گروه ویژه فارس: در تاریخ شفاهی جمهوری اسلامی ایران، رد پای مدیران و مسئولانی را شاهدیم که مشی افراطی خود را به انحای مختلف بر مردم دیکته کرده و در دهه های اخیر با تغییر مشی خود، رفتارهای تفریط آمیزی را از خود نشان می دهند که بسیار قابل تامل است.
بی تردید شکل گیری و گسترش پدیده بدحجابی معلول علت هایی است که علت العلل آن را می توان در افراط و تفریط این گروه از مدیران و مسئولان برای تصمیم گیری و تصمیم سازی در حوزه حجاب دانست.
شوربختانه این که اکنون کار به جایی رسیده که برخی از عناصر افراطی جریان اصلاحطلب همسو با جریان ضد انقلاب، به دنبال جابه جایی منکر بی حجابی و بدحجابی به جای معروف حجاب برآمده اند.
بازخوانی عملکرد دولت های پس از انقلاب اسلامی در بررسی علل شکل گیری و گسترش پدیده بد حجابی را می توان کشف العلل ظهور و بروز این پدیده دانست. در این بازخوانی عملکرد دولت های هاشمی رفسنجانی، خاتمی، احمدی نژاد، روحانی مورد نقد و بررسی قرار می گیرد.
نگاه و دیدگاه هاشمی رفسنجانی در دهه 60 و پس از آن چگونه بوده است؟
یکی از مقولاتی که می توان از آن به عنوان تغییرات تفکرات هاشمی رفسنجانی درگذر زمان یاد کرد، نوع نگاه وی به مسئله حجاب و برخورد با پدیده بدحجابی در کشور است.
بازخوانی تفکرات هاشمی رفسنجانی نشان می دهد که چگونه وی که روزگاری بدحجابان را تهدید به برخورد خیابانی و تبعید به اردوگاههای کار اجباری میکرد در دهه هفتاد با مواضعی کاملاً متفاوت با گذشته بدحجابی را مشکل جمهوری اسلامی قلمداد نمیکند.
هاشمی در روز ۱۲ اردیبهشتماه ۱۳۶۵ با اختصاص بخشی از خطبه نماز جمعه به مسئله خانواده و حجاب و عفاف، به انتقاد از رواج الگوهای غربی در بین خانوادهها پرداخته و در رویکردی قابل تامل گفته است:
"ما الآن افرادی را میبینیم و هرقدر نصیحت میکنیم و از طریق تقوا میخواهیم به این محیط سالم برسانیم هنوز یک مقاومتهای منفی هست و خانمهایی متأسفانه پس از هفت سال از انقلاب هنوز به این راضیاند که مقداری از مویشان بیرون باشد؛ تابهحال با اینطور افراد خیلی با نصیحت و موعظه برخورد کردهایم و هنوز هم بعضی از شهرهای بزرگ این بلیّه را دارند و در بعضی مغازهها اینگونه مسائل ترویج میشود و در بعضی ادارات هنوز خوب مراعات نمیشود و اینها خطرناک است و فکر میکنم که پس از هفت سال تحملمان هم تمام بشود.
مردم حزبالله چند بار طغیان کردند و دیدید که در خیابانها ریختند و از همین تریبون نماز جمعه، وزیر کشور و دیگران خواهش کردند و به آنها وعده دادیم که اینها خودشان آدم میشوند و بازمیبینیم که مثلاینکه اینها یک مقدار احتیاج به خشونت دارند."
هاشمی رفسنجانی همچنین در مقوله بدحجابی به اظهارات تند کفایت نمیکند و با تهدید بدحجابان به کار اجباری میگوید: "البته شورای عالی قضائی یک پیشنویس لایحهای را تهیهکرده و ما قبلاً به حزبالله وعده داده بودیم که عمل میکنیم و مقدماتش را فراهم کردهاند و همین روزها به مجلس میآید. این لایحه در نظر گرفته است که اردوگاههایی در مناطقی در نظر بگیرند برای بازسازی خانمها و آقایانی که دچار مرحلهای از فساد اخلاق هستند."
رفسنجانی در پایان خطبه نماز جمعه خود راجع به دلایل سیاسی برخی بدحجابیها گفته است: "ببینید من بارها در این بحثم گفتم که به اینها اهانتِ مرگ بر بیحجاب و اینها نکنید، بذارید اینها کمکم بفهمند، اما نمیفهمند؛ بعضیهایشان عناد دارند، بعضیهایشان اصولاً ضدانقلاب هستند؛ یعنی چون با انقلاب مخالف هستند اینجوری میکنند که بگویند ما با انقلاب نیستیم.
بههرحال مطمئن باشید که از این به بعد ان شاء الله با آمدن قانون که حرکت قانونی باشد، دیگر در جمهوری اسلامی ما تحمل نمیکنیم که برای تضعیف خانواده و تضعیف رابطه زن و شوهر و تضعیف رابطه بچه و مادر، تضعیف خواهر و برادر و به هم زدن این نهاد مقدس، افراد لاابالی و هوسباز بتوانند مصلحت این جامعه را به بازی بگیرند." (تکبیر نمازگزاران)[3]
هاشمی رفسنجانی: اگر زنان یک ذره شعور داشتند علیه آزادی غربی شورش میکردند
هاشمی رفسنجانی همچنین دریکی دیگر از خطبههای نماز جمعه، به شکلی صریحتر درباره زنان بدحجاب صحبت میکند و میگوید:
آقایانی که به کشورهای غربی رفتهاند، میبینند که نسل آنجا به چه بلایی دچار هستند. خانمهایی که فکر میکنند به نام آزادی و...، این حرفها زده میشود، چه میکنند؟ وقتیکه غرب، جنس زن را بهصورت مانکن در ویترین فروشگاهها میگذارد، آیا این ارزش و آزادی زن است؟! اگر زنها یکذره شعور داشتند، همین نقطه کافی بود که علیه این آزادی شورش کنند.
آیا آزادی زن این است؟! آنهایی که به کشورهای اروپایی رفتهاند، خانمها را در ویترینها دیدهاند که اصلاً آنها را بهعنوان فواحش، برای مردم مطرح میکنند. در کشورهای اسکاندیناوی مثل سوئد، دانمارک و نروژ، اصلاً، روی فروش دخترهای جوانشان و عرضه کردن خانمهایشان، بهعنوان یک مرکز تأمین ارز کشور تکیه کردهاند و وقتی در مجلس آنها، برای جلوگیری از این کار بحث میشود، مخالفین میگویند نه! این منبع تأمین ارز ماست و جوانها به خاطر همین به اینجا میآیند!
تکیه هاشمی بر کرسی ریاست جمهوری و عبور از نگاه دهه 60
هاشمی در دهه 70 با عبور از نگاه و اظهارات خود در دهه 60، در سخنانی متضاد با مواضع قبلی خود در پرسش و پاسخ با دانشجویان درباره برخورد با بدحجابی میگوید:
"دیگه حالا شما اگر بخواهید بگید که باید چطور باشد و چطور نباشد، یا توی خیابون از نظر شما خانم با حجابی، حجابش مناسب نباشد، اینکه در اسلام هم نیست که ما بتوانم اینها را به خاطر این حالت مثلاً بیاییم بگیریم حبس بکنیم، اینکه اینطور نمیشود... بهتدریج ما اولاً اینهمه داره نصیحت میشود اینهمه داره توجیه میشود اینهمه قانون گذراندیم بالاخره نیروهای انتظامی مواظب هستند جایی که طغیانی میشود مواظبش هستند اگر فکر میکنید که اقدام دولت این باید باشد که آنچنان بگیروببند بکند که دیگه هیچکس جرئت نکند تخلفی بکند که این وضع در اسلام هم نیست؛ یعنی اسلام چنین چیزی را از شما خواسته به این اجباری که فکر میکنید؟ به نظر من اونایی که زیادتر از این میخواهند یه مقداری افراط به نظر میرسد پیش میآید."
همچنین نقل می کنند که روزی در جلسه هیئت دولت یکی از مسوولان از بیحجابی خانمها در ایران گلایه کرد که در پاسخ رئیسجمهور با خندهای گفت که بگذارید اینها راحت باشند تا در کشور سرمایهگذاری کنند.[4]
هاشمی در سال 82 نیز برخلاف نگاه تند خود در دهه 60، به نوع پوشش و حجاب زنان واکنش نشان می دهد، هاشمی در مصاحبهای با روزنامهی کیهان در سال ۸۲ با انتقاد از «خشک مقدسیها» به تاثیرات نحوه برخورد با موضوع حجاب اشاره کرده است.گزیدهای از پرسشها و پاسخهای بازنشر شده این مصاحبه را میخوانید:
«مثلاً از من میپرسیدند: زن میتواند کت و دامن بپوشد؟ گفتم: چه اشکالی دارد؟ سر همین جواب خیلی حرف زدند. بحث رنگ مطرح شد، گفتم که رنگ را خدا تعیین نکرده است. رنگ سیاهی که ما انتخاب کردیم، درست ضد آن چیزی است که اهل بیت (ع) انتخاب کردند. آنها سفید یا سبز میپوشیدند. بنیعباس بودند که سیاه را آوردند. گفتم کاری به رنگ لباس مردم نداشته باشید.
کاری به شکل لباس مردم نداشته باشید. زن باید پوشیده باشد، حالا لباس هرچه میخواهد، باشد. نباید تبرج باشد، چون یک اصل اسلامی است. بنابراین ما مسائل فرهنگی را در حد اعتدال قبول داریم. یعنی همان مقداری که اسلام خواسته است و نه آن مقداری که بخواهیم تحمیل کنیم.
شاید یادتان نباشد که اگر استادی در دانشگاه ریش خود را میتراشید و یا لباس شیک میپوشید، مشکل داشت و سخت میگرفتند. میخواستند زنان و مردان را از هم جدا کنند و حتی سراغ درمان رفتند و گفتند که طبیب زن برای زن و طبیب مرد برای مرد باشد. اینها همه سختگیریهایی است که نتیجهی عکس میدهد. اگر سختگیریها را رسمی کنیم برای جامعه مخصوصاً در زنها و جوانها حالت فرار درست میشود.
هنوز فکر میکنم اگر ابتکار را دست بگیریم، توقعات خانمها و جوانها را شرعاً میتوانیم تأمین کنیم و پیش خداوند هم حجت داریم. انقلاب اسلامی را هم میتوانیم حفظ کنیم. لابد میدانید که رهبری در مقابل فشار همین سختگیریها یک بار فرمودند: «وجهی برای تحمیل چادر نمیبینم»
هاشمی در فروردینماه ۹۳ نیز با انتقاد از آن چه تندروی می خواند، میگوید:
"هر انقلابی وقتی اتفاق میافتد، با مقدار زیادی احساسات همراه میشود. وقتی انقلاب ما پیروز شد، نیروهایی که خشم از رفتار رژیم قبل در وجودشان بود و آسیبهایی دیده بودند، میخواستند از عوامل رژیم انتقام بگیرند. ادبیاتی که در انقلاب به کار میرود، یک مقدار انسانها را تندرو بار میآورد و تندرویهایی در برخوردها پیش میآید. امام چند بار در فواصل مختلف بیانیه صادر کردند و ترمز زدند. به اینها نگاه کنید. برای شما سخت نیست و حتماً مرجعی برای مراجعات خودتان دارید. حرفهای امام کاملاً روشن است و میتوانید ببینید. حرکتهای انقلاب احتیاج به ترمز داشت که امام این ترمز را زدند."[5]
این تغییر رفتار هاشمی رفسنجانی در مخالفت با رفتار افراطی، در دهه 90 تبدیل به چماقی برای زدن منتقدین هاشمی شد و وی بدون اشاره به نگاه های قابل تامل خود در دهه 60، دیگران را متهم به افراط گری میکرد.
هاشمی در سال 94 درباره افراط گرایی اوایل انقلاب میگوید:
"مردم با حضور و رأی خود ثابت کردند که از افراط و تفریط گریزانند و در همه شوونات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، خواهان اعتدال هستند که اصلی پذیرفته شده و مورد تأکید دین اسلام است.
وی با بیان اینکه از اول انقلاب تندروها برای کشور و نظام، هزینه درست میکردند و هنوز هم ادامه میدهند، گفت: تأسف بیشتر اینجاست که در مقطعی افراطیون به جای اینکه از فرهنگ اسلام و خواست و اراده مردم درس بگیرند، خود را به نهادهای قدرت نزدیک کردند و انواع رسانه، تریبون و امکانات را در اختیار گرفتند و تلاش میکردند نگاه افراطی خویش را به نظام نسبت دهند."[1]
یا در سال 93 درباره نتیجه افراط میگوید:
"ممکن است نتیجه نهایی افراط به کارهای تروریستی شبیه داعش ختم شود"، هاشمی اوضاع کشورهای افغانستان، لیبی و مصر را مصداق بارز از چاله به چاه افتادن دانست و گفت: مردم علیه استعمار و استبداد قیام کردند، اما تندروهایی که لباس دین برتن کردهاند، بلایی بر سر مردم آوردند که میبینید چگونه زنان و کودکان را سر میبرند!"[2]
به هر حال، بازخوانی گزیده ای از دیدگاه ها و تفکرات هاشمی رفسنجانی در حوزه حجاب نشان می دهد که گویی تمامی افراطگراییهای وی در این حوزه در دهه 60 اتفاق افتاده و به شکل جالبی در دهه 70 تغییر کرده است.
البته هاشمی هیچ گاه هیچ پاسخی برای این تغییر رفتار خود نداشت و نداد. ولی به راحتی با برچسب افراطگرایی، برخی رفتارها را مورد حمله قرار میداد. هاشمی از جمله مسئولانی بود که در دهه 60 با استفاده از تریبون و رسانه و قدرت، مقابله با بدحجابی را مدیریت کرد و حتی گاهی استفاده از خشونت علیه بدحجابها را تأیید می کرد.
همچنان که برخی از تحلیلگران بر این باورند که رفتارهای افراطی هاشمی در دهه 60، سبب بروز عقدههایی شد که دوم خرداد 76 را رقم زد. مردم تصور کردند با رأی به جریان موسوم به دوم خرداد خبری از افراط وجود ندارد اما دوم خردادی ها عملاً در مقابله با اعتقادات و دین مردم وارد عرصه افراط و تفریط شدند. هاشمی را می توان بنیانگذار این تغییرات در مردم و نسل دهه 60 و 70 دانست.
[1] - خطبه نماز جمعه تهران، تاریخ ۱۲/۲/۱۳۶۵
[2] - http://didban.ir/fa/news/173
[3] - https://www.rajanews.com/news/174850
[4]-کیهان، 4 دی 1361، صفحه 2 و 18
[5] - خاطرات هاشمی رفسنجانی، سال 1369، اعتدال و پیروزی، صفحه 411
[6] -https://www.isna.ir/news/94121812122/
[7] -https://www.irna.ir/news/81427899
انتهای پیام/./ ت 5