا سهم خواهی های مصطلح سبب شد تا وی به عنوان وزیر پیشنهاد شود؟ و حال که استعفا می دهد باز نوعی دیگر از فشار در کار بوده است؟
سؤال دیگر اینکه اگر وزیر ناکار آمدی بود چرا مجلس در سؤالی که از وی کرد به او رأی مثبت داد؟
چرا در برنامه روز کارگر در خدمت رهبری حضور یافت و یا در برنامه صف اول برنامه های خود را تشریح کرد و نظری منفی در باره او نبود؟ و چه بسا مورد استقبال بود؟ آیا در هیئت دولت مخالفانی داشته و او به اصطلاح فدای خواست عده ای شده است؟
به هر حال مجلسیان سخنان این وزیر را شنیده و به او رأی داده و حق دارند نسبت به این استعفا معترض باشند؟ مگر آنکه آنها با اموری غیر منتظره مواجه شده باشند که باید مردم هم آن را بدانند. و اگر چنین است چرا او را استیضاح نکردند تا پشت پرده های مسئله برای مردم روشن شود و این وزیر مستعفی از خود و برنامه هایش دفاع کند؟
آیا با فرد بعدی برنامه های او به هم می ریزد و او کارها را از نو شروع می کند؟ و اگر این باشد نقض غرض است. آیا معرفی وزرای دیگر یا احیاناً بعدی هم چنین خواهد بود؟
در هرحال ابهاماتی وجود دارد و به نظر می رسد ناگفته هایی در این باره هست که با توجه به شعار شفافیت درامور لازم است پشت پرده ها روشن شود.
ضایع شدن یا ضایع کردن فردی و شخصی او را هم نباید نادیده گرفت. من برنامه های میدان و سخنان او را می شنیدم و او را فردی دلسوز می یافتم.
به نظر می رسد که این استعفا کار نادرستی بود که هنوز یکسال از خدمت وزیری نگذشته، بدون توضیح او کنار برود؟ بنابراین دولت یا نباید او را پیشنهاد و مجلس نباید او را انتخاب می کرد یا باید از او حمایت می شد.
در هر حال پیشنهاد این است که اگر قرار است در سالگرد شروع کار دولت تغییراتی صورت گیرد با دقت و درایت افرادی را انتخاب کنند تا بتوانند تا پایان این دولت بمانند و الا کارها ضربه می خورد و زمان به سرعت سپری می شود. مجلس و دولت باید در این امر بدون رو دربایستی مصالح کلان و دراز مدت کشور را مد نظر قرار دهند و سریعاً تصمیم بگیرند.