به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما به نقل از شبکه تلویزیونی المیادین، "مصطفی البرغوثی" دبیرکل جنبش ابتکار ملی فلسطین با اشاره به اینکه رژیم صهیونیستی تلاش میکند احساس حقارت خود در منطقه و جهان را با عادی سازی روابط با کشورهای عربی منطقه جبران کند، تأکید کرد فساد در همه ساختار این رژیم رسوخ کرده و استقامت و مقاومت ملت فلسطین به کابوسی برای تل آویو تبدیل شده است.
البرغوثی درباره تازهترین تحولات سرزمینهای اشغالی و خبرهای مربوط به انحلال کنست رژیم صهیونیستی گفت: تحولات ریشهای و مهمی در اسرائیل در حال وقوع است. من کاملا با این نظریه موافقم که بزرگترین معضلی که اسرائیل با آن مواجه است، تداوم مقاومت فلسطین و به شکست کشاندن طرح صهیونیستی برای کوچاندن و بیرون راندن ملت فلسطین از سرزمینش است.
ملت فلسطین در وطن خود فقط حضور فیزیکی ندارد بلکه از ماهیت مقاومتی برخودار است و مقاومت دلاورانه ملت فلسطین، شکست طرح صهیونیستی را به صورت پیاپی رقم میزند. این موضوع اصلا تصادفی نیست که دولت نفتالی بنت به مدت یک سال کامل در مقابل تمام تلاشها برای ساقط کردنش مقاومت کرد، ولی در نهایت فقط زمانی اجازه سرنگونی خود را داد که یکی از قوانین نژادپرسانه که بین فلسطینیها و شهرک نشینان صهیونیست در اراضی اشغالی تمایز قائل است، در معرض تهدید قرار گرفت. در این هنگام بود که برای حفظ ساختار آپارتاید اسرائیل، دولت را قربانی کردند.
این تحولات نشان داد که تفاوتی بین دولت نتانیاهو و نفتالی بنت وجود ندارد و هر دو دولت، راست گرا و نژادپرست هستند. اسرائیل در طول سالهای گذشته به ویژه پس از اشغالگری اراضی فلسطین در سال ۱۹۶۷، منابع هنگفتی را برای تسلط بر ثروتهای موجود در اراضی اشغالی و اراضی فلسطینی و غارت آن اختصاص داد و از کارگران فلسطینی برای این هدف سوء استفاده کرد و این مسئله باعث تحول عمیق در اقتصاد اسرائیل شد به طوری که جامعه اسرائیل حداقل به نظر صهیونیست ها، به جامعهای مرفه و ثروت اندوز تبدیل شد. این در حالی است که خود نفتالی بنت یک شخص میلیونر محسوب میشود و مالک یک شرکت آی تی بود که آن را با حدود ۴۰ میلیون دلار به فروش گذاشت.
از این رو، روحیهای که حرکت صهیونیستی در اوایل و پس از شکل گیری به آن افتخار میکرد، از بین رفته است. امروزه ما شاهد سیستمی در اسرائیل هستیم که منافع بر آن حکومت میکند و به صورت مستمر در حال نزاع با خودش است. برگزاری ۵ انتخابات در ۴ سال نیز یکی از پیامدهای این روند است. اما موضوع مهمتر این است که این احساس رفاه و ثروتمندی باعث شده است جامعه اسرائیل بسیار سست و شکننده شود، زیرا یک جامعه با این توصیفات، تحمل خسارتهای انسانی، اقتصادی، اخلاقی و معنوی را ندارد. از این رو، اسرائیل یک سستی و شکنندگی را تجربه میکند که تلاش میکند متأسفانه آن را با عادی سازی روابط با کشورهای عربی جبران کند.
البرغوثی ادامه داد: یکی از نشانههای اساسی در جامعه تحول یافته اسرائیل، رشد پدیده فساد است. ما شاهدیم که رئیس این رژیم بنا به اتهامات اقتصادی به زندان میافتد و نتانیاهو نخست وزیر سابق این رژیم که قصد دارد دوباره به قدرت بازگردد، چهار پرونده بزرگ فساد دارد و برخی وزرای این رژیم در زندان هستند. از این رو ما از ساختاری صحبت میکنیم که فساد در آن به صورت گسترده و آشکار منتشر شده است. من معتقدم اسرائیل عملا گرفتار یک اختلال عمیق ساختاری است و ما به وضوح شاهد آن هستیم.
یکی از نتایج مثبت سقوط دولت نفتالی بنت که باید به لحاظ سیاسی بر آن تمرکز کنیم، این است که به دروغ آمریکا مبنی بر اینکه دولت ائتلافی اسرائیل میانه رو است و نفتالی بنت و یائیر لاپید مثل نتانیاهو نیستند، پایان داد. به نظرم خوب شد که این دولت سرنگون شد، زیرا پرده از ماهیت واقعی احزابی در اسرائیل مثل حزب میرتس و کارگر برداشت که به احزاب چپگرا موسوم هستند، ولی به هیچ عنوان چپگرا نیستند.
متأسفانه "منصور عباس" رئیس فهرست یکپارچه عربی در کنست و مجموعه همراه او از این دولت حمایت کردند. اما دلایلی که باعث تعمیق افراط گرایی میشود، چیست؟ نخست؛ سکوت بین المللی در قبال اقدامات اسرائیل و دوگانگی معیارها در قبال مسئله فلسطین و اجازه دادن به اسرائیل که فراقانونی عمل کند و خود را خارج از چارچوب بازخواست و پاسخگویی احساس کند. علت دوم؛ ایجاد اختلال در موازنه قوا در نزاع دایر بین ما به عنوان نیروهای آزادی خواه از یک سو و حرکت صهیونیسم از جمله دولت اسرائیل از سوی دیگر.
اختلال در موازنه قوا این احساس را به اسرائیلیها داده است که میتوانند نژادپرست و افراطی باشند و هر کاری که میخواهند را بدون ترس از بازرسی و نظارت انجام دهند. بر این اساس، همه جامعه اسرائیل یا اغالب آن، به سوی نژادپرستی و افراط گرایی سوق داده شده است. این روند هرگز تغییر نخواهد کرد جز با وجود مقاومت قدرتمندی که باعث شود اسرائیل احساس کند باید هزینه اشغالگری و نژادپرستی را پرداخت کند.
وی در بخش دیگری از اظهاراتش تصریح کرد: مایه تأسف است که فهرست یکپارچه عربی در کنست اسرائیل از یک دولت افراط گرا و نژادپرست علیه ملت فلسطین حمایت میکند و از این اقدام خود احساس شرمساری نمیکند. از این رو من از فرزندان ملت فلسطین میخواهم که حمایت از این گروه را متوقف کنند، زیرا این فهرست عملا باعث وارد آمدن خسارت و ضربه به همه ملت فلسطین شده است.
اما روند عادی سازی اسرائیل با پیرامون عربی خودش را باید در چارچوب راهبردی تحلیل کنیم. با وجود اینکه رژیم اشغالگر اسرائیل یک قدرت اقتصادی و دارای تکنولوژی است که آمریکا در اختیارش قرار داده و از آن حمایت مالی کرده است و تا حدودی خود را قدرت نظامی تصور میکند، اما آنها میدانند که یک رژیم حقیر و کوچک در سطح منطقه و عرصه راهبردی جهانی هستند. از این رو احساس حقارت اسرائیل باعث شده است تا برای نفوذ در منطقه عربی پیرامون خود و احساس قدرت کردن تلاش کند. این یکی از علتهای اساسی تلاش رژیم اسرائیل برای عادی سازی روابط با کشورهای عربی است.
تل آویو قصد دارد منابع ثروت و انرژی و قدرت راهبردی منطقه عربی پیرامون خود را مستهلک سازد تا بتواند بر آن تسلط و سیطره یابد. از سوی دیگر، عادی سازی روابط با اسرائیل به معنای ائتلاف نظامی و اطلاعاتی است که با ادعای ضدیت با ایران شکل گرفته است. اما هدف از این روند چیست؟ به نظر من این کشورها که وارد روند عادی سازی روابط با اسرائیل شده اند و به اسرائیل اجازه میدهند که بر سیستمهای امنیتی و اطلاعاتی آنها سیطره یابد، خود را به شکار و قربانی سیطره صهیونیستی و تسلط امنیتی اسرائیل تبدیل کرده اند.
اگر یک دولت خارجی بر امنیت، سرویس هاس اطلاعاتی و امنیتی و همه وسائل تکنیکی یک کشور تسلط یابد، آن کشور هر گونه استقلال خود را از دست داده و این همان کاری است که اسرائیل انجام میدهد. نکته سوم این است که اسرائیل تلاش میکند کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را به سوی تقابل و برخورد با ایران سوق دهد و برای این رژیم مهم نیست که این کشورها نابود شوند.
این در حالی است که سستی و شکنندگی اقتصادی برخی کشورهای عربی نمایان است و شلیک چند موشک، اقتصاد آنها را دچار فروپاشی میکند. اسرائیل تلاش میکند نزاع و تناقض خود با ایران را به نزاع و تناقض بین ایران و کشورهای عربی تبدیل کند و همان روندی تکرار شود که آمریکا قبلا با عراق و ایران در پیش گرفت و این دو کشور وارد جنگ شدند و در نهایت، اشغال عراق را در پی داشت.
تحولات جاری در منطقه خلیج فارس خطرناکترین نمونه پس از اشغال عراق توسط آمریکا است. اسرائیل تلاش میکند بر منطقه سیطره اقتصادی و امنیت داشته باشد. به علاوه اسرائیل تلاش میکند نقش خود را به عنوان نماینده امنیتی و راهبردی آمریکا تقویت کند به این اعتبار که آمریکا در حال حاضر به پروندههای چین و روسیه مشغول است و به همین علت واشنگتن برخی مأموریتهای خود را به این نماینده امنیتی واگذر کرده است تا مواضعش را از طریق حمایت از برخی نظامهای عربی در خلیج فارس تقویت کند.
مصطفی البرغوثی در پایان درباره تأثیر تحولات جهانی بر پرونده فلسطین گفت: ما به عنوان ملت فلسطین قبال از امید داشتن و سرمایه گذاری بر متغیرهای خارجی، باید بر مبارزه و جهاد خود تکیه کنیم. موضوع جالب توجه یک نظرسنجی است که روز گذشته منتشر شد و نشان میدهد در افکار عمومی فلسطین تحول بسیار گستردهای درباره رویکرد مقاوت و مبارزه و از دست دادن اعتماد به مذاکره و ناامید شدن از ایفای نقش آمریکا شکل گرفته است.
در این خصوص باید به سه نکته اشار کرد. نخست؛ در جهان تحولات بزرگی در جریان است و جهان از تک قطبی بودن به چند قطبی شدن منتقل شده است. اسرائیل، آمریکا و متحدان غربی آنها برای باطل کردن این روند با تمام توان خود تلاش میکنند، ولی به هیچ عنوان موفق به انجام آن نخواهند شد چرا که این، ماهیت تحولات جاری در جهان بوده و چه بسا جنگ اوکراین یکی از نشانههای این روند است.
نشانه بزرگتر، توسعه اقتصادی چین است که تأثیر بسیار بزرگی بر اقتصاد جهانی گذاشته است. اسرائیل با وجود در اختیار داشتن فاکتورهای قدرت، در منطقه و جهان احساس حقارت کرده و تلاش میکند از طرق برقراری روابط برای تقویت قدرت خود استفاده کند. تل آویو در این راستا تلاش میکند به منطقه به عنوان جایی برای نزاع نگاه کند و خصومت با ایران و تنشهای گاه و بیگاه با ترکیه نیز در همین چارچوب قابل تحلیل است، زیرا اسرائیل خود را تنها قدرتی میداند که باید بر منطقه سیطره یابد.
دبیرکل جنبش ابتکار ملی فلسطین در پایان، گفت: اسرائیل به خوبی میداند با وجود استفاده از قدرت نظامی، سرکوب، نکبت در ۱۹۴۸ و اشغالگری در ۱۹۶۷ نتوانسته است مسئله فلسطین را نابود کند و توافقنامههای اسرائیل با بحرین، امارت، مغرب و سایر کشورها نیز واقعیت اساسی را تغییر نداده است. واقعیت این است که اسرائیل اکنون در نزاع با ملتی مبارز و مقاوم قرار دارد که از حقوق خود کوتاه نمیآید. این همان معادلهای است که اسرائیل از هر چیزی بیشتر از آن هراس دارد.
از این رو، (اسرائیل) تلاش میکند از عادی سازی روابط برای ناامید کردن فلسطینیها و دست کشیدن آنها از مبارزه استفاده کند، ولی در این مسیر شکست خورده است. مقاومت و استقامت ملت فلسطین به کابوس اسرائیل تبدیل شده است که هر روز جنایت نکبت و اشغالگری را به رژیم اشغالگری یادآوری میکند.