به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، در اولین قسمت از برنامه «روایت بهشتی» عطاءالله بیگدلی، مجری برنامه با محمدمهدی اسلامی، نویسنده و پژوهشگر تاریخ درباره موضوع شهید بهشتی و سازمان مجاهدین خلق گفتوگو و عنوان کرد که در این قسمت از برنامه قرار است به این موضوع پرداخته شود که چرا باوجود رابطه خوبی که شهید بهشتی با سازمان مجاهدین خلق داشت، اختلافات شدیدی میان ایشان و این سازمان به وجود آمد و سرانجام پس از انقلاب ایشان را ترور کردند و به شهادت رساندند؟
بهشتی، وکیل و نماینده امام خمینی(ره)
بیگدلی در ابتدای برنامه از اسلامی پرسید که گزارشهای تاریخی و تحلیلی که درباره رابطه شهید بهشتی با سازمان منافقین نگاشته شده حاکی از یک رابطه خوب میان ایشان و این سازمان است. آیا این گزارشها صحیح است و موضع شهید بهشتی در آن زمان نسبت به سازمان چه بوده است؟
اسلامی پاسخ داد: من فکر میکنم اگر بخواهیم دقیقتر بحث کنیم، باید در مورد واژه «منافقین» تجدید نظر کنیم. سازمان مجاهدین خلقِ اولیه با سازمان مجاهدین خلق بعدی فرق دارد و تعبیر «منافقین» عموما از سال ۱۳۵۴ به بعد استفاده شد. آیتالله دکتر بهشتی از سال ۱۳۴۱ مبارزاتشان در نهضت امام را شروع کردند و یکی از نقاط کانونی تشکیل هیأت موتلفه اسلامی بودند که در نقشدهی حادثه ۱۵ خرداد هم حاضر بودند. در این مقطع تاریخی مبارزان به امام میگویند که ممکن است دسترسی ما به شما قطع شود. در آن صورت چه کنیم؟ امام (ره) چند نفر به عنوان جانشین خودشان معرفی میکنند که یکی از آنها شهید بهشتی است. وقتی ماجرای اعدام حسنعلی منصور اتفاق میافتد، شهید بهشتی مورد ظن ساواک قرار میگیرد و به پیشنهاد چند نفر از سال ۱۳۴۳ برای تبلیغ بههامبورگ میروند و سال ۱۳۴۹ به ایران برمیگردند. پس زمان فعالیت سازمان مجاهدین خلق اول، شهید بهشتی در ایران حضور نداشتند.
نگاه مثبتی که رفتهرفته تباه شد
مجری برنامه سپس پرسید که ایده تشکیل این سازمان چه بوده است؟
وی بیان کرد: بعد از یکسری مبارزات سیاس، این اندیشه که با مبارزه سیاسی به تنهایی به نتیجه نمیرسیم در برخی از افراد مبارز مثل حنیفنژاد شکل میگیرد. اعضای اولیه سازمان مجاهدین فعالیتهای مثبتی داشتند. مثلا حنیفنژاد جزو شاگردان آیت قاضی طباطبائی در تبریز بود. بنابراین در سازمان تظاهر افراد به مذهب بسیار جدی بوده است؛ به طوری که بسیاری از علما مثل آیتالله طالقانی یا آیتالله مهدوی کنی نگاه مثبتی به این افراد داشتند. شهید بهشتی جزو همین دسته از روحانیون بودند.
انقلاب ۵۷ یا قیام ۵۷؟
بیگدلی در ادامه بیان کرد: در گزارشهای تاریخی آمده است که حضرت امام (ره) همواره با مبارزات مسلحانه مخالف بودند؛ ولی ظاهرا شهید بهشتی مخالفتی نداشتند و در این مورد ظاهرا اختلاف نظری میان حضرت امام (ره) و شهید بهشتی وجود داشته است. نظر شما در این مورد چیست؟
این تاریخپژوه گفت: ما باید تعریفمان را درباره مبارزه مسلحانه روشن کنیم. سازمان مجاهدین، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از آوردن کلمه «انقلاب» پرهیز میکرد و نام قیام ۵۷ را به کار میبرد؛ چون معتقد بودند که در انقلاب باید مبارزه مسلحانه رخ دهد. البته برخی هم میگفتند چون در روزهای آخر قیام مسلحانه اتفاق افتاد، میتوان بر آن نام «انقلاب» گذاشت. امام (ره) اصلا اعتقادی به این موضوع نداشت و معتقد بود که باید آگاهی عمومی بسط پیدا کند. در واقع وقتی امام خمینی به انسداد برمیخورد و راه چارهای نبود اجازه مبارزه مسلحانه صادر میکرد؛ مثلا شهید بهشتی در مراسم شهید عراقی تعریف میکند که اجازه ترور حسنعلی منصور را به شهید عراقی و رفقایشان میدهد و این اجازه را هم با وکالتی که از امام داشتند دادند، پس یک گام از فقاهت دور نشدند.
اسلامی ادامه داد: حتی بعد از انقلاب هم ایشان به فلسطینیها به صورت موردی اجازههای مشابه دادند که نگاهشان بر مبنای دفع شر و براساس استثنائات بود؛ اما وقتی افراد سازمان مجاهدین حرفهایی میزنند که بوی التقاط میدهد، شهید بهشتی جزو اولین نفرهایی است که در برابر آنها موضع میگیرد. تقی شهرام در مهر ۱۳۵۴ ایده تغییر ایدئولوژی سازمان را به طور رسمی مطرح میکند. اگرچه پیش از این شهید بهشتی متوجه این تغییر ایدئولوژی شده بود. یکی دیگر از ویژگیهای شهید بهشتی این بود که بسیار اهل دیالوگ با افراد بوده و با افراد سازمان مدام گفتوگو میکرد. در کتاب خاطرات «احمد احمد» این فکتهای تاریخی به صورت کامل ذکر شده است.
ماجرای ترور شهید بهشتی قبل از انقلاب
مجری برنامه سپس پرسید که ما گزارشهای تاریخی داریم مبنی بر اینکه سازمان تصمیم داشته شهید بهشتی را قبل از انقلاب ترور کند. ماجرای این ترور چه بوده است؟
این نویسنده و پژوهشگر تاریخ پاسخ داد: سازمان مجاهدین خلق سعی میکرد تغییر ایدئولوژی خودش را مخفی کند؛ چون فکر میکرد اگر این تغییر ایدئولوژی علنی شود، یکسری حمایتهایش حذف میشود؛ مثل حمایتهای مالی. اما وقتی وحید افراخته دستگیر شد، یکسری رازهای سازمان را فاش کرد و رژیم هم خیلی از این اعترافات استقبال کرد. او در این اعترافات اعلام کرد که ما قصد داشتیم شهید بهشتی را ترور کنیم. یکی از علتهای ترور هم این بود که شهید بهشتی ارتباط خوبی با بازار داشت و میتوانست حمایتهای مالی خوبی برای سازمان دریافت کند اما بعد از این تغییر ایدئولوژی از همه خواست که این حمایتها قطع شود.
مجری برنامه سپس پرسید در این شرایط آیا شهید بهشتی نقش میانجیگری یا به اصطلاح پدری را نداشت که با آنها مناظره و مسأله را حل کند؟
اسلامی بیان کرد: آقای خانیکی که جزو سازمان مجاهدین خلق شیراز بود در خاطراتشان ذکر میکند که بعد از برملا شدن ایدئولوژی سازمان یکی از شخصیتهایی که سعی در جبران میکرد شهید بهشتی بود. مثلا اینکه چگونه باید به شبهات پاسخ داد چون شبهاتی مثل اینکه اسلام دین انفعال است مطرح شد و شهید بهشتی شروع به پاسخ دادن کردند.
بهشتی بیشتر از طالقانی به مجاهدین نزدیک بود
بیگدلی پرسید که ترور شخصیت شهید بهشتی از چه زمانی آغاز شد و چه محورهایی داشت؟
این نویسنده و محقق پاسخ داد: یکی از مبارزانی که مقطعی با سازمان همکاری داشته و سال ۱۳۵۴ از آنها جدا شده تعریف میکند که ما بیشتر از طالقانی خودمان را به بهشتی نزدیک میدیدیم. پیش از انقلاب هم سازمان رویکرد تزویر را داشته است. علاوه براین از وقتی چند تنش میان نظام و آیتالله طالقانی پیش آمد سازمان سعی میکرد از این تنشها استفاده کند. در زمان فوت زودهنگام آیتالله طالقانی هم در مراسم ایشان، منافقین شعارهایی علیه شهید بهشتی سردادند.
انقلاب باید «بیآینده شود»
بیگدلی در پایان از اسلامی خواست که درباره چرایی و چگونگی ترور شهید بهشتی توضیح دهد.
وی گفت: درباره چرایی آن تحلیلهای مختلفی وجود دارد ولی یکی از چراییهای آن که خود سازمان هم مانور میدهد این است که آنها میگویند میخواستند انقلاب را بیآینده کنند. چون شهید بهشتی یکی از افراد انسجامبخش در انقلاب اسلامی ایران بود. تحلیل دیگر این است که برخی میگویند قرار بود شب ترور شهید بهشتی، با شلوغیهایی درون زندان اوین یک کودتا صورت بگیرد که البته نافرجام ماند. در خصوص چگونگی ترور هم اینگونه بود که ترور توسط خط نفوذ صورت گرفت به این شکل که یکسری افراد نفوذی مثل محمد کلاهی وارد حزب شدند و زمینه ترور را فراهم کردند چون مشخص بود که این انفجار از بیرون سازماندهی شده بود.
انتهای پیام/