به گزارش مشرق، تا هوا غبارآلود می شود همه جا صحبت از این است که دولت باید برای رفع مشکل، کاری انجام دهد. رسانه ها از این می گویند که منشأ این غبارها و آلودگی هوا، گرمایش زمین، پیشروی بیابان ها و افزایش غیرمنطقی سدسازی و تحدید منابع آبی پیرامون مرزهای ایران توسط کشورهای همسایه است.
ایران، عراق و کشورهایی دیگر، به شیوه غیرمنطقی سدسازی توسط ترکیه نقد دارند و این شیوه نادرست را سبب افزایش و گسترش کانون های تولید گرد وغبار می دانند. رئیس جمهور هم در سخنرانی های اخیرش، پیرامون ضرورت پیگیری و رفع پدیده گرد و غبار که علاوه بر خسارت زیست محیطی، خسارت های اقتصادیِ قابل توجهی به دنبال دارد از نهادهای متولی محیط زیست خواست، رایزنی های لازم برای لزوم و ضرورت پیگیری و رفع این مشکل را با کشورهای همسایه داشته باشند.
خلاصه که در صف اتوبوس، مترو، معابر و مراکز مختلف شهری، همه درباره ضرورت رفع این مشکل حرف می زنند اما چه باید و چه می توان کرد و چگونه؟ اصلاً مسئله گرد و غبار چه قدمتی دارد و چه آسیب هایی می تواند به دنبال داشته باشد؟ اینجا در این باره می خوانیم.
گرد و غبار، تابستان را هم مصادره کرد
آلودگی هوا یا ریزگردها تا چند سال پیش گریبان شهرهای مرزی غربی کشور را می گرفت. در شرق هم بادهای ۱۲۰روزه سیستان در ذهن ما جاافتاده بود. ما ساکنان شهرهای بزرگ، مگر طوفان و تندبادی رخ می داد تا دقایقی با مقوله ای بنام هوای غبارآلود آشنا می شدیم و حال شهروندان اهواز، خوزستان و سیستان و بلوچستان را درک می کردیم.
حالا اما مدتی است، غبارها پایشان به تابستان زندگی مان هم باز شده. برخی گمان می کنند با گرمایش زمین، کاهش میانگین بارندگی سالانه در جهان و پیشروی بیابان ها، بشرِ معاصر با پدیده ای بنام ریزگردها آشنا شده است. این ماجرا اما قدمت بیشتری دارد.
در واقع ریزگردها و غبارآلودگی، اولین بار و فقط در عصر ما رخ نداده است. تاریخ حیات کره زمین و بشر بارها موارد مهلک و کشنده ای از آن را تجربه کرده است. ریزگردها که در زبان انگلیسی به Dust معروفند، ذرات جامد گرد و غبار و انواع آلاینده های ریزذره افزوده شده به هوا هستند.
این ذرات در مناطق خالی از سکنه و بیابانی می توانند بخش قابل توجهی از آسمان آن ناحیه را پوشش دهند. حتی طوفان هایی که به طوفان های «دیدی» معروفند را ایجاد، به نحوی و تا مدتی زندگی ساکنان حومه آن نواحی را مختل کنند یا تحت الشعاع قرار دهند.
مانند آنچه ساکنان سیستان و بلوچستان تجربه می کنند. گرد و غبار به هیچ وجه یک مسئله فانتزی، موسمی و غیرجدی نیست. گاهی چنان جدی است که در مقاطعی توانسته حیات کره زمین و بشر را در کام خود ببرد.
ماجرای تلخ سالِ «یخ بزن و بمیر!»
آنهایی که علاقه ای به پدیده های زمین شناسی و آب و هوا دارند، حتماً درباره «زمستان جهانی»، «سال بی تابستان»، «سال فقر» و «سال یخ بزن و بمیر»، نکاتی را خوانده اند.
ماجرا مربوط به سال ۱۸۱۶ میلادی و انفجار آتشفشان«تامبورا» می شود. مقادیر زیادی، غبار و گازهای آتشفشانی، گرد وغبار وارد جَو شد. جمعیت بسیاری فوت شدند. غبار، جلوی تابش نور خورشید را گرفت. پوشش های گیاهی از بین رفت، فقر و گرسنگی مهلک و کم سابقه بر نقاطی از جهان حاکم شد.
این بزرگترین انفجار آتشفشانی ده هزار سال گذشته زمین بود با قدرتی معادل انفجار ۶۰هزار بمب هسته ای مانند انفجار «پسرک»؛ بمب اتمی که فاجعه هیروشیما را رقم زد. خورشیدگرفتگی طولانی آتشفشانی که به دنبال غبارآلود شدن هوا رخ داد، آن سال حیات و زندگی بسیاری از مردم را با مرگ و دشواری روبرو کرد. تا پیش از آن شاید هیچ کس فکر نمی کرد، پایداری غبار در هوا تا چه حد می تواند مخرب و جدی باشد.
وقتی دایناسورها هم خاکی شدند
برای آنهایی که مایلند درباره قدمت گرد و غبار در محیط زیست و زندگی جانداران و انسان بیشتر بدانند شاید بد نباشد، درباره انقراض یا واژه معادلش؛ «فرومیرش» دایناسورها هم گفت و نوشت. درباره دوره زمین شناسی و حیات وحش، نکته جالبی مربوط به سالاری ابرخزندگان جهان؛ دایناسورها روی کره زمین ثبت شده است. درشت جاندارانی که فقط دیدن فسیل هایشان که هر از گاهی در گوشه ای از جهان پیدا می شود، آدمی را حیرت زده و انگشت به دهان ابعاد و جثه بزرگشان می کند.
جالب است بدانیم، بسیاری از منابع درباره گمانه ها، دلایل علمی و منطقی که برای از بین رفتن این ابرخزندگان ذکر می کنند و آنچه درباره عصر یخبندانِ معروف نوشته و گفته شده است؛ ریزگردها را در پیدایش این پدیده مهم و نادر موثر می دانند. ابرخزندگانی که ۲۳۵میلیون سال قبل در جهان سلطه مخوف داشتند، سرگذشت جالب و تأمل برانگیزی دارند که طبق این گفته ها، خاک نسخه آنها را هم در هم پیچید.
هزینه هایی که گَرد و خاکی است
هوای غبار آلوده این روزها اگرچه به وحشتناکی این دو فاجعه زیست محیطی به نظر نمی رسد اما به دنبال سیاست های غلط آبی و خودکامگی برخی کشورهای همسایه و ادامه یافتن این روال، مشکل می تواند به مرور جدی و برای کشورمان هزینه ساز شود. آمارها و برآوردهای اقتصادی، عدد و رقم های قابل تأمل و توجهی درباره هزینه هایی که یک تعطیلی اجباری گردوغباری روی دست کشور می گذارد، می گویند.
سازمان ملل متحد در گزارشی می گوید که بیابانزایی ۳۰ برابر سریع تر از قبل در حال افزایش است و به طور متوسط هر سال حدود ۱۲ تا ۱۴ میلیون هکتار به وسعت بیابان ها اضافه می شود. تخریب اراضی با بیابانی شدن، روزانه حدود ۳ میلیارد دلار برای بشر هزینه می تراشد. از این رو نمی توان نسبت به مسئله کم آبی در کشورمان و تنش های آبی همسایگان از جمله تنش آبی عراق و ترکیه و پیامدهای غبارآلودش بی تفاوت نشست. گسترش کانون های بیابانی و تولید گرد و غبار در اطراف مرزهای کشور، زنگ هشدار جدی برای سلامت، اقتصاد و اقتدارملی بشمار می رود.
از آفریقای سبز تا دیوار سبز «چین»
با وجود تجربه های منفی اما می توان به تلاش های قابل توجه برخی کشورهای آسیایی هم در زمینه بیابانزدایی اشاره کرد. هندوستان با داشتن بیابان «تارا» یا «تهارا» که هفتمین بیابان وسیع جهان و سومین بیابان وسیع آسیا بشمار می رود، اقدامات قابل توجهی برای کنترل و کوچک سازی این وسعتِ بیابانی گرفته است. کشور شبه قاره؛ با وارد کردن گونه های گیاهی مناسب خشکی و بیابان دوست از کشورهای مختلف تلاش می کند این بیابان را توسط به صرفه و شدنی ترین شیوه ها سبز و ساماندهی کند.
مرور تجربه کشورهای پیشگام و موفق در زمینه مهار بیابان زایی و کنترل بیابان ها ضروری است. این یعنی علاوه بر توقع و پیگیری جدی که از همسایگان در این زمینه باید داشت، ضروری است که اقدامات لازم در کشور هم انجام شود. امروزه نگاه بسیاری کشورهای موفق و خلاق در حوزه محیط زیست به مسئله مهار بیابان زایی، صرفاً نگاه کنشی و تمهدیدی نیست. برخی از این کشورها از همین محل به دنبال کسب درآمد، توسعه ارزان صنایع، فنآوری، اشتغالزایی و رونق اقتصادند. گردشگری در نقاط بیابانی، بدیهی و قدیمی ترین گامی است که در این زمینه برداشته شده و منظورمان اقدامات حرفه ای و تخصصی تر است.
کاشت گیاهان شوره زی و مقاوم به خشکی مهمترین و خلاقانه ترین شیوه آنهاست. برای مثال می توان به طرح «دیوار سبز» از «سومالی» تا «جیبوتی» اشاره کرد که ۲۱ کشور آفریقایی برای بیابانزدایی و منافع اقتصادی حاصل از آن با عزمی جدی هم پیمان شدند. همچنین به طرح «سه شمال» چین برای مهار بیابانزایی که به کمربندسبز چین هم معروف و از سال ۱۹۷۸ تصویب و به مرور اجرایی شد.
ادکلن گران قیمت با رایحه بیابانی
بررسی شناسنامه گونه های گیاهی و تاریخ محیط زیست ایران نشان می دهد، پیشینیان ما از دیرباز اندیشه هدفمندی برای همزیستی مسالمت آمیز با طبیعت داشته اند. به خوبی به نقش، ضرورت و اهمیت وجود بیابان ها واقف بودند و مانند برخی نگاه های افراطی امروزی که می گویند جهان با حذف بیابان می تواند به حیات خود ادامه دهد، معتقد بودند که بیابان هم به عنوان بخشی ارزشمند از منابع و سرمایه طبیعی باید حفظ و صیانت شود.
قدمت دار بودن کاشت و پرورش گونه های گیاهی مانند «بنه»، «کنار»، «کوهنگ»، «تاغ»، «گز»، «خارشتر» و... حاکی از همین نگاه است. امروزه بسیاری کشورهای پیشرو در صنعت مد و فشن از این گیاهان برای صنعت پوشاک، ساخت لوازم آرایشی گرانبها، عطرهای برند و گران قیمت استفاده می کنند. این گونه های گیاهی و محصولات مختلفشان در صنعت داروسازی موثرند. صنایع پرداخت چرم و پلاستیک سازی هم از این قاعده مستثنی نیستند و در عرصه بهداشت و درمان، تهیه و تولید انواع میکروب کش و ضدعفونی کننده اقسام مختلف این گیاهان کارآمدند.
«بنه»همان مادر سقزهای ایرانی
میانگین سالانه بارش در بیابان های ایران ۵۰ میلی متر در سال است و این عدد در دیگر نواحی ایران به ۳۲۰ میلی متر می رسد. کاشت گیاهانی که قابلیت همزیستی با آب و خاک شور دارند و با همین میزان بارندگی می توانند رشد کنند چه بسا مقادیری آب برای انواع گونه های جانوری مناسب بافت بیابانی هم ذخیره و تأمین کنند، راهکاری معقول و امتحان پس داده است. متاسفانه در کشور ما آمار دقیقی از گونه های گیاهی بیابانی وجود ندارد.
برای مثال برای گیاهی مانند بنه که مناسب رشد در کوهستان و بیابان است عددی تخمینی و نه دقیق، حدود ۱۰تا ۲۰ هزار اصله ثبت شده است.
آشناترین محصول بنه یا همان پسته کوهی در ذهن بیشتر ما شاید همان «سقز» یا آدامس گیاهی باشد که در صنایع مختلف در قالب چسب گیاهی صنعتی هم فرآوری و استفاده می شود. این اما تنها یکی از فواید این گیاه است.
بنه در صنعت تولید عطر، چرمسازی و تهیه موادضدعفونی کننده هم کاراست. متاسفانه محصولات جانبی این گیاه به صورت خام فروشی از کشور خارج می شود چرا که صنایع فرآوری و تبدیلی مکمل را نداریم. همان محصولات فرآوری شده بعدها با مبالغی هنگفت وارد کشور و سبب خروج ارز می شود.
عسل گل سمر و خارشتر شفابخش
گیاهان پرفایده، پرسود و با برکت خشکی دوست کم نیستند. یکی دیگر از گونه های گیاهی مناسب بیابان زدایی و کنترل کننده گرد و غبار، «سمر» است که به جز ایران در کشورهایی مانند پاکستان و هندوستان هم دیده می شود. این گیاه در چرخه تولید یکی از مرغوب و شفابخش ترین عسل های درمانی کشور، نقش بسزایی دارد تا جایی که در هرمزگان عسل «گل سمر» بسیار شناخته شده و ارزشمند است.
همچنین از غلاف و ساقه این گیاه برای پرورش دام هم می توان بهره برد. تجربه بومیان ثابت کرده دامهایی که با سمر تغذیه می شوند، لاشه سنگین، شیر قوی و بیشتری دارند. بنابراین می توان گفت که این گیاه در زمینه تأمین امنیت غذایی و جایگزینی با نهاده های دام، می تواند گونه ای قابل تأمل و استراتژیک هم باشد.
یکی دیگر و از شناخته شده ترین انواع گونه های گیاهی بیابانی برای بیشتر ما «خارشتر» است. بوته ای که از حرکت شنها جلوگیری می کند. خواص درمانی مختلفی دارد که ثابت شده ترین آن در تأمین داورهای گیاهی مربوط به کبد، صفرا و گوارش است. «کوهنگ» از انواع گیاهان بیابانی و شورپسند هم میوه های مقوی و خوش طعمی دارد که می توان در صنعت فرآوری موادغذایی مانند انواع بستنی، نوشیدنی و ... از آن استفاده کرد.
مهار بیابان؛ شیرین مثل گز
کدام ایرانی است که نام «گز» به گوشش نخورده و این شیرینی مطبوع سنتی را نچشیده باشد. آنچه به عنوان طعم و قوام دهنده در تولید گز سنتی در اصفهان، یزد و کرمان استفاده می شود، شهد همین گیاه بیابانی است که خواص دارویی، آرایشی و بهداشتی هم دارد.
گز با ساز و کار ریشه دوانی، نقش قابل توجهی در تثبیت شن ها و کنترل پدیده «شن روی» دارد. انواع گیاهان موثر دیگری مانند گز و آنچه بالا گفته شد اصلاً کم نیست و دامنه تنوعشان گسترده است.
نمونه های گیاهی مناسب بیابان که مناسب اقلیم گرم و خشک کشورند و می توان از آنها برای پیشگیری از فرسایش خاک، مهار کانون های تولید گرد و غبار استفاده کرد. به نظر می رسد با پدیده گرم شدن زمین، کاهش نزولات جوی و احتمال گسترش بیابان ها و به دنبال آن افزایش روزهای غبارآلود در سال کاشت و بهره وری از این گیاهان به شدت، توجیه اقتصادی، عقلانی و سلامت بخش دارد.
تعادل چرای دام در مرتع، برنامه ریزی برای ذخیره سازی و استفاده از آب های سطحی، بازچرخانی آب، انباشت آب باران در بیابان ها با ساز و کارهای مخصوص، توسعه خدمات گردشگری و... از دیگر شیوه هایی است که برخی کشورها به خوبی از آن برای حفظ طبیعت، مهار گرد و غبار و تقویت اقتصادشان بهره برده اند.