حوزه تشکلهای دانشگاهی خبرگزاری فارس؛ یکسال از سالگرد جنایت ترور سردار دلها، حاج قاسم سلیمانی به دست تروریستهای آمریکائی گذشت؛ سرداری که بهترین روزهای زندگیاش صرف کمک به مظلومان و دفاع از این و خاک و مردم کشورمان شد، قهرمانی که مردانه و شجاعانه ایستاد تا پای گروه تروریستی، جنایتکار و وحشی داعش به کشورمان باز نشود. مردی که در روزهای سختی مانند سیل و زلزله در کنار آسیب دیدگان کشورمان بود و برای دفاع از مردمش تا پای جان ایستاد.
یکسال از ماجرای ترور ناجوانمردانه و بزدلانه سردار عزیز ما گذشت؛ حاج قاسمی که بعد از شهادتش میلیونها نفر در ایران در مراسم تشییع پیکرش شرکت کردند و در شهرهای مختلف کشور غوغایی برپا شد که همه نشان از قدرشناسی ملت بزرگ ایران میداد. این قدرشناسی البته تنها در کشورمان صورت نگرفت و در بسیاری از کشورها هم حجم عظیمی از مردم برای قدردانی از سردار دلها به خیابان آمدند و برای قهرمان کشورمان عزاداری کردند.
* نقش آمریکا در رخ دادن حادثهای تلخ
اما در کنار این؛ یکسال از شهادت عزیزانمان در حادثه هواپیمای اوکراینی هم گذشت؛ حادثهای که براساس یک اتفاق ناخواسته رخ داد و باعث شد تا ملت ایران اسلامی تعدادی از عزیزانش را از دست بدهد و مردمی که عزادار از دست دادن قهرمان خود بودند را بار دیگر در غم فرو ببرد.
وقتی این دو ماجرا که در فاصله کوتاهی از هم رخ داد را کنار هم میگذاریم و بررسی میکنیم بیشک به این مسئله پی خواهیم برد که اگرچه حادثه دلخراش هواپیمای اوکراینی به دلیل اشتباه فردی یک نفر رخ داد ولی کاملا روشن است که مقصر اصلی حادثه کسانی هستند که با ترور یکی از محبوبترین مردان این سرزمین باعث تمام اتفاقات بعد از آن شدند. به هیچ وجه نمی شود این ماجراها را از وسط نگاه کرد و نقش دولت تروریست آمریکا در ماجرای هوایپمای آمریکایی را نادیده گرفت، اگرچه منکر اشتباهی هم که به صورت ناخودآگاه و غیرعمد در داخل صورت گرفت، نیستیم.
* باید پاسخ جنایت آمریکا داده می شد
ترور سردار سلیمانی در حالی صورت گرفت که آمریکا نتوانسته بود با فشار اقتصادی به مردم به خواسته های خودش برسد، در جنگ های نیابتی هم علیرغم هزینه های هنگفتی که کرده بود ناکام مانده بود، رئیس جمهور جنایتکار آمریکا هر کاری توانست انجام داد تا مردم کشورمان را وادار به تسلیم کند، حتی جلوی ارسال دارو برای بیماران ما را هم گرفت، با این حال در اهدافش موفق نشد و برای اینکه بتواند رفقایش را راضی نگه دارد، دست به جنایتی وحشتناک زد.
بی شک همه معتقدیم که باید پاسخ این اقدام جنایتکارانه سریع و با قدرت داده میشد تا دشمن عدم واکنش ما را نشانه ترس نداند و احساس نکند هر زمانی خواست میتواند به ملت و کشور ما اینگونه ضربه بزند. خواسته هم مردم کشورمان از نیروهای دفاعی این بود که پاسخ جنایت آمریکا داده شود، خواسته ای به حق که اولین قدم آن، موشک باران پایگاه آمریکایی عین الاسد بود.
* سواستفاده برخی جریانات و افراد از ماجرا / مدعیان دروغین همدردی!
نکته قابل توجه این ماجرا؛ آنجایی است که برخی تلاش کردند بخشی از اتفاقات را نادیده بگیرند و سعی کردند از این اتفاقات برای رسیدن به منافع خود استفاده کنند. آنهایی که در زمان ترور سردار دلها سکوت کردند ولی حادثه هواپیما را دستاویزی کردند تا از آن فتنه جدیدی برای کشور درست کنند.
در میان دشمنان خارجی و داخلی و رسانههای معاند؛ برخی از تشکلهای دانشجویی با تفکرات اصلاح طلبی هم بودند که اگرچه عنوان انجمن اسلامی دانشجویان را یدک میکشیدند ولی عملکردشان نه به یک تشکل دانشجوئی شباهت داشت و نه به یک انجمن اسلامی.
آنها زمانی به اصطلاح داغدار جان باختگان و مدعی همدردی با خانواده شهدای حادثه هواپیما شدند که مسئولان دفاعی کشورمان بعد از بررسیها اعلام کردند این حادثه چگونه اتفاق افتاده است.
اینجا این سوال مطرح میشود که اگر واقعا این هواپیما نه براساس یک اشتباه بلکه به دست نیروهای آمریکایی هدف قرار گرفته بود باز هم این تشکلها و دوستانشان در داخل و خارج اینگونه مدعی میشدند؟ مطمئنا پاسخ منفی است. اینها اگر واقعا به دنبال منافع خود و سواستفاده از ماجرا نبودند، چرا در زمان ترور سردار سلیمانی سکوت کردند؟ مگر میشود کشور ظالمی سالها مردم ما را تحریم کند و بعد هم یکی از مسئولان ارشد و محبوب این کشور را ترور کند بعد هیچ صدایی از تشکلهایی که مدعی ایستادگی در مقابل ظلم هستند در نیاید!؟ مگر میشود یک تشکل زمانی مدعی پیگیری حق شهدای حادثه هواپیما شود که یقین پیدا میکند این حادثه روی اشتباه یکی از نیروهای داخلی بوده و قبل از آن حتی یک شمع هم برای جان باختگان حادثه روشن نکند؟
البته کارنامه این تشکلها مشخص و روشن است، تشکلهایی که در زمان مشکلات، در زمان سیل و زلزله و ... هیچ نقشی در کمک به مردم آسیب دیده ندارند، تشکلهایی که دستاویز برخی جریانات قرار می گیرند و نقش پیاده نظامی خود را به خوبی ایفا می کنند، تشکل هایی در مقابل زورگویی و ظلم غرب و آمریکا ساکتند و در فتنه ها نقش برجسته ای دارند.
اما نکته قابل توجه دیگر این است که این تشکلها وقتی دیدند سال گذشته با همه تلاشها که داشتند، نتوانستند به اهداف خود برسند؛ امسال هم در سالگرد این حادثه مجددا با انتشار یک بیانیه ساختارشکنانه سعی کردند جای جلاد و شهید را عوض کنند، بیانیهای که چندین روز برای رسانههای معاند و آنهایی که دشمنیشان با نظام و مردم ما کاملا روشن شده؛ خوراک تهیه کرد.
سه تشکل دانشجویی اصلاح طلب از دانشگاههای تهران؛ که در سالروز جنایت آمریکا و ترور ناجوانمرادنه سردار دلها سکوت کرده بودند با بیانیه ساختارشکنانه خود در سالگرد حادثه دلخراش هواپیمای اوکراینی که پر بود از سیاه نمایی؛ نشان دادند هدفشان نه پیگیری پرونده حادثه است و نه همدردی با خانواده شهدای حادثه؛ هدفشان در جای دیگری تعریف شده، که البته همواره با بصیرت مردم در رسیدن به این اهداف ناکام بوده و از این مس نیز خواهند بود.
* امروز روز پاسخگویی است نه مدعی شدن!
امروز زمان پاسخگویی این تشکلهاست نه زمان مدعی شدن آنها، اینها تشکلهایی بودند که قاطعانه در حمایت از دولت ایستادند اما حالا به جای پاسخگویی به مردم و جامعه دانشگاهی، حاشیه می سازند و نقش بازی می کنند.
تشکل های دانشجویی که امروز درد مردم را دارند، آنهایی هستند که در ایام سخت شیوع کرونا به بیمارستان های مختلف رفتند و حتی زیر پای مدافعان سلامت را جارو زدند، آنهایی که بیماران کرونایی را غسل دادند و به خاک سپردند، درست آن زمانی که حتی خانواده های متوفیان هم نمی توانستند به عزیزان فوت شده خود نزدیک شوند. تشکل واقعی دانشجویی واقعی آن تشکلی است که در این ایام هر کاری توانست انجام داد تا سلامت مردم به خطر نیفتد، از تولید ماسک و اقلام بهداشتی گرفته تا ضدعفونی کردن خیابان ها و آن تشکلی است که در حوادث طبیعی مانند سیل و زلزله در کنار آسیب دیدگان قرار گرفتند، نه آنهایی که هر زمان احساس می کنند زمینه برای فتنه فراهم است، دست به کار می شوند.
به هر حال این ایام می گذارد و این بیانیه ها و عملکردها در تاریخ ثبت خواهد شد و آیندگان در مقابل چنین رفتارهایی قضاوت خواهند کرد.
انتهای پیام/