تیم ملی والیبال ایران امسال از محمد موسوی، سعید معروف، امیر غفور و دیگر ستونهای قدیمیاشعبور کرد؛ بعد از یک دهه به کادر فنی ایرانی سپرده شد و با بازیکنانی کم تجربهتر و جوانتر نتیجه قابل قبولی در لیگ ملتها گرفته است.
به گزارش تابناک ورزشی؛ تیمی که ابتدای لیگ ملتها تصور میشد با فشار بر کادر فنی و بازیکنانش به عنوان زنگ تفریح تیمهای دیگر شناخته شود، با بردن امریکا و لهستان ـ تیم اول رنکینگ فدراسیون جهانی - و بازی نزدیک و قابل قبول برابر برزیل و ایتالیا دیگر غولهای دنیا، قاعدهای که قرار بود برایش بسازند را عوض کرد.
نمایش معمولی ایران در هفته اول لیگ ملتها، کنار گذاشتن توماسو توتولو مربی ایتالیایی از کادر فنی یک هفته پیش از شروع مسابقات و نرسیدن بازیکنان کلیدی مصدوم ـ کریمی، مجرد و صالحی ـ در ابتدا تصویری ناامید کننده از تیم ملی به مخاطبانش مخابره میکرد.
در چنین شرایطی اما اصلاح ساختار داخلی تیم ملی و حذف طبقهبندی و بازیکن سالاری از سوی کادرفنی ایرانی ابتر نماند و صابر کاظمی پرآوازه ترین بازیکن یک سال اخیر ایران بعد از عملکرد ضعیف در هفته اول لیگ ملتها کنار گذاشته و به ایران بازگردانده شد.
بی اغراق چه کسی جز بهروز عطایی و دستیارش طلوع کیان جرات چنین کاری را داشتند؟ کدام مربی درجه دو شرق اروپا که تیم ملی والیبال ایران را بعد از ولاسکو کنترات برداشته بودند جرات کنار گذاشتن اصلیتری مهرهی تیم ملی را داشت یا آن مربیان باشگاهی که در فصل اخیر به دستهای کاظمی بوسه میزدند جرات چنین کاری را داشتند؟
آنچه امین اسماعیل نژاد قطر پاسور آذری و جایگزین صابر کاظمی در بازی سهشنبه شب گذشته مقابل لهستان در ست پنجم انجام داد به حماسهای میماند که خالقاش به جز خود او، مربیانی بودند که زمینه این اتفاق را فراهم کردند.
کنار گذاشتن توتولو و صابر کاظمی دو رویداد موفق در راه تسلط کادر فنی بر پیکره تیم ملی والیبال ایران و آغازی بر پایان بازیکنسالاری و مافیا پروری در تیم ملی بود. کاری که بعد از رفتن ولاسکو از ایران هیچ کدام از مربیان ـ حتی ولادیمیر آلکنوـ هم نخواستند و هم موفق به انجامش نشدند.
حضور داورزنی در بلغارستان و لهستان
اسفندیار، توخته و جلوه رفته رفته اعتماد به نقش بازی در سطح بالای والیبال جهان را پیدا میکنند. حضرت پور را فقط مربی دیوانهای مثل ولادیمیر آلکنو می توانست به المپیک توکیو نبرد که چه بسا اگر المپیک را دیده بود از چیزی که همین حالا به آن دست یافته بالاتر بود.
فارغ از بحث فنی و آنچه کادر ایرانی در تیم ملی ایجاد کرده، یعنی سلامت رفتار در انتخاب بازیکنان در جهت برد تیم و ایجاد رقابت در تمام پستها ـ نمومهاش استفاده از سرلک، جلوه و توخته به تناسب عملکرد در هر مسابقه ـ رییس فدراسیون والیبال با احساس خطر از وضعیت تیم ملی در هفته دوم و سوم لیگ ملتها در بلغارستان و لهستان حاضر شده است.
پست سرپرست و آنچه رفتار مافیایی امیر خوشخبر و باند رسانهای حمایت کننده او در روابط عمومی فدراسیون والیبال شکل میدانند شاید همان نقطهای بود که باعث شده داورزنی کنار تیم قرار بگیرد تا به نوعی نبض تیم ملی را در اختیار بگیرد؛ که چه بسا عملکرد این تیم میتواند حیات و ممات خود او و ۴۰ سال تجربه مدیریتیاش در ورزش را تحت تاثیر قرار دهد.
داورزنی به بلغارستان و لهستان رفت تا فشارها و تلاشهایی که در تخریب این تیم نوپا شکل گرفته بود را خنثی کند. علاوه بر عوامل درونی تیم و درون فدراسیون که منافعشان در تضاد با موفقیت این تیم است، مربیان چون ناصر شهنازی با مصحبههای کم مایه و بیمحتوا از تیمی انتقاد میکنند که مولفههای لازم را برای موفقیت را دارد و تمام فعالیتهای ضد اخلاق و مافیایی را به چالش کشیده است. نگاهی به عملکرد امثال شهنازی در دو دهه اخیر به خوبی نشانگر سطح فنی او و امثال اوست که همین چند ماه پیش تیم چند ده میلیاردی سایپا را به لیگ یک فرستاد.
سرانجام ایران در لیگ ملتها
تیم ملی والیبال تنها یک بازی دیگر با صربستان انجام میدهد و جدول میگوید به عنوان تیم هشتم به مرحله نهایی لیگ ملتها صعود میکند. نخستین صعود با مربی ایرانی و ترکیبی تازه که کار بزرگ و نگرانکننده تغییر نسل را با موفقیت به انجام رساند. حالا والیبال ایران با نگاهی به آینده، توسط جوانان شایسته خود بیمه شده است.
ایران بدون این بردها و آنچه با جوانانی مثل اسفندیار، جلوه و توخته بدست آورده نسبت به دور قبل ـ با حضور کولاکویچ صرب و بازیکنان نسل قبل ـ دو پله در ردهبندی پیشرفت خواهد داشت.
در هفتههای آینده اضافه شدن جواد کریمی پاسور جوان تیم و اصغر مجرد و میثم صالحی، بر قدرت تیم ملی والیبال میافزاید. باید منتظر ماند تا با بازگشت تیم ملی والیبال از لیگ ملتها سرپرست تیم ملی تغییر کند و عملکرد تیم بازهم با یکدست شدن جو داخلی تیم، بهبود یابد.