به گزارش خبرنگار مهر، نشست «هدیه اسباببازی» با حضور حجت الاسلام علی سرلک، محمد مسلمی و حمزه معاون توسعه سازمان مأوا، سهشنبه ۲۱ تیر در خبرگزاری مهر برگزار شد.
در ابتدای نشست، حمزه درباره فعالیتهای مؤسسه مأوا، ایده برگزاری همخوانی سرود غدیر و اهدای عروسک توضیح داد و گفت: فعالیتهای اولیه مأوا معطوف به مخاطب بزرگسال بود اما تقریباً سه سال پیش فعالیت مستقیم در رابطه با کودکان و نوجوانان را آغاز کردیم و از یک سالونیم پیش این فعالیتها رسانهای شدند. از آن زمان بیشتر محصولاتی تولید میشد شکل کمپینی داشت و از بچهها خواسته میشد که نسبت به آن، واکنش و اقدامی مشارکتجویانه داشته باشند.
او از پویشهای «دریای آرامش»، «پویش جوشن کبیر» و «همصدای آسمان» به عنوان بخشی از این فعالیتها نام برد و افزود: برای افزایش ضریب نفوذ رسانهای از مداحان خواهش کردیم که در تولید آثار یا پویشها با ما همراه باشند و دو نفر از آنان پذیرفتند که پویش «مداد رنگی» که با نام «عزیزم حسین» مشهور شد محصول همین همکاری بود و چندهزار کار از سراسر کشور به ما رسید به نحوی که توان جمع کردن همه آنها را نداشتیم.
حمزه ادامه داد: پس از آن تصمیم گرفتیم در کنار تولیدات و پویشها، یک کنشگری دینی یا اخلاقی را هم از بچهها بخواهیم و بنابراین در پویش «هدیه اسباببازی» قرار شد بچهها از اسباببازی و عروسکی که دوستش دارند برای هدیه به دوستان محرومشان، کنش ایثارگرانه را تمرین کنند. در کنار آن هم این فرصت را تدارک دیدیم که به همراه نماهنگ و سرود و همخوانی و جمع شدن در میدان ولیعصر (عج) این جشن اتفاق بیفتد.
باید این واقعیت را بپذیریم که دنیا دارد به سرعت، روی آنان تأثیر میگذارد و ما هیچ کاری برای آنان نکردهایم و آنان را از غذای روحشان محروم کردهایم. ما حتی به آنان نگفتهایم اول چه دوستی انتخاب کن تا بعد آن عروسک را بردارد و به او هدیه دهدمحمد مسلمی، چهره تلویزیونی برنامه «فیتیلهایها» در ادامه بحث از اقدام پسندیده موسسه مأوا تقدیر کرد و گفت: از آنجا که بچهها این روزها به خاطر درس و تحصیل در فضای مجازی حضور دارند و تسلط غربیها بر این فضا هم باعث شده که به سرعت در میان بچهها نفوذ کنند، دچار عوارض بسیار روحی و حتی جسمی شدهاند. آنها دوستانشان را از میان فیلمهای کرهای انتخاب میکنند و تحت تأثیر هراسها و شایعات کرونا، دچار نگرانی و استرس از دست دادن عزیزانشان هستند و همه مسائلی از این دست باعث شده تا در همین سنین پایین، از جهت روحی پراسترس و از جهت جسمی چاق باشند و از جهت فرهنگی هم از سنتها و سبک فرهنگی ایرانی تأثیر نگیرند.
او ادامه داد: باید این واقعیت را بپذیریم که دنیا دارد به سرعت، روی آنان تأثیر میگذارد و ما هیچ کاری برای آنان نکردهایم و آنان را از غذای روحشان محروم کردهایم. ما حتی به آنان نگفتهایم اول چه دوستی انتخاب کن تا بعد آن عروسک را بردارد و به او هدیه دهد. یعنی در نقطه خیلی بدی قرار داریم. سن اعتیار، مسائل جنسی و عوارضی از این دست بسیار پایین آمده و ما متأسفانه کار موفقی در این زمینهها انجام ندادهایم.
مسلمی افزود: باید کارهای خوب ادامهدار باشد چرا که اگر یک کار انجام و تمام شود اثری نخواهد داشت. الان بچههای ما نه خوراکی در تلویزیون دارند و نه در تئاتر و نه در سینما و موسیقی و صراحتاً میگویم که داریم بزرگترین خیانت را به آنان میکنیم چون هیچ سهمی از فرهنگ برایشان در نظر نگرفتهایم. ما ادبیات بسیار غنیای داریم اما هیچ قهرمانی برای کودکان نساختیم و این که با راهاندازی یک جشنواره فکر کنیم روحیات آنها را تغییر دادهایم اشتباه است.
او با انتقاد از برخی فعالیتهای شکافانداز در جامعه گفت: باید از چهرههای پرنفوذ و محبوب میان کودکان استفاده کنیم و سعی نکنیم با ایجاد شکاف و پررنگ کردن یک دسته خاص، فعالیتها را به سمت گروه خاصی سوق دهیم. همه بچهها باید بدانند ایرانی هستند و کار برای همه آنهاست. بعد از این که این همدلی به وجود آمد بعد میشود ارزشهای اخلاقی و انسانی و دینی را هم در میان کودکان ترویج کرد.
حجت الاسلام سرلک در ادامه گفتوگو به آسیبشناسی وضع کودکی در جامعه پرداخت. او گفت: اساساً دوران کودکی در مناسبات اجتماعی ما زائل شده است. نه معماری ما ناظر به این قشر بزرگ و مؤثر حرفی برای گفتن دارد و نه حتی آموزش و پرورش و برنامهسازیهای تلویزیونی. کودکان قربانی زندگی پرشتاب آدمبزرگها شدهاند. بخشی از ما هم که به سراغ کار برای این قشر میرویم به معنای دقیق کلمه دنبال بیزنس هستیم و نه کار فرهنگی. وقتی میگویم قربانی منظورم کودکان کار یا آسیبدیدگان کودکآزاری و مسائلی از این دست نیست بلکه همه کودکان سالم و آرام ما که مخاطب این برنامههای تلویزیونی و جنس برنامهریزی ما هستند، قربانیان کمکاری ما هستند که به وجودشان و نیازهایشان توجهی نداریم.
او افزود: ظرفیتی که کودک برای شادیآفرینی و امیدبخشی به جامعه دارد واقعاً حیرتانگیز است. صرف همین راه رفتن و کلمات را جویده ادا کردن یک کودک به اندازه یک شهربازی برای خانواده، شادیآفرین است. حدیث داریم که در بهشت جایی هست به نام «دار الفرح» مخصوص کسانی که کودکان را شاد میکنند.
اگر هدف مؤثری برای کار در حوزه کودکان مدنظر باشد باید به مانیفست یا برنامهای بلند مدت فکر شود. همین کارهای خوبی مثل اهدای اسباببازی اگر درست انجام نشود میتواند اثرات سوئی داشته باشدسرلک در تأیید صحبتهای مسلمی گفت: نزدیک شدن به موضوع کودک به شکل موفق اتفاق نمیافتد مگر با برنامهریزی. درست است که کارهای کوچک مهم هستند اما باید بدانیم ابرروایتمان از مسئله کودک چیست. همین که کدام اسباببازی چطور انتخاب شود و چگونه هدیه شود و به دست دیگر کودکان برسد محل تأمل است. این جزئیات است که میتواند کار را متمایز کند وگرنه از این مجموعههای خیریهای زیاد است.
او با اشاره به تجربه گروهیاش در راهاندازی خیریهای مخصوص کودکان صفر تا سه سال و استفاده از مشاوره بیش از ۵۰ متخصص در حوزههای مختلف روانشناسی و جامعهشناسی و تربیت و… گفت: اگر هدف مؤثری برای کار در حوزه کودکان مدنظر باشد باید به مانیفست یا برنامهای بلند مدت فکر شود. همین کارهای خوبی مثل اهدای اسباببازی اگر درست انجام نشود میتواند اثرات سوئی داشته باشد. البته اقدامات خوب را باید ارج گذاشت اما همه این اقدامات هم نیاز دارند که فکرشده و برنامهریزی شده در ارتباط با کارشناسان جلو بروند. دوره بیگدار به آب زدن گذشته و باید فعالیتهای هدفمند و جدی صورت بگیرد.
او افزود: با توجه به مسئله حضور کودکان در فضای مجازی، یکی از کارهایی که میتواند متناسب با این ایده انجام شود، آموزش عروسکسازی به خود بچههاست. آموختن مهارت، یکی از اهداف کار برای کودکان است و از طرف دیگر کودک باید بیاموزد که هدیهای شریف را به دیگران بدهد چرا که در غیر این صورت، اهدای عروسکهای خراب میتواند پیامی منفی به طرف مقابل بفرستد. مهارت خلق یا تعمیر عروسکها، بهترین اتفاقی است که میتواند بیفتد و حتی بر آینده کودکان و انتخاب شغلشان اثرگذار باشد.
سرلک تاکید کرد: البته نباید از اقدامات کوچک هم ترسید. همان طور که وضعیت فعلی محصول تکاقدامهای غلط است برای درست کردن اوضاع هم نباید منتظر بیگبنگ باشیم و باید همین اقدامات کوچک را درست و برنامهریزی شده جلو ببریم و پیوست معرفتی و شناختی داشته باشم. وگرنه ما فکر میکنیم که کار مفیدی کردهایم اما عملاً هیچ اتفاقی رخ نداده است.
او کتاب «زوال دوران کودکی» نوشته نیل پوستمن، جامعهشناسی یهودی آمریکایی را به عنوانی منبعی غنی معرفی کرد و ادامه داد: ایجاد موج رسانهای نباید اولویت اول فعالیت مجموعههایی مثل مأوا باشد. اتفاق مؤثر میتواند در بسیاری موارد چراغخاموش باشد. یکی از موانع ایجاد موج رسانهای و کمپینگذاری هم این است که تعداد افرادی مثل ما کم است و در همه آنها تکرار میشویم و این مسئله اثرگذاری را محدود میکند. همه موضوعات هم ظرفیت تبدیل کردن به پویش را ندارند.
مسلمی در ادامه بحث با اشاره به نکاتی درباره نحوه پر کردن خلأهای کار برای کودکان گفت: شاید اگر من بودم چنین آهنگی را با سلام شروع میکردم. در قرآن هم بر این مسئله و شیوه شروع ارتباط تاکید شده است. بعد در ادامه جلو برویم و به وحدتی برسیم که خداوند همیشه آن را از ما انتظار و دوست دارد. این که خانواده در کنار بچهها باشد بسیار مهم است و بعد سایر ارزشهای انسانی مثل مهربانی و ایثار در آن بستر شکل میگیرد و پذیرفته میشود.
این که یک کودک مهارت یاد میگیرد به همان اندازه دارد خردورزی میکند. بنابراین در هر کاری که برای کودک انجام میدهیم باید پس ذهنمان این باشد که او چیزی بیاموزداو ادامه داد: باید از استفاده از کاراکترهایی که ممکن است بچهها آن را نپذیرند و پس بزنند، پرهیز کرد. این دست مسائل نیازمند کارشناسی است و باید طراحی شود که میخواهیم بچهها را از کجا وارد کنیم و به کدام مسیر ببریم. مثلاً یک سوال این است که چون ما هیچ طراحی عروسک داخلی نداریم اگر بچهها عروسکی را هدیه بدهند که در ادامه کاراکترهای غربی است باید چه کرد. جهان روی این چیزها کار میکند و بنابراین باید برنامهریزی انجام شود چه در دعوت از افراد و هم از جهت شکل اجرا و هم طراحی محتوا. مهم این است که ما آن وحدت را مدنظر قرار دهیم و کار را طوری انجام ندهیم که بخشی از مردم و بچهها فکر کنند که عضوی از کار نیستند. در چنین کاری همه باید باشند، هم سازمانها و نهادها حمایت کنند و هم از ورزشکار و هنرمند و روحانی و همه حضور داشته باشند.
سرلک در پاسخ به این سوال که برنامهسازی را باید از کدام نقطه شروع کرد، گفت: بچه کوچک، یک انسان متفاوت است. شباهتهایی به انسان بزرگ دارد که همانها هم مایه شگفتی و مسرت ما میشود. اما به نظر من هیچ چیزی به اندازه فراگیری خط عقلانیت در یک کودک مهم نیست که این مهم مبتنی بر آموختن مهارت است. این که یک کودک مهارت یاد میگیرد به همان اندازه دارد خردورزی میکند. بنابراین در هر کاری که برای کودک انجام میدهیم باید پس ذهنمان این باشد که او چیزی بیاموزد. آموختن به این معنا که سوالی برایش پیش بیاید چیزی را ادراک و نهایتاً خردورزی کند.
او افزود: این خط خردورزی و مهارتآموزی همان چیزی است که باید پشت همه کارهای ما حتی در سرگرمیها باشد اما متأسفانه حتی در آموزش و پرورش هم این چنین نیست و فقط مغز بچهها را با انبوهی اطلاعات و مفاهیم بیکاربرد پرمیکنند. اگر برنامهسازی ما به سمت مهارتآموزی برود، مهارتهایی که در تعریف یونسکو ۱۰ مهارت توضیح داده شده است، کودک انسان توانمند خواهد شد.
سرلک ادامه داد: یکی از اهداف بزرگ میتواند همین باشد که آموزش و پرورش به این سمت برود و مثلاً هر سال ۵ درصد به تعداد مهارتآموزندگان اضافه کند و وقتی فرد وارد دانشگاه میشود چند مهارت را بلد باشد. حتی کارهایی را پدرومادرها باید آموزش ببینند. بنابراین چنین خطی را مجموعههایی مثل مأوا و همه فعالان حوزه کودک از نویسندگان و برنامهسازان و غیره باید دنبال کنند. مهارت، زمینه جوشش خرد است و جامعه خردمند جامعه محکمی است که متزلزل نمیشود و صد تا فضای مجازی هم آن را نخواهد لرزاند.
حمزه در پایان این نشست گفت: رسانه از نگاه مجموعه ما یک ابزار است. ما نمیتوانیم در رسانه مسائل را حل کنیم اما میتوانیم برای حلشان انگیزهسازی کنیم. بنابراین ما در این پویش در مرحله اول فقط توجه ساختن است. در همین پویش قرار است از عروسکهایی استفاده شود که به شکل قهرمانان بچهها ساخته شدهاند.
او افزود: این پویش به طوری است که برنامهای برای بچهها ساخته نشده بلکه برنامه، خود بچهها هستند. خودشان عروسک میآورند و خودشان سرود میخوانند و هدیه میدهند. ما همین الان گام بعد را طراحی کردهایم و با اسباببازی سازان داخلی مذاکره کردهایم تا عروسکها را با قیمت پایینتر در اختیار بچهها بگذارند و روی اسباببازیهای قابل دستساز کار کنند و برای سال آینده این اقدامات انجام شود.
او ادامه داد: فضای رسانه یکی فضای انتخابی است و ما نمیتوانیم همه را پای یک محصول جمع کنیم اما میتوانیم تعدد محصولات داشته باشیم. برای این کار محصولات زیادی را برای دختران و پسران تدارک دیدیم و نکته این است که اصلاً لازم نیست ما بسازیم بلکه فقط به آنان یاد میدهیم خودشان چطور بسازند، چطور منتشر کنند و یاد بدهیم که چطور فکر کنند. در همین راستا یک لیگ سرود را برگزار کردیم و قطعه باکلام و بیکلام را به بچهها دادیم تا خودشان روی آن کار کنند. بسیاری از بچهها خودشان حتی کار تصویری را در این پروسه مسابقه میآموزند. بنابراین ما فقط باید زمینه را آماده کنیم و آموزش دهیم و بچهها خودشان پیش خواهند برد.