به گزارش "ورزش سه"، به شکل غریبی شرایط تیمهای هم گروه ایران در جام جهانی، مربیان و شرایط و آمادگی بازیکنان و نتایج دیدارهای آنها، بی اختیار توجه همه ما را بیش از حد معمول به خود جلب میکند.
در تمامی مطالب و پیش بینیهای هر گروه در رسانههاي مختلف بالطبع شانسي به ایران داده نشده است.
از ديد بسیاری، انگلیس بهعنوان سرگروه صعود خواهد کرد و در اين بين و با شرایط فعلی تیم ما، ولز و آمریکا فرمول و نسخه صعود به دور بعد را در ذهن خود پيچيدهاند. برد برابر ایران، تساوی با انگلیس، و برنده ديدار حياتي اول بين اين دو تیم، صعود به مرحله بعدی را تضمین خواهد کرد.
بسياري از تيمها و مربيان با مشكلات عديده خود مواجه هستند. جاناتان ويلسون در مقاله اخير خود در مجله "ورلد ساکر" از هم گروه ما، انگلستان و مشكلات "گَرِت ساوت گِيت" در راه جام جهاني سخن گفته است.
از توقعات و دردسرها، از تركيب تيم و تصميمات دشوار. جاييكه انتظارات بيش از حد است و بي اندازه.
با هم ميخوانيم:
الگو آشناست. یک بازیکن چند بازی خوب انجام میدهد. طرفداران و خبرنگاران محلی در مورد او شروع به صحبت میکنند. بازيكن بازيهاي خوب خود را ادامه میدهد. حالا رسانههاي ملی شروع به نوشتن و گفتن از او ميكنند. فرم خوب بازيكن ادامه پيدا ميكند. ناگهان تب و هيجان بالا ميگيرد و بازيكن مزبور نقل مجلس ميشود. ديگر مردم و طرفداران شروع به صحبت در باب دعوت به تيم ملي میکنند، در قالب سوال و چرايي بزرگ؛ چرا مربي هنوز به او فرصتي نداده است؟
شايد تا حدی اين درخواست معقول باشد. هیچ مربیای در صحنه بين المللي نمیتواند دائما گروه مشخصي از بازیکنان را به تيم دعوت كند و تركيب تيم را از ميان گروه مشابه شكل دهد. سرمربي تيم ملي باید با توجه به فرم بازيكنان تيم را انتخاب و تنظيم کند.
در روزهای تاریک یک دهه یا بیشتر، زمانی که انگلستان بهشدت فاقد کیفیت در سطح بين المللي بود، انتخاب بازيكنان، صرفاً بر مبناي فرم منطقی بود.
اما مشکل اینجاست، بازیکنی که اکنون در فرم قرار دارد، ممکن است در ماه نوامبر در فرم نباشد و وظیفه اصلی هر مربي و در مورد انگلستان، "گارت ساوت گیت"، آماده کردن تیم برای جام جهانی در پيش است.
بعد از چهار بازی لیگ ملتهای یوفا در پايان فصل، كه بدونشك از ديد همه بهعنوان یک پیچ غيرمنتظره، ناخواسته و بي مورد به چشم میآيد، ولي بايد اذعان كرد، مشكل همه سرمربيان تيمهاي ملي همين است؛ ديدارهاي بینالمللی به اندازه كافي وجود ندارد. و این بدان معناست بازیهاي محدود انجام شده بیش از حد مورد بررسی و نقد قرار میگیرند، و متعاقب آن نتیجهگیریهای گسترده و بسياري از ديدارهای اندک تيم گرفته میشود، و اين در حالي است كه سرمربيان زمان بسیار محدودی برای طرح و اجرا و اعمال چیزی شبیه به یک سیستم پیچیده مانند تيمهاي باشگاهي دارند.
یکی از باورهای بزرگ فوتبال همين است؛ یک تیم ملی زمانی در بهترین حالت خود قرار دارد که بیشتر شبیه یک تیم باشگاهی باشد. از نظر وحدت و يگانگي، روحیه تیمی و انگيزه و هدفي مشترک. اين تقريبا بهطور حتم واقعيت دارد. هیچ مربي باشگاهی مجبور نيست بعد از سه يا چهار بازي خوب و عالي تيم بهمدت 6 هفته براي بازي مجدد صبر كند. مربي باشگاه بهراحتي ميتواند به بازیکنی که در ترکیب اصلي تيمش نیست، فرصت و شانس دهد، حتی اگر بازيكنان بهتري در آن پست داشته باشد. بدونشك حضور بازیکن جدید در آرايش تيم، نهتنها تيم را تقويت خواهد كرد بلكه دليلي براي رقابت ميان بازيكنان براي حفظ پست خود در تركيب اصلي نيز خواهد بود، اگر چه هميشه خطر ایجاد اختلال در سیستم کل تیم هم وجود دارد.
شنیدن جمله، یک بازیکن "شایسته شانس" و دعوت به تیم ملی است، بسیار رایج و جا افتاده شده است. اما بازی برای انگلیس یا هر کشور دیگری، جایزه شایستگی و سزاواري نیست. وظیفه «ساوتگیت» این نیست نشانهایی مانند نشانهای blue peter (يكي از برنامههاي کودکان در بي بی سی)را بهعنوان پاداش برای خدمات خوب به بازيكنان هديه كند. ساوت گيت مسئول انتخاب تیمی است تا جام جهانی و تصاحب آن را به چالش بکشد.
"آلف رمزی" (تنها مربي كه براي اولين و آخرين بارعنوان قهرماني جهان را در سال ١٩٦٦ براي انگلستان بهدست آورد)، زمانيكه برای اولین بار جک چارلتون را به تیم ملی انگلیس فراخواند، به او گفت: "من یک سيستم و الگو خاصي براي تيم در ذهن دارم. از اينرو، بازیکنان را متناسب با الگوي خودم انتخاب میکنم. و اين بدين معناست، من لزوما، همیشه بهترین بازیکنان را براي تيم انتخاب نمیكنم"
چارلتون به خوبی از کاستیهای خود آگاه بود. او ظرافت بابی مور را نداشت، اما نکته همین بود. رمزی در ادامه گفتوگويش به جك چارلتون گفت: "تو تکل بزنِ خوبی هستی و همينطور در هوا، با سَر خوب كار ميكني، و من در تيم به این چیزها نیاز دارم. و از همه مهمتر خوب میدانم به بابی مور اعتماد نداري"
الگوی ساوت گیت اکنون کاملاً جا افتاده است. او زمانیكه نگران کنترل توپ است، تيم را با سه مدافع میانی میچيند و زمانیکه فکر میکند انگلیس باید بر توپ مالکیت داشته باشد و بازي را به تسلط خود در آورد، تیم را ٣-٣-٤ آرايش میکند.
انتخاب ١-٣-٢-٤ برابر آلمان این الگو را براي اولين بار شکست و شاید آزمایشی بود برای اینکه ببینیم آیا حضور دو هافبک دفاعي و كنترل كننده برای جبران از دست دادن یک مدافع میانی کافی هست یا خیر. شواهد امر در يك ساعت اول بازي نشان داد، اصلا اينطور نيست. پس از آن به سادگي آشکار شد، انگلیس فاقد هافبكي با توانایی پاس دادن و تغذيه مناسب مهاجمان است تا منجر به کنترل در آوردن ميدان و ايجاد موقعيت در طول بازي شود.
باز هم طبق معمول ساوت گیت متهم به منفی بودن بیش از حد و همچنين سرزنش و انتقاد بهخاطر هدر دادن اين گروه از بازیکنان مستعد اين نسل شده است. در حالیکه این گروه به وضوح بهتر از گذشته است، اما محدودیت و ضعفهاي خود را هم دارد: جردن پیکفورد دروازهبان اورتون هرگز بهطورکامل اعتماد بهنفس را القا نكرده است، از ديگر مشكلات ميتوان به کمبود عمق و ژرفا و ذخيره مناسب در دفاع میانی، عدم حضور مرد بازيساز و مبارز و قدرتمندي در ميانه ميدان، و نداشتن پشتیبان و حامي برای هری کین. اشاره كرد. هيچيك در تيم وجود ندارد. بسیاری از مدافعان جناح راست بسیار با استعداد و درجه يك و تعداد زیادی مهاجمان كناري خوب در جناحين چپ و راست وجود دارند، ولي هیچیک از آنها بهطور مداوم و ثابت خود را در بازیهای بین المللی نشان ندادهاند. بايد گفت، بالقوه گروه خوبي است با پتانسيل زياد تا یک گروه عالی و تقريبا بدون ضعف. با اين وجود، حضور در ۲ نیمه نهایی پشت هم در یورو و جام جهانی در طی سه سال با آنچه در ۵۰ سال پیش از آن رخ داده بود، در واقع نشان دهنده عملکرد خوب و قابل ستایشی است.
منتقدان حقیقتا چه فکر میکنند؟، اگر بازیکنان هجومی بیشتری در ترکیب اصلی قرار گیرند و وارد میدان شوند چه اتفاقی خواهد افتاد؟
مطمئن باشید پیامد آن فقط فضای بیشتری برای رقبا ایجاد خواهد کرد، چنانچه آلمان از آن بهره برد؛ و دقیقا همانگونه شکست ۴-۰ برابر مجارستان رخ داد. جاییکه ساوت گیت دو هافبک تهاجمی، بلینگهام و کانر گالاگر را در ترکیب تيم قرار داد.
ماهیت فوتبال بینالمللی همانطور که در ربع قرن گذشته ثابت شده اين است؛ کمبود زمان برای آمادهسازی و دیکته سیستم و تاکتیکهای تهاجمی پیچیده غیرممکن است، از اینرو در ابتدا باید به ایمنی توجه کرد.
ممکن است خیلی هیجان انگیز نباشد ولي واقعيت اين است.
بعد از 6 سال، این حس وجود دارد برخی از «ساوت گیت» خسته شدهاند.
«آلف رمزی» نیز برای ارائه سرگرمی و بازی تهاجمی بیشتر با انتقادات بسیاری مواجه شد. هیچ مربیای کاملی نیست، و ساوت گیت گاهی اوقات در ایجاد تغییرات در طول بازی کند و آهسته به نظر میرسد، اما به نظر میرسد بسیاری از انتقادات در قبال او «واقعیت فوتبال بین المللی» را نادیده میگیرد.
…
همه آنچه در رسانهها و پيش بينيهاي هر گروه ميخوانيم، ناديده ميگيريم. كسي چه ميداند تا نوامبر سطح كيفيت تيمها و آمادگي بالقوه آنها چه خواهد بود. مثل همه چيز و در همه جا، همه با مشكلات و مصائب خود مواجه هستند. نهتنها انگلستان، بلكه ولز و آمريكا چالش پذيرند، از اينرو جا دارد ايران را باوجود تمامي كمبودها، پيشباخته ندانيم.
اميرحسين صدر
٢١ جولاي ٢٠٢٢