شهاب مهدوی - همشهری آنلاین: روزنامه کیهان فردای آن روز در گزارشی نوشت: «حدود ساعت۲۱ دیشب ۲بمب بسیار قوی در محل دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی منفجر شد که بر اثر شدت انفجار قسمتهایی از ساختمان فروریخت و موجب شهادت دهها تن از مقامات مملکتی و نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی و چند تن از وزرا شد. بیش از نیمساعت از انفجار گذشته بود که دوان دوان خودم را به محل حادثه رساندم. صدها نفر از مردم تهران خود در خیابانهای اطراف دفتر مرکزی حزب اجتماع کرده بودند و آمبولانسها بیامان در رفتوآمد بودند. وقتی به چندقدمی محل انفجار رسیدم، امدادگران نخستین افرادی را که زیر آوار مانده بودند به آمبولانسها انتقال داده بودند.»
انفجار ساختمان حزب جمهوری اسلامی و شهادت آیتالله بهشتی و یارانش، یکی از فرازهای مهم دهه اول انقلاب است؛ اتفاقی که شاید همین اهمیتش باعث شد حساسیتهایی پیرامونش شکل بگیرد و نتیجه سکوت طولانی سینمای ایران در قبال این رخداد بود. در طول سالیان تنها کوششهای انجامشده، تولید برنامهها و مستندهای مناسبتی درباره این رخداد بود؛ مستندهایی که اغلب هم شتابزده و ژورنالیستی بودند.
فیلمهایی که ساخته نشد
درباره ۷ تیر سال۶۰ وعدههای زیادی درباره ساخت فیلم سینمایی داده شد که همه آنها در حد همان مصاحبه و خبر باقی ماندند و اقدامی برای ساختشان انجام نشد. مثلا در ۶مرداد ۱۳۹۵ خبرگزاری ایرنا خبری را با این تیتر روی خروجی خود گذاشت: «فیلم سینمایی حادثه هفتم تیر در تابستان سال آینده تولید میشود».
خبر به نقل از روابطعمومی بنیاد شهید منتشر شده بود و در بخشهایی از آن چنین آمده بود: «مدیرکل هنری بنیاد شهید و امور ایثارگران و مدیر گروه تلویزیونی شاهد از آغاز بهکار تحقیق و نگارش فیلمنامه سینمایی حادثه هفتم تیر خبر داد و گفت که فیلم سینمایی حادثه هفتم تیر تا تابستان سال آینده بهاحتمال قوی تا تیرماه تولید میشود.
حسینعلی بیات با اعلام این خبر که پس از تحقیق و نگارش و رسیدن به فیلمنامهای مناسب، ساخت و اکران فیلمی فاخر را با موضوع شهدای هفتم تیر تا تیرماه سال آینده در دستور کار داریم، افزود: با توجه به دغدغههای مقام معظم رهبری بهمنظور معرفی هنرمندانه حادثه هفتم تیر سال۱۳۶۰ به نسل جوان، پرداختن به ابعاد این رویداد عظیم از اولویتهای بنیاد شهید و امور ایثارگران است.
وی حادثه هفتم تیر را یادبود مردانی از جنس نور دانست و گفت: ساخت این فیلم بهعنوان یک محصول دینی – فرهنگی برای معرفی این واقعه و شهدا و قهرمانهای ملی مذهبی کشور، تأثیر شگرفی بر جوانان خواهد گذاشت.
مدیرکل هنری بنیاد شهید و امور ایثارگران ادامه داد: ساخت فیلم ارزشی واقعه هفتم تیر با بررسی همه مسائل در دستور کار بنیاد قرار گرفته و مورد حمایت حجتالاسلام والمسلمین شهیدی، رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران واقع شده است و امیدواریم پس از تحقیق و نگارش و رسیدن به فیلمنامهای مناسب، ساخت و اکران فیلمی فاخر با موضوع شهدای هفتم تیر تا تیرماه سال آینده به سرانجام برسد.»
کلید واژه نگارش فیلمنامه مناسب و ساخت فیلمی فاخر جز درباره ۷تیر ۶۰ در مورد بسیاری از رخدادهای مهم تاریخ معاصر، بهکار برده شده. معمولا هم در نهایت فیلمنامه مناسبی نوشته نمیشود یا حساسیتهای نهاد سفارشدهنده باعث میشود متنی برای تولید پسندیده نشود و در نهایت آن فیلم فاخر مفروض هم هرگز جلوی دوربین نرود.
ماجرای نیمروز
رد و سایه ماجرای ۷تیر۶۰ را در تعدادی از فیلمهای سینمای ایران در حد اشارهای گذرا میتوان سراغ گرفت؛ اما نمونهای که بهصورت مشخص به انفجار ساختمان حزب جمهوری اسلامی پرداخته؛ «ماجرای نیمروز» است.
ماجرای نیمروز با ۳۰ خرداد۶۰ شروع میشود؛ روزی که منافقین با تجمع در میدان فردوسی رسما اعلام جنگ مسلحانه کردند. آنچه فیلمساز در ماجرای نیمروز بهعنوان خط اصلی درام، داستان جستوجو برای یافتن موسی خیابانی، مرد شماره۲ منافقین را دنبال میکند.
با شیوه روایی درنظر گرفته شده در فیلم که نوعی وقایعنگاری و مستندنمایی از رخدادها را با عناصر دراماتیک پیشبرنده داستان ترکیب میکند؛ در چند فصل ما جزئیاتی از ماجرای ۷ تیر را میبینیم. در همان اوایل فیلم، در سکانسی که مثل بقیه فصلهای ماجرای نیمروز تاریخ دقیق و مشخصی دارد و در ابتدایش تاریخ ۴ تیر ۶۰ قید شده است، رحیم (احمد مهرانفر) به حامد (مهرداد صدیقیان) میگوید: «من فردا میرم پیش دکتر بهشتی.» سکانس بعدی نمازخواندن رحیم و حامد به امامت آیتالله بهشتی است که در چهرهپردازی کوشیده شده تا حد امکان شباهت ظاهری هم به سیدالشهدای واقعه ۷ تیر داشته باشد.
این نخستین تصاویر سینمای ایران از شهید بهشتی است. آنچه در ادامه میبینیم، گفتوگوی کوتاه رحیم با آیتالله بهشتی است. توضیح رحیم به حامد درباره مضمون گفتوگو نشان میدهد که موضوع بحث دستگیرشدگان ۳۰خرداد۶۰ بوده است: «گفتن خشونت نکنید. بیانصافی نکنید در حقشون.»
فیلمساز در ادامه به شب واقعه میپردازد و آن را براساس تصاویر تلویزیونی موجود، بازسازی کرده است. نکته اینکه در فیلم کشف نفوذیبودن محمدرضا کلاهی هم توسط شخصیتهای ماجرای نیمروز صورت میگیرد. پس از آن فیلم بر ماجرای یافتن محل اختفای موسی خیابانی متمرکز میشود.
ترور سرچشمه
«ترور سرچشمه» مستندی مصاحبهمحور است. خبرگزاریمهر در تحلیلی درباره این مستند، آن را چنین توصیف کرده است: «اسم شما چیست؟ در زمان حادثه کجا بودید؟ چرا در آنجا بودید؟ ...، اینها تنها بخشهایی از سؤالاتی است که محمدحسین مهدویان در طول این مستند از مصاحبهشوندههایش درحالیکه در یک اتاق رو به دوربین نشستهاند، مسلسلوار میپرسد، برایش هم مهم نیست که آنها حالا یا آن موقع چه مقام و منصبی داشتهاند و دارند، گویا همه باید پاسخگوی تاریخ و در برابر سؤال کرنشگر باشند.
اصلا همین نحوه روایت است که باعث میشود شما فکر کنید او در حال بازجویی از آنهاست. او شاهدان را فراخوانده تا این پرونده مسکوتمانده را دوباره باز و حادثه را از دریچه نگاه آنها بازخوانی کند. چهرههایی که اما از آنها سؤال میشود، اصلا افراد شناختهشدهای نیستند، خیلی از آنها سیاستمدار نیستند، اصلا معلوم نبوده که حالا در قید حیات هستند یا نه، آدمهایی که روایتهایی شنیدنی از حادثه ۷تیر دارند اما بیشک یافتن آنها از مشقتبارترین مراحل ساخت این مستند بوده است.
تصور کنید آتشنشانی که آن شب به محل حادثه رسیده، مورد پرسش قرار بگیرد، یا از نیروهای امدادی سؤال شود یا آن ۲ نفری که به شکل معجزهآسایی از زیر آوارها بیرون آمدهاند، روبهروی دوربین بنشینند و از آن روز عجیب بگویند یا حتی در بخشی دیگر یکی از دوستان صمیمی محمدرضا کلاهی، عامل اصلی بمبگذاری را ببینید که نشسته و درباره خلق و خوی او میگوید.» فیلم مهدویان ترکیبی است از مصاحبههای پرتعداد و تصاویر آرشیوی که در نهایت تصویری تازه از ۷تیر بهدست نمیدهد ولی برای نسل جوان میتواند اطلاعات جالبتوجهی در اینباره ارائه دهد. مستند ترور سرچشمه با درنظرگرفتن چنین هدفی فیلم موفقی است.