به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، وقتی در شب 23 مارس 2021 نتایج انتخابات پارلمانی در سرزمینهای اشغالی اعلام شد، کمتر کسی میتوانست حدس بزند رهبر کدام یک از احزاب حاضر در انتخابات تصدی مقام نخست وزیری رژیم اسرائیل در یکسال آتی را برعهده خواهد گرفت. حزب لیکود به رهبری «بنیامین نتانیاهو»، نخست وزیر وقت، با کسب بیش از 24 درصد کل آرا موفق به کسب 30 کرسی شده بود و با اختلافی فاحش نسبت به حزب دوم یعنی یش عتید به رهبری «یائیر لاپید» در جایگاه نخست ایستاده بود و حالا لازم بود تا شمار کرسیهای احزاب متحد این حزب نیز مشخص شود تا معلوم شود بحران سیاسی در سرزمینهای اشغالی به سر رسیده یا مجدداً هیچ یک از دو جناح رقیب نتوانسته اند، 61 کرسی از 120 کرسی کنست را به خود اختصاص دهند.
با وجود پیروزی مبرهن در انتخابات، بار دیگر بلوک راست – مذهبی حزب لیکود در بهترین حالت[1] 59 کرسی به دست آورده بود و برای تشکیل ائتلاف 2 کرسی دیگر کم داشت. در نتیجه مهلت نتانیاهو برای تشکیل ائتلاف به سر رسید و «یائیر لاپید» به عنوان رهبر دومین حزب بزرگ کنست و سیاستمداری که حمایت 51 نماینده را پشت سر خود میدید از سوی رئیس وقت رژیم اسرائیل عهده دار وظیفه تشکیل کابینه شد. لاپید برای بیرون راندن نتانیاهو از بلوک قدرت پس از 13 سال متمادی ناچار شد نخست وزیری را با «نفتالی بنت»، رهبر حزب یامیناه که تنها 6.21 درصد از کل آرا و 7 کرسی کنست را به دست آورده بود تقسیم کند و حتی بپذیرد که بنت در نیمه نخست عمر کابینه جدید، بر کرسی صدارت تکیه زند.
به این ترتیب برای نخستین بار در تاریخ رژیم اسرائیل حزبی عهده دار نخست وزیری شد که نه تنها جایگاههای نخست و دوم را در انتخابات احراز نکرده بود، بلکه کمتر از 10 کرسی داشت. شاید در نگاه نخست این گونه به نظر برسد که این از هنرمندی و درایت یک سیاستمدار است که اگرچه طبق نتایج انتخابات پنجمین حزب بزرگ به شمار میآید، اما توانسته اراده خود را بر رقبا تحمیل کرده و کرسی نخست وزیری را از آن خود سازد. اما با نگاهی به وضعیت کنونی حزب یامیناه پس از اینکه یک سال سه مقام نخست وزیری، وزارت کشور و وزارت امور مذهبی را در اختیار داشته میتوان نتیجه گرفت که شرکت در بازی بزرگان برای این حزب و نفتالی بنت، رهبر پیشین آن وضعیتی بغرنج و پیچیده را رقم زده است.
نفتالی بنت پس از آنکه نارضایتی شدید اعضای حزب متبوع خود را دید و دریافت حتی «آیلت شَکِد» شریک سیاسی همیشگیاش نیز مایل به ترک حزب است، برای جلوگیری از فروپاشی یامیناه حاضر شد از رهبری حزب نیز صرفنظر کرده و شَکِد را به عنوان رهبر جدید بپذیرد.
شَکِد حزبی نسبتاً ویران را از بنت تحویل گرفته که از سوی بسیاری از هواداران سیاستهای راستگرایانه و نیز طیفی از مذهبیهای اسرائیل غیرقابل اعتماد درنظر گرفته میشود. همچنین از 7 نماینده کنونی این حزب خروج دستکم سه نفر یعنی «آمیخای شیکلی»،«عیدیت صیلمن» و «نیر اورباخ» تقریباً قطعی شده و اخباری درباره احتمال جدایی «عبیر کارا» و «ماتان کاهانا» دو نماینده دیگر این حزب نیز به گوش میرسد. از سوی دیگر نیز نظرسنجیهایی که از آغاز ماه ژوئیه برگزار شده، همگی این حزب را پایینتر از حدنصاب 3.25 درصدی نشان میدهد. بدیهی است هر حزبی که نتواند در انتخابات پارلمانی اسرائیل به این آستانه برسد، اجازه حضور در کنست را پیدا نخواهد کرد. اکنون سوال اصلی این است که چرا حزب یامیناه، با وجود آنکه در یک سال گذشته پرقدرتترین منصب دولتی رژیم اسرائیل را در اختیار داشته دچار چنین شرایط بغرنجی شده است؟ در ادامه سعی خواهم کرد دلایل اصلی بروز این وضعیت را مورد بررسی قرار دهم:
تضادهای ایدئولوژیک کابینه
حزب یامیناه تا پیش از پیوستن به کابینه تغییر و شراکت با یائیر لاپید، حزبی دست راستی درنظر گرفته میشد که در پارهای از مسائل حتی نسبت به حزب لیکود تندروتر است؛ از جمله در زمینه وضعیت شهرکهای یهودی نشین غیرقانونی واقع در کرانه باختری، این حزب همواره بر لزوم اعمال حاکمیت رژیم صهیونیستی بر این شهرکها تأکید کرده و حتی خواستار انضمام آنها به اسرائیل شده است. همچنین این حزب اهمیت زیادی برای «یهودی بودن» هویت رژیم صهیونیستی قائل است و بر تعلق داشتن آن صرفاً به یهودیان جهان تأکید میکند. یامیناه همچنین یکی از معدود احزاب سیاسی اسرائیل است که حتی با ایده تشکیل «دولت مستقل فلسطینی» در ساحت نظر نیز مخالفت میکند.
این حزب به دلیل داشتن چنین مواضعی بوده که موفق به کسب رأی حدود 6 درصد از ساکنان سرزمینهای اشغالی شده، اما ترکیب کابینهای که بنت در یکسال گذشته رهبری آن را برعهده داشت، همراستا با این مواضع نبوده است.
در ابتدا نفس ائتلاف با یائیر لاپید که سکاندار یک حزب میانه و لیبرال است و به «راهکار دو دولتی» به عنوان راه حل نهایی مناقشه اسرائیل و فلسطین باور دارد و مخالف مذهبی شدن قوانین است، باعث رنجش بخش مهمی از رأیدهندگان یامیناه شد. در همان روزهای مذاکرات تشکیل ائتلاف میان لاپید و بنت یک نظرسنجی برگزار شده توسط شبکه 12 تلویزیون اسرائیل حاکی از آن بود که در صورت ائتلاف بنت با لاپید و جناح چپ، 61 درصد رأیدهندگان کنونی این حزب از آن گریزان خواهند شد.
این واقعیت که ائتلاف بنت و لاپید از 8 حزب متفاوت و از نظر ایدئولوژیک متعارض تشکیل شده بود نیز کار را دشوارتر میساخت؛ سه حزب یامیناه، امید جدید و اسرائیل خانه ما به جناح راست تعلق داشتند، دو حزب یش عتید و آبی و سفید به جناح میانه و دو حزب کارگر و مرتص به جناح چپ. فراتر از همه اینها این کابینه برای نخستین بار در تاریخ رژیم صهیونیستی شاهد شراکت یک حزب عربی نیز بود.
نخستین تعارض میان نمایندگان این حزب بر سر حضور حزب عربی رعم به رهبری «منصور عباس» درگرفت. آمیخای شیکلی از زمان آغاز مذاکرات تشکیل کابینه، این امر را مخالف وعدههای انتخاباتی حزب یامیناه دانست و لذا با تشکیل کابینه متکی به یک حزب عربی مخالفت کرد و به اپوزیسیون پیوست. موضوع بعدی که به بروز اختلاف منجر شد، حرکت سیاستهای کابینه به سوی سکولاریسم و عدم مراعات قوانین یهودی بود که حساسیت برخی نمایندگان این حزب را برانگیخت.
تحول ایدئولوژیک
دومین معضل بزرگی که یامیناه در یکسال گذشته دچار آن شده بود، اسارت استراتژیک درون کابینه ای بود که ایدئولوژی اصلی آن نه راستگرایی بلکه مرکزگرایی[2] و میانهروی سیاسی بود. دو حزب یش عتید به رهبری لاپید و آبی سفید به رهبری «بنی گانتس» جناح میانه کابینه را تشکیل داده بودند، اما از یکسو این دو حزب مجموعاً 25 کرسی داشتند که از مجموع کرسیهای جناح راستِ کابینه بیشتر بود و از سوی دیگر دو حزب چپگرای کابینه نیز خود را متحد یائیر لاپید و گانتس میدانستند و به دلیل قرار گرفتن در جناح مخالف در طول دهه گذشته ارتباط بسیار خوبی داشتند، اما در مقابل حزب یامیناه در واقع آلترناتیو ایدئولوژیک این احزاب به حساب میآمده و از این رو ارتباط خوبی میان احزاب دست چپی اسرائیل با یامیناه وجود نداشت.
تحت تأثیر این وضعیت کابینه بنت و لاپید به ائتلافی مشابه کادیما مبدل شد که به جناح میانه علقه ایدئولوژیک داشت. در چنین شرایطی حزب حاکم یامیناه نیز تحت تأثیر این تِم سیاسی، (در پاره ای از موارد آگاهانه و در برخی موارد نیز به صورت ناخواسته) از سیاستهای مورد نظر خود عدول کرد و به پیگیری سیاستهایی روی آورد که از احزاب میانه انتظار میرفت. از جمله افزایش بودجه مناطق عرب نشین، احیای روابط با تشکیلات خودگردان فلسطینی، عدم کاربرد ادبیات تهاجمی علیه فلسطینیان، عدول از ایده انضمام شهرکهای یهودی نشین کرانه باختری به اسرائیل و .... یکی از دلایل اصلی بروز نارضایتی میان نمایندگان این حزب همین تحول ایدئولوژیک بوده است.
عامل دیگری که در کنار گذار یامیناه به مرکزگرایی سیاسی باید بدان توجه کرد، بی تجربگی بنت در اداره کابینه بود. برخلاف دوره طولانی مدت صدارت نتانیاهو که نخست وزیر تقریباً بر کلیه ارکان دولت و سیاستهای آن مسلط بود و تقریباً هیچ اقدامی بدون اطلاع وی به انجام نمیرسید، در دوره یکساله نخست وزیری نفتالی بنت، کابینه به صورت نوعی «شرکت سهامی خاص با مسئولیت محدود» مبدل شد که در آن احزاب مختلف صرفاً به کار تخصصی خود میپردازند و نسبت به اقدامات دیگر وزارتخانهها واکنش چندانی نشان نمیدهند.
یا بزرگ شو یا بمیر
در نهایت باید تأکید کرد که تا پیش از ژوئن 2021، تنها سه حزب کارگر[3]، لیکود و کادیما توانسته بودند عهدهدار نخستوزیری اسرائیل شوند. هیچ یک از این احزاب در دورههایی که موفق به قرار گرفتن در مرکز کابینههای ائتلافی شده بودند، هرگز کمتر از 21 درصد کل آرا را به دست نیاورده بودند. با این وجود احزابی که موفق به پیروزی در انتخابات و تشکیل کابینه شدهاند، معمولاً در انتخابات بعدی دچار ریزش آرا و شکست در برابر رقیب شدهاند. در واقع احزاب تشکیل دهنده بلوک قدرت به طور منطقی و گریزناپذیری دچار ریزش آرا میشوند. بنابراین وقتی حزبی که در مرکز ائتلاف قرار گرفته تنها 6 درصد کل آرا را به دست آورده باشد (مگر آنکه چنان عملکرد درخشانی از خود برجا بگذارد که در شرایط کنونی اسرائیل اساساً برای حزب یامیناه غیر ممکن بود)، مشخصاً باید در دوره بعدی آماده از دست دادن بخشی از آرای خود باشد.
همچنین حزب یامیناه از لحاظ پایگاه رأی دهندگان نیز با احزاب فراگیرتر و بزرگتر اسرائیل نظیر لیکود، یش عتید و کارگر متفاوت است. احزاب تحت رهبری بنت معمولاً از سه قشر رأی گرفتهاند؛ 1- قشر «ملی – مذهبی». این قشر، طیف مشخصی از مذهبیها را دربر میگیرد که برخلاف مذهبیهای خریدی در زندگی عمومی مشارکت فعال دارند. دومین قشر بزرگ رأی دهندگان حزب یامیناه شهرک نشینان بودند و قشر سوم نیز گروهی از راستگرایان اسرائیلی هستند که به حزب لیکود تمایل ندارند. بدین ترتیب با توجه به اینکه تقریباً در میان رأی دهندگان یامیناه شاهد یک طیف خاص بزرگ (مثلاً طبقه متوسط شهری، سکولارها، مذهبی های خریدی و ...) نیستیم، چنانچه رقابت سیاسی شدید باشد این حزب اصولاً توانایی جلب بیش از 15 درصد آرا را نخواهد داشت. در نتیجه به نظر میرسد سران حزب یامیناه باید در ماههای نخستین عمر کابینه به صرافت ائتلاف با دست کم یکی از احزاب دیگر میافتادند، تا بتوانند پایگاه رأی دهندگان خود را گسترش داده و از این طریق بر ریزشهای احتمالی غلبه کنند.
[1] - با محاسبه 7 کرسی حزب یامیناه
[2] Centrism
[3] - البته پیش از آن با عنوان ماپای و نیز مدتی نیز ائتلاف شناخته می شد.
منصور براتی، کارشناس مسائل رژیم صهیونیستی
انتهای پیام/