به گزارش خبرنگار اخبار ورزشی خبرگزاری صدا و سیما؛ برای تهیه گزارش تصویری کوهپیمایی با هماهنگی یکی از گروههای کوهنوردی و اطلاع از شرایط آب و هوایی منطقه، جمعه ۲۶ دی به سمت روستای واریش واقع در ضلع شمالی همت غرب خروجی اردستانی حرکت کردیم. ساعت ۶:۱۵ در ورودی جاده منتهی به روستاهای وردیج و واریش بودیم.
پس از جمع شدن گروه به سمت واریش حرکت کردیم. ابتدا روستای وردیج با سنگهای مریخی اش و بعد واریش که به دلیل کرونا ورودی روستا بسته بود و باید از جاده خاکی انحرافی بالای روستا کوهپیمایی را آغاز میکردیم از خودرو پیاده شدم کفش هایم را پوشیدم و باتوجه به برفی بودن مسیر گترها را روی کفش بستم و سراغ کوله پشتی رفتم و با توجه به پیش بینی هواشناسی و اطلاعیههای صادر شده مبنی بر تغییر ناگهانی شرایط جوی وزش باد بسیار شدید و کاهش دما کاپشن گورتکس (ضد آب و دارای تهویه) و پلار (پشمی و بسیار گرم) را در طبقه بندی و قسمت بندی کوله در بالاترین و در دسترسترین نقطه کوله گذاشتم، دوربینم را روی پایه سوار کردم و باتون هایم را به دست گرفتم و اسکارفم (پارچههای یکسره با الیاف ویژه که بعنوان سربند، گردنبند و صورت گیر استفاده میشود) به روی بینی کشیدم همان ابتدا از سه پیشکسوت گروه درباره آب و هوا و چرایی زود بیدار شدن و صبح زود به کوه زدن و همینطور تجهیزات ضروری کوهپیمایی سوال پرسیدم و به سرقدمی عمو عزیز کوهپیمایی را آغاز کردیم.
۳۰ چهل نفری میشدیم در ابتدای مسیر با حفظ فاصله اجتماعی بسیار متراکم حرکت کردیم بعد از پشت سر گذاشتن مسیر خاکی بالای روستا که به دلیل سرمای زیر صفر پوشیده از برف و یخ بود به آب بندهای بالای روستا رسیدم که یخ قطوری روی آن تشکیل شده بود دوربین را روشن کردم و متذکر شدم که رفتن روی این یخها بسیار خطرناک است چراکه شکستن آن موجب فرو رفتن فرد در آب سرد و یخ زدن میشود.
با دوربین روشن که روی بند کوله پشتی گذاشته بودم به جلو میرفتم حالا آفتاب از پشت کوه بالا آمده و در شرایطی که روی برف حرکت میکردیم و انعکاس نور آفتاب برای چشم بسیار مضر و خطرناک است باید از عینک استفاده کرد با توقفی کوتاه عینک را از قسمت بالایی کوله پشتی بیرون آوردم و از فرصت ایجاد شده استفاده کردم و پلاتو دادم که به سمت قله چشمه شاهی و پهنه حصار نمیرویم بلکه در این دوراهی مسیر را به سمت قله لیچه ادامه میدهیم.
پیش رو یک شیب تند؛ من با عمو محمود که ته قدم بود و سیروان احمدی که از هیمالیانوردان و مربیان و کارشناسان کوهنوردی است در انتهای گروه هم قدم بودم فرصت را مناسب دیدم و با سیروان مصاحبهای درباره وسایل مورد نیاز یک کوهنوردی یکروزه زمستانه انجام دادم؛ اینکه به چه ابزار و تجهیزات نیاز است که سیروان با حوصله موارد مورد نیاز را به این ترتیب برشمرد (کفش و پوشاک مناسب، گورتکس، پلار، گتر، کراپون یا یخ شکن باتون) پس از این مصاحبه حالا به محلی رسیدم که دستور توقف و صرف صبحانه داده شد من که از شب گذشته گوجه فرنگی، فلفل سبز، پیاز و سیر را با هم تفت داده بودم و در یک ظرف در بسته به همراه داشتم به سرعت کپسول و سر شعله را سر هم کردم و با گرم کردن مخلوط همراه با کره، تخم مرغها را اضافه کردم بوی مطبوعی فضا را فرا گرفت پس از میل کردن صبحانه چایی نوشیدیم و با جمع آوری وسایل حالا مسیر را ادامه دادیم هوا ابری شد و باد نسبتا تندی در حال وزش بود ارتفاع برف بیشتر شده بود و به زانو میرسید به کمک باتونها تعادل را حفظ میکردیم باد تند و تندتر و شیب بیشتر شد.
در مسیر تند و برفی با سیروان درباره چگونگی گام برداری در برف صحبت میکردیم در یک دوراهی گروه ترجیح داد ابتدا به قله لیزو که جلوتر بود برود و در مسیر بازگشت به لیچه برویم مسیر را به سمت لیزو ادامه دادیم در بخشی از مسیر پر شیب در حالیکه سمت چپمان کرج دیده میشد نوک یک شیب که ما از بالای آن عبور میکردیم یک نقاب برفی تشکیل شده بود، دوربین را روشن کردم و درباره نقاب برفی توضیح دادم که این نقاب بر اثر وزش شدید باد و جابجا کردن برف روی لبهها تشکیل میشود و اگر به این نکته توجه نکنیم ممکن است از لبه روی نقاب دور شویم و با سست شدن برف روی نقاب به دره سقوط کنیم.
حالا ۵۰ متر تا قله ۲۸۸۰ متری لیزو؛ دوربین را روشن کردم به قله رسیدیم و حالا پلاتو پایانی گزارش که هرگز بدون توجه به اطلاعیهها و هشدارهای سازمان هواشناسی و فدراسیون کوهنوردی به کوه نیایید و این کوه و طبیعت نیستند که باید خود را با ما هماهنگ کنند این ما هستیم که باید خود را با شرایط طبیعت هماهنگ کنیم.
اندکی استراحت و حالا در راه برگشت صعود به قله لیچه و بعد سرازیر شدن به سمت مبدا صعود.