جهان سر به سر حکمت و عبرت است
چرا بهره ماهمه غفلت است؟
در داستان پر حسرت سیاوش، فردوسی چنان که شیوه اوست، به عنوان راوی حکیم، در منزل شصت و شش سالگی عمر خویش، در داستان حضور پیدا می کند. دریغ و حسرت می خورد که چرا ما از حکمتها و عبرتهای جهان نمی آموزیم؟ و غفلت دستاوردماست به نظرم رسیدب حث ساحت سیاست و فرهنگ را با این نکته تمام کنم ساحت امنیت و فرهنگ اگر نگاه سیاسی به مقوله فرهنگ، یک اشتباه تاکتیکی باشد، نگاه امنیتی می تواند خطایی راهبردی به شمار آید. مرادم این نیست که در روزگار ما از فرهنگ و هنر و اندیشه سوءاستفاده سیاسی یا امنیتی نمی شود. نمی توان گاه لایه های پنهان سیاسی و حتا امنیتی را در پس نقاب های فرهنگی و هنری جذابندید. منظور این است ما به جای قطع ریشه ها، به شاخه و برگ نپردازیم.
در آن سال های نوجوانی و جوانی نسل ما، در حوزه علوم دینی این بیت بر زبان برخی طلاب می گشت الا یا ایها الطلاب ناشی علیکم بالمتون لابالحواشی روزگاری پیمان ورشو و ناتو و چین و اروپا، به ویژه فرانسه و المان و انگلستان، کشورهای عربی منطقه، به ویژه عربستان وامارات واردن و کویت و مصر، تماما در یک جبهه واحد بودند. ابزار به ظاهر ایرانی آنها هم سلطنت طلبان و شاپور بختیار وژنرال اویسی و سازمان مجاهدین خلق و گروههای مسلح احزاب کردی بودند. به روایت صدام از قول مسعود رجوی، سازمان شش هزار نفر رزمنده در اردوگاه عراق داشت. قرار بود تا تهران برسند. قبل از رسیدن آنها قرار بود صدام دست شاپور بختیارو ژنرال اویسی را بگیرد و در ۶مهر ۱۳۵۹ به تهران بیاورد و حکومت سکولار ایرانی زیر سیطره عراق تشکیل شودا قبل از تشکیل این حکومت، قرار بود درکودتای نوژه، به قول خودشان «عملیات نقاب»، ۲۵ هزار نفر از مردم کشته شوند تا حکومت کودتا، تشکیل شود.
بیشتر بخوانید :
آن خواب ها تعبیر نشد. بسیاری از خوابزدگان اکنون با هفت هزار سالگان سربه سرند وقتی چنان برنامه سنگین براندازی انقلاب اسلامی و نظام جمهوری پس از هشت سال جنگ تحمیلی، نتیجه معکوس داد،
حال چطور ممکن است بیانیه چندسینماگر، اظهارنظر البته تند و ساختارشکن برخی فعالان سیاسی، تهدیدی برای نظام و انقلاب تلقی شود؟ به تعبیر سعدی دریای فراوان نشود تیره به سیل عارف که برنجد تنک آب است هنوز نکته مهم تر، درس گرفتن از تجربه های خودمان است. تجربه نشان داده است که فشارهای سیاسی و امنیتی ممکن است مسکن های تندی باشند، اما پایدار نیستند موقعیت ها و شرایط تحول می پذیرند و مثل زمانه حافظ: شد آنکه اهل نظر بر کناره می رفتند هزار گونه سخن در دهان و لب خاموش اما از این فضای بیم زده و دغدغه افرین، در مجموع ملت ایران و ایران و البته حاکمیت زیان می بینند.
نقدهای جدی ومدلل مطرح نمی شود. کار به دست افرادی که نبایست و نشایست سپرده می شود وماشاهد انباشت زیان های ملی و بلکه تاریخی خواهیم بود مسیح علیه السلام توصیه غریبی به یاران و حواریون خود کرده است: مانند مار هوشیار و مانند کبوتر ساده باشید!» (انجیل متی، باب دهم، آیه۱۶) و اما یک حرف صوفیانه بگویم اجازت است؟ ما در آن جایی که بایست مثل مار هوشیار باشیم، گاه و بیشتر از گاه مثل کبوتر ساده ایم. مثل نفوذهایی که در واحدهای تحقیقاتی هسته ای با ماجرای استاد هسته ای اتفاق افتاد و نیز مراقبت از جان دانشمندان و اما جایی که بایست، مانند کبوتر ساده باشیم، مثل تحمل انتقادات، همانند مار هوشیاریم که اینان عوامل سرویسهای جاسوسی اند و لنگ می مانیم، غافل از اینکه عوامل سرویس های امنیتی جای دیگرند! اتفاقا شعارهای تندمیدهند و غلط اندازند.