در کنار این موضوع هم نوشتن از وضعیت اقتصادی مردم، گرانیها، تورم و هشدارها و آسیبهای اجتماعی بار دیگر سوژه اصلی جمع توییتری بورسیها و اقتصادیها شد. اما قبل از پرداختن به این سوژه، درباره افزایش نرخ بهره بین بانکی باید بنویسیم؛ سوژهای که برای امروز و دیروز نیست و چند وقتی است که در شبکهاجتماعی توییتر و گروههای پیامرسان تلگرام درباره آن صحبت میشود. در کنار اینکه انتقادها از عملکرد سیاستگذار در این حوزه در حال افزایش است و خیلیها از تبعات این اقدام در اقتصاد کشور مینویسند، بورسیها هم از دغدغههای خود درباره تاثیر این اقدام یعنی افزایش نرخ بهره بین بانکی روی وضعیت بورس و سرمایهگذاران در صفحههایشان مینویسند. به اعتقاد برخی از آنها که به این موضوع در چند روز گذشته پرداختهاند، مسوولان بورس از زمان روی کار آمدن دولت سیزدهم، سیاست یکگوش در و یک گوش دروازه را در پیش گرفتهاند.
آنها در نوشتههایشان به این مساله میپردازند که این حجم از انتقاد درباره بهره بین بانکی و عدم تطابق زیان سهامداران با شاخص کل و عدم شفافیت صندوق تثبیت و دخالت در بورس کالا و وضع بد عرضه اولیههای جدید و خیلی مسائل دیگر از سوی کارشناسان و فعالان حوزه بورس مدام در شبکههای اجتماعی و جلسات آنلاین و حضوری مطرح میشود؛ اما مسوولان بورس و سیاستگذاران اقتصادی کشور توجهی به این انتقادها و طرح مباحت ندارند و کار خودشان را بدون پاسخدهی به انتقادها و ترسها پیش میبرند. درباره افزایش نرخ بهره سود بینبانکی هم امیر سیدی در صفحه توییتر خود نوشت که با وجود سقف نرخ سود ۱۸درصدی سپردهها بهصورت رسمی هماکنون سپردههایی با نرخ رسمی ۲۲درصد را میتوان در گزارش صندوقهای درآمد ثابت پیدا کرد.
او در ادامه توییت خود نوشت که این موضوع به این معنا است که در فضای غیررسمی قاعدتا نرخهای بالاتر نیز توسط بانکها ارائه میشود و در ادامه نوشت که شاید این سیاست بهصورت موقت جلوی رشد تورم را بگیرد؛ ولی قابل اثبات است این اقدام بحرانزاست؛ چراکه اول از همه بسیاری از بانکها محلی برای پرداخت این سود ندارند و از صورتهای مالی آنها این امر مشخص است. وقتی سود بانکی بدون محل باشد و جریان وجوه نقدی از سمت تسهیلات نداشته باشد، پس از مدتی اختیار پایه پولی از طریق افزایش سپرده قانونی به دست بانکها خواهد افتاد. این فعال حوزه بورس در ادامه رشته توییت خود توضیح داد که هر بانکی موقع سپردهگیری باید حدود ۱۳درصد را در بانک مرکزی سپردهگذاری کند که یک جا از پایه پولی سبقت خواهد گرفت.
همچنین بانکها برای جبران جریان وجوه نقد خود به سرعت نرخ سود را بالاتر خواهند برد تا وقایع سالهای ۹۳ تا ۹۶مجددا در بانکها تکرار شود. او همچنین در نوشته خود به ماجرای استعفای علی طیبنیا، وزیر اقتصاد دولت دوازدهم اشاره کرد و نوشت که خیلی اوقات فکر میکند که استعفای طیبنیا دلیل این بود که سیاستهای خود را شکستخورده یافته بود و نمیخواست در هنگام پرداخت هزینه آن حضور داشته باشد. امیر سیدی در ادامه توضیح داد که دور قبلی نرخ سود بالا با یک سیستم بانکی نسبتا سالم بود، اینبار کسریهای حاصل از گذشته نیز وجود دارد و خیلی سریع به سقف کارکرد سیاستی نرخ سود بالا خواهیم رسید. او در پایان رشته توییت خود نوشت که اخبار این روزها مبنی بر کاهش روند رشد نقدینگی و... را به خاطر بسپارید تا مدتی بعد که آنها را مجدد در فضایی جدید مرور خواهیم کرد.
در کنار این بحثها همچنان مساله قیمتگذاری دستوری هم جزو سوژههایی است که بورسیها درباره آن هرازگاهی مینویسند. سوژهای که انگار هیچ وقت پایانی برای آن نیست. در روزهای گذشته هم برخی از کاربران بورسی نوشتند که قیمتگذاری دستوری برای کالاها و خدمات تولیدی شرکتها از یکسو منجر به زیاندهی صنایع و شرکتها و از سوی دیگر منجر به خروج گسترده سرمایهگذاران از سرمایهگذاری در تولید میشود. آنها در صفحههای خود در کنار بحران مهاجرت از کشور و خروج نخبگان و شرکتهای تولیدی به این مساله میپرداختند که سیاستگذاران اگر خواهان رشد اقتصادی کشور هستند، باید با قیمتگذاری دستوری بهشدت مقابله کنند.
اما سوژه داغ روز تعطیل برای بورسیها و اقتصادیها و البته گروه دیگری از کاربران صحبتهای حسن عباسی بود. او که خود را تحلیلگر مسائل سیاسی و استراتژیک معرفی میکند، در تازهترین اظهارنظر خود بیان کرده که همه فارغالتحصیلهای اقتصاد را به گاری ببندید و بیرون بیندازید تا مشکل اقتصاد حل شود. این اظهارنظر توهینآمیز با واکنش تند اقتصادیها و بورسیها همراه شد.
در کنار این، دو گروه دیگر از کاربران هم به اظهارنظرهای گذشته این فرد استناد میکردند و درباره توهینهایش مینوشتند. برزو حقشناس از فعالان حوزه بورس در واکنش به اظهارات عباسی نوشت که این کار را باید با افراد دیگری انجام داد که «با قالب کردن خزعبلات به جای اصول علم اقتصاد مملکت را به اینجا رساندهاند.» برخی دیگر هم نوشتند که وقتی متخصصان در جایگاه اصلی خودشان نیستند و مجبور به ترک کشور میشوند یا خانهنشین، افرادی سر کار میآیند که نه تنها صحبتهایشان، صحبت نیست و توهین است، بلکه توانایی نام بردن سه اقتصاددان را هم ندارند. این نوشتهها عمدتا اشارهای بود به پرسش یک دانشجو در جلسهای که از حسن عباسی سوال کرد.
این دانشجو از او یک سوال داشت و از میخواست حالا که آمده است در دانشگاه درباره موضوعی اقتصادی صحبت کند، نام چهار اقتصاددان را ببرد؛ اما پاسخ عباسی به این سوال ساده این بود: «بچه پررو! تو دنیا نیامده بودی، ما خیلی از گردنکلفتها در غرب را از این دانشگاه انداختیم بیرون»! عباسی به جای پاسخ دادن و نام بردن از اقتصاددانها، شروع به داد و هوار کرد و خواست که این دانشجو را از جلسه بیرون بیندازند. البته بعد از انتشار ویدئوهای این اتفاق، کاربران فضایمجازی هم از حسن عباسی پرسیدند؛ چهار اقتصاددان را نام ببرد اما او هیچ واکنشی نشان داد. افراد دیگری هم که به اظهارات این فرد در صفحههایشان میپرداختند به مدارک تحصیلی حسن عباسی و رزومه او اشاره میکردند و مینوشتند که او در نبود مدارک و رزومه، در تلاش است تا با صحبتهای جنجالی، سر زبانها بیفتد و دیده شود. اما در کنار تمام این واکنشها در جمع توییتری اقتصادیها و بورسیها به اظهارات این فرد که تند و تیز هم بود، داود سوری، فعال حوزه اقتصاد در صفحه خود به این موضوع پرداخت. او نوشت که در محله ما یک نفر بود به اسم هوشنگ، شیرین عقل بود. برخی اوقات بیخود و بیجهت شروع میکرد به رهگذر یا کاسبی از اهل محل و با صدای بلند فحاشی کردن! اهل محل هم که او را میشناختند بیتفاوت از کنار او رد میشدند و سعی میکردند اصلا به او نگاه نکنند و حرفی نزنند که جریتر نشود.