امروز پرچم غدير و پرچم كربلا به همت بلند ملت بهويژه جوانان سلحشور ايران، توأمان در اهتزاز است.انقلاب اسلامي ما امتداد چشمه جوشان غدير است.
سرّ مانايي انقلاب طي 4 دهه گذشته وفاي ملت ايران به عهد و پيماني است كه با پيامبر (ص) در غدير بسته است و ايستادگي بر قولي كه به امام حسين (ع) و شهداي كربلا آنگونه كه در زيارت عاشورا است با زبان اشك بيان نموده است.
آمريكا نميتواند اين پرچم را در ايران با اين اپوزیسيوني كه در داخل و خارج به صف كرده پايين بكشد!
امروز رگههايي از جريان قاسطين، مارقين وناكثين در لايههاي اپوزیسيون ايران در داخل و خارج پيدا مي شود. آنها طي 43 سال گذشته نتوانستهاند زير تيغ هوشياري، آگاهي و بصيرت مردم، كمر راست كنند. آمريكا از آنها فقط براي «انقلاب آزاري» استفاده ميكند!
امروز لايهشناسي ضدانقلاب يك تصويري از اپوزیسيون ميدهد كه سياه، مشمئزكننده، عفوني و غيرقابل حمايت و دفاع مينمايد. اين يك تصوير واقعي از اپوزیسيون ايران در داخل و خارج است . مختصري از ريختشناسي اپوزیسيون را ميتوانيد در زير بخوانيد.
1- منافقين : يك جماعت روسياه كه دستشان به خون 17 هزار شهيد ترور آلوده است. در خطيرترين روزهاي تاريخ ايران كه استقلال و تماميت ارضي كشور مورد تهاجم آمريكا و استكبار جهاني بود با اعلام جنگ مسلحانه عليه ملت ايران و انفجار حزب جمهوري اسلامي و دفتر نخستوزيري، تروريسم را به عنوان يك راهبرد ملت ستيزي كليد زدند و 8 سال رفتند در عراق در كنار سربازان متجاوز بعثي قرار گرفتند. آنها اسراي ايراني را در اردوگاههاي بعثي شكنجه ميكردند و حتي در سركوب ملت عراق در كنار ارتش بعث بودند. در تمام اين مدت سركرده آنها به سبك شاهان قاجار در اردوگاه اشرف حرمسرا درست كرده بود و برخي فراريان از اين حرمسرا مطالب شنيدني از جنون جنسي سركرده منافقين در مصاحبهها گفتهاند كه ذكر آن فوقالعاده مشمئزكننده است.
بعد از سقوط صدام مجبور شدند بساط خود را به امر آمريكایيها جمع كنند و ببرند كشور آلباني! سالي يك دو سخنراني در پاريس و كمپ آلباني برگزار می كنند و شروع می كنند به فحش و ناسزا به ملت ايران و سخنرانان اصلي اين ميتينگها هم شهردار نيويورك ، وزيرخارجه و
رئيس سازمان سيا و ... آمريكاست.
اين جماعت قبل از انقلاب خود را ضدامپرياليستيترين و ضدديكتاتورترين گروه مبارز معرفي ميكرد . الان در آغوش آمريكا و همپيمانان با كاخنشينان واشنگتن مشغول مبارزه با جمهوري اسلامي است. اين ريخت و قيافه يك لايه از اپوزیسيون ايراني خارج از كشور است كه اكنون به قول خودشان مشغول غنيسازي «كانونهاي شورشي» با چاشني بمب و تفنگ، دروغ و فريب و ... و با همكاري سلطنتطلبها هستند. اينها ميخواهند برگردند به ايران و حمام خون راه بيندازند و برايشان مهم نيست ، چه كسي بر ايران حكم براند فقط جمهوري اسلامي و حاكميت ملت نباشد هرچه شد، شد! اين گزاره يك بعد از ابعاد چهره اپوزیسيون است!!
2- سلطنتطلبها : سلطنتطلبها دومين لايه اپوزیسيون خارج كشور را تشكيل مي دهند كه ظاهر فعاليت آنان اين است كه «ربع پهلوي» رهبري اين جريان را به عهده دارد. سلطنتطلبها با غارت اموال ايران اكنون در آمريكا و برخي كشورهاي اروپايي مشغول عيش و نوش هستند. آنها بايد پاسخگوي كشتارهاي سالهاي 56 و 57 در خيابانهاي ايران باشند.آنها بايد پاسخگوي دزدي و غارت اموال بيتالمال مسلمين طي دو دوره حكومت پهلوي پسر و پدر باشند. زندگي آنها كه در غرب زير ذرهبين رسانههاي مستقل در خارج قرار دارد تصويري از فساد جنسي و اخلاقي و تسويه حسابهاي دروني و فحش و ناسزا گفتن به همديگر را نشان ميدهد. روسياهترين چهرههاي نظامي و سياسي در اين جريان كه عمدتا دوران پيري و كهولت خود را طي ميكنند در رسانههاي آمريكا ساخته، ظاهر مي شوند و هر چه بيشتر حرف ميزنند به نفرت ملت ايران عليه خودشان بيشتر ميافزايند.
3- روشنفكرنمایان: جماعتي هستند كه به غرب فرار كردند و نام خود را روشنفكر سياسي ديني يا نوانديش ديني نهادهاند. لايه ديگري از اپوزیسيون خارج از كشور را تشكيل مي دهند که در ميان آنها 300 روزنامهنگار و نويسنده وجود دارد كه قبلا آزادانه در مطبوعات ايران مطلب مينوشتند و ترجيعبند نوشتههاي آنها اين بود كه در ايران آزادي نيست! آنها با نشر اكاذيب و اهانت به اشخاص حقیقی وحقوقي به طور عمد مطالبي مينوشتند كه مشمول برخوردهاي حقوقي دستگاه قضائي بشوند اين احكام را با افتخار ميگرفتند ميبردند سفارتخانههای خارجي تا از آنها پناهندگي سياسي بگيرند.با اين پناهندگي يك كاري در دم و دستگاه امپراطوري رسانهاي غرب در اروپا و آمريكا دست و پا ميكردند و به حرامخواري و با جيره و مواجب غربي روزگار ميگذراندند . وظيفه آنها اين است كه در توليد برنامهها عليه ملت ايران مدام بگويند ؛ ايران يك سال ديگر ، 6 ماه ديگر ، يك ماه ديگر سقوط مي كند.
باسوادترين آنها وقتي سخنرانی ميكند يا بيانيه صادر ميكند 2تُن دروغ، فحش و تهمت و فريب و نيرنگ قاطي پيام خود عليه رهبري و مردم نثار ميكنند هرچقدر پيازداغ آن مطالب بيشتر باشد حقوق بيشتري ميگيرند. اين جماعت يك زنجيره طولاني را تشكيل ميدهند كه از «سروش» تا «گوگوش» را دربرميگيرد.
4- مفسدين فيالارض : يك جماعتي هستند كه در دادگاههاي ايران به جرم زنا، لواط ، اخلال در نظام اقتصادي، دزدي و رشوه، غارت بيتالمال و ... محكوميتهايي دارند و داغ شلاق تعزير و حدود اسلامي را بر پشت خود احساس ميكنند ترجيح دادند جلای وطن كنند و به خارج فرار كنند. آنها عمدتا در كانادا و برخي كشورهاي غربي بساط اپوزیسيوني خود را پهن كردند گاهي با منافقين و گاهي با سلطنتطلبها همكاري ميكنند و خودشان هم «خردهكاري» عليه مردم و نظام با فحاشي و هتاكي دارند.
***
جمع جبري اين حضرات اپوزیسيون را در سراسر غرب ضرب و تقسيم و بالا و پايين كنيم ، 10 هزار نفر نمي شوند . كه با ضريب ارتش رسانهاي آمريكا و اروپا حداكثر گاهي 100 هزار نفر مينمايانند.
اين جماعت اپوزسيون در برابر انقلابي كه جهان را طي 4 دهه گذشته تحت تاثير گفتمان الهي، مردمي و انساني خود قرار داده اند يك «نعمت» است كه خداوند به ملت ما عطا كرده است. چرا که خداوند آنها را از رسوایان، روسیاهان و احمق ها قرار داده است!
جماعتي كه شرورترين ، جنايتکارترين ، خبيثترين ، فاسدترين، گمراهترين ، خائنترين و ... را در لايههاي آن ميتوان به اسم و نشاني كامل نام برد و ملت آگاه ايران در شناسايي آنها اصلا دچار شك و ترديد نيستند كه كسي براي آنها روشنگري كند. خيانت و جنايتي نيست كه اينها طي 4 دهه گذشته و بهويژه در سالهاي 56 و 57 مرتكب نشده باشند و ملت ايران از آن بياطلاع باشند. آمريكا با اين اپوزیسيون به جنگ ملت ايران آمده و دلش را به وجود اينها خوش كرده و انقلاب اسلامي را به رسميت نشناخته است.
آمريكا با همين جماعت جنگ داخلي در ايران را در اوايل انقلاب و جنگ خارجي را با تجاوز عراق و هم پيمانان آن كليد زد و نتيجهاي نگرفت. با همين جماعت 3نبرد نرم را طراحي و عملياتي كرد و نتيجه نگرفت. اكنون آمريكایيها نااميد از همه اين توطئه ها پشت ديوارهاي تحريم اقتصادي بهويژه در 20 سال گذشته با همكاري همين 4 لايه نفرتانگيز اپوزیسيوني كار خصومتورزي خود عليه ملت را ادامه ميدهد اما هرچه دست و پا ميزند كمتر نتيجه ميگيرد. دست آمريكا خالي است.اين را خوب ميداند. اكنون آمريكا به لحاظ تهديد خارجي در معرض يك جنگ هستهاي است كه با بازي خطرناك آنها در اوكراين و اروپا كليد خورده است.
از طرف ديگر در معرض خطر فروپاشي در درون است كه جامعهشناسان و فيلسوفان سياسي غرب، اخبار آنرا با سند و مدرك مدت هاست رو كردهاند.
اعتراض جرج سوروس، طراح انقلابات رنگي در جهان در اين مورد شنيدني است كه اخيرا طي مقالهاي در یک روزنامه آلمانی گفته است؛ آمريكا به زودي به يك رژيم سركوبگر تبديل ميشود. او از يك تهديد جدي داخلي نام ميبرد كه ميخواهد دموكراسي را در آمريكا نابود كند. او اين تهديد را نفوذ راستگرايان افراطي در سلسله مراتب قدرت در آمريكا كه در راس آن ديوان عالي آمريكا است نام ميبرد و اين اعتراض نشان ميدهد آنها هر چه تخم تفرقه و نفاق و نفرت در جهان و ايران كاشتند الان دارند محصول آنرا در آمريكا درو ميكنند!
تكرار ميكنم دست دشمن خالي است. اپوزیسيون ايران در داخل و خارج ضعيفتر از آن است كه كمر خود را در برابر مشكلات داخلي خود و عقيم بودن برنامههاي خود راست كند تا چه رسد به اينكه به مقابله ملتي بيايد كه با خون هزاران شهيد و ميليونها فدايي نظام برپا شده، عرض اندام كند.
اپوزیسيون و ضدانقلاب هر روز در سراشيبي «انحطاط» و گرفتار چاه ويل «فروبستگي» است و گريزي از آن نيست. اكنون ملت ايستاده بر بلنداي اقتدار اسلام ، انقلاب، ايران در اوج ترقي و بالندگي و پيشرفت است اين حقيقتي است كه تاريخ 43 سال اخير ايران فرياد ميزند ولو اينكه عدهاي اندك گوش خود را با انگشتان خود بگيرند و چشم خود را ببندند.
اكنون سرود انقلابي «سلام فرمانده» عمق قدرت نرم جمهوري اسلامي را در داخل و خارج سرزمين ايران از کوه های هیمالیا تا سواحل مدیترانه به رخ دشمنان كشيده ، اجراي سرزميني اين سرود در حقيقت يك رفراندوم حماسي از اقتدار ملت ايران بود. در صفوف فشرده اين سرود چهار نسل بهويژه دهه نوديها محكم ايستادهاند. چه كسي قادر است با اين قدرت مقابله كند؟!