به گزارش اقتصاد آنلاین، یک ضرب المثل دقیق هست که «فلانی اگر دستت را پر از عسل کنی و در دهانش بگذاری باز گاز می گیرد»، حالا شما به جای عسل بخوان محبت. بعضی از آدم ها دقیقا این شکلی هستند. یعنی محبت های دور و بر را نمی بینند و بنابراین همیشه احساس تنهایی می کنند. اگر پای درد دل این افراد بنشینی همیشه دلیل هایی مثل این که «خودم را برای خودم دوست ندارند»، یا «من محبت شان را باور ندارم» را می شنوید. معمولا در گذشته این افراد یک محیط بیش از حد سرد خانوادگی یا برعکس محیط بیش از حد محبت آمیز وجود دارد. در این روزها احتمالا آنها در روزهای تعطیلات هم احساس تنهایی کرده اند. اگر شما هم از این دسته هستید یا دور و برتان آدم هایی از این دسته می شناسید، این مطلب را بخوانید.
همیشه احساس تنهایی خودش را به شکل آدمی که محبت می بیند اما محبت را باور ندارد نشان نمی دهد؛ این احساس ممکن است سه جور خودش را نشان بدهد:
بسیاری از افرادی که احساس تنهایی دارند اصلا تلاشی برای صمیمی شدن با افراد دور و برشان نمی کنند. آنها از قبل باور دارند که دیگران آدم های بی محبتی هستند، برای همین در صمیمیت فایده ای نمی بینند. این رفتار خودش دور باطلی ایجاد می کند. آنها فکر می کنند دیگران محبت نمی کنند بنابراین صمیمی نمی شوند و واقعا محبتی نمی بینند.
گروه دوم گروه کلاسیک احساس تنهایی را تشکیل می دهند. آنها وارد رابطه صمیمانه با افراد می شوند اما هیچ وقت از میزان محبت دیگران راضی نمی شوند. در ذهن آنها شکل رمانتیک و آرمانی از محبت وجود دارد که اصلا در دنیای واقعی قابل اجرا نیست.
بعضی ها هم از آن طرف بام می افتند. آنها برای پوشاندن احساس عمیق تنهایی شان بیش از حد و نمایشی به دیگران محبت می کنند. دیگران هم ناخودآگاه این نمایشگری بی خلوص را در می یابند و از او دور می شوند. نتیجه این که آنها حس می کنند با وجود تلاش شان محبت ندیده اند و باز هم احساس تنهایی می کنند.
افرادی که احساس تنهایی می کنند چه در رابطه های صمیمانه و دوستانه و چه در ازدواج شان ممکن است اشتباه های استراتژیک کنند. دوتا از رایج ترین اشتباه ها اینها هستند.
شما اگر بیش از حد گرسنه باشید برای تان مهم است که در چه رستورانی غذا می خورید؟ نه! اولین رستوران را انتخاب می کنید و داخل می شوید. افرادی که احساس تنهایی عاطفی زیادی دارند هم همین طور، آنها ممکن است با اولین فردی که کوچک ترین محبتی به آنها می کند، وارد رابطه شوند. این هندوانه دربسته ممکن است واقعا سرخ باشد که این بهترین و البته کم احتمال ترین اتفاق است.
شکل عجیب و غریب تر رابطه کسانی که احساس تنهایی می کنند، رابطه با افرادی است که واقعا آدم های سرد و بی محبتی هستند. افراد سرد چون شبیه به والدین سرد هستند ناخودآگاه افرادی را که احساس تنهایی دارند، جذب می کنند. شاید برای شما عجیب باشد اما در مراکز مشاوره بسیار دیده می شوند آدم هایی که پدر معتادی داشته اند و خودشان فرد معتادی را برای ازدواج انتخاب کرده اند. نتیجه این رابطه تقویت احساس تنهایی است و نه از بین رفتن آن.
ریشه احساس تنهایی یا احساس محروم بودن از محبت، برآورده نشدن کافی نیاز به محبت یا بیش از حد برآورده شدن این نیاز اساسی در کودکی است. این اتفاق ممکن است به چند دلیل بیفتد.
نبودن فیزیکی یک یا هر دو والد در کودکی می تواند ما را مستعد احساس تنهایی کند. این نبودن می تواند از طلاق یا فوت والدین ناشی شود. هر چه این اتفاق در سنین پایین تری بیفتد تاثیر عمیق تری دارد. البته اگر والد دیگر حضور داشته باشد و به اندازه کافی محبت کند، یا یک نفر دیگر جایگزین محبت فردی که نیست شود، احساس تنهایی شکل نمی گیرد یا کمرنگ می شود.
اگر هم خانواده پر جمعیت باشد و هم شرایط اقتصادی مناسب نباشد، ممکن است والدین واقعا فرصت نداشته باشند توجه یا محبت کافی به همه بچه ها کنند و احساس تنهایی شکل بگیرد. البته این به مدیریت عاطفی والدین بستگی دارد و ممکن است در همین شرایط هم فرزند احساس کمبود عاطفی نکند.
همیشه احساس تنهایی خودش را به شکل آدمی که محبت می بیند اما باور ندارد نشان نمی دهد.
والدینی که معمولا خودشان در خانواده های بی محبت بزرگ شده اند و روی شخصیت خودشان هم کار نکرده اند، مستعد محبت نکردن به فرزندان شان هستند. بچه های این خانواده ها معمولا احساس نزدیکی عاطفی به والدین ندارند. خانه بیشتر به یک پادگان سرد نظامی شبیه است تا محل یک خانواده گرم.
بخشی از نیاز به محبت ما در رابطه گرم والدین برآورده می شود. والدین بیش از حد پر تنش و دعوایی می توانند بچه هایی با احساس تنهایی زیاد بزرگ کنند.
پدر یا مادری که مدام در خلوت با فرزندان از بی محبتی همسر می نالد و احساس تنهایی اش را داد می زند، می تواند الگوی نامناسبی برای بچه هایی باشد که بعدها فرض شان این است که دیگران بی محبتند.
بعضی از والدین می خواهند هر چه محبت ندیده اند با محبت زیاد به فرزندان جبران کنند. آنها نمی خواهند فرزندشان کوچک ترین اخم و تخمی ببیند. آنها فرزندان شان را در پر قوی محبت بزرگ می کنند. فرزندان وقتی بزرگ می شوند و می بینند در هیچ رابطه ای آن میزان از محبت نیست، سرخورده می شوند و احساس تنهایی می کنند.
اگر احساس تنهایی می کنید این پرسشنامه را پاسخ بدهید تا ببینید چقدر احساس تان جدی است. این جملات را بخوانید و ببینید چقدر در موردتان صادق است. منبع این پرسشنامه کتاب «زندگی خود را دوباره بیافرینید» اثر جفری یانگ است.
کاملا غلط (1) تقریبا غلط (2) بیشتر درست است تا غلط (3) اندکی درست (4) تقریبا درست (5) کاملا درست (6)
کاملا غلط (1) تقریبا غلط (2) بیشتر درست است تا غلط (3) اندکی درست (4) تقریبا درست (5) کاملا درست (6)
کاملا غلط (1) تقریبا غلط (2) بیشتر درست است تا غلط (3) اندکی درست (4) تقریبا درست (5) کاملا درست (6)
کاملا غلط (1) تقریبا غلط (2) بیشتر درست است تا غلط (3) اندکی درست (4) تقریبا درست (5) کاملا درست (6)
کاملا غلط (1) تقریبا غلط (2) بیشتر درست است تا غلط (3) اندکی درست (4) تقریبا درست (5) کاملا درست (6)
کاملا غلط (1) تقریبا غلط (2) بیشتر درست است تا غلط (3) اندکی درست (4) تقریبا درست (5) کاملا درست (6)
کاملا غلط (1) تقریبا غلط (2) بیشتر درست است تا غلط (3) اندکی درست (4) تقریبا درست (5) کاملا درست (6)
کاملا غلط (1) تقریبا غلط (2) بیشتر درست است تا غلط (3) اندکی درست (4) تقریبا درست (5) کاملا درست (6)
کاملا غلط (1) تقریبا غلط (2) بیشتر درست است تا غلط (3) اندکی درست (4) تقریبا درست (5) کاملا درست (6)
کاملا غلط (1) تقریبا غلط (2) بیشتر درست است تا غلط (3) اندکی درست (4) تقریبا درست (5) کاملا درست (6)
نمره هایی را که گرفته اید، با هم جمع بزنید و ببینید در کدام دسته هستید:
19-10 درباره تنهایی مشکل خاصی ندارید.
29-20 ممکن است گاهی احساس تنهایی کنید اما روی هم رفته مشکلی نیست.
39-30 رگه هایی از تنهایی در شما وجود دارد.
49-40 تنهایی حتما در شما وجود دارد.
60-50 تنهایی شدید دارید؛ از یک متخصص کمک بگیرید.