به گزارش همشهریآنلاین، مدل حفاظت از پرندهها در کشور مانند حفاظت از پستانداران علفخوار است و این نوع حفاظت بهجای اینکه به افزایش جمعیت و تنوع گونهها بینجامد، عملا آنها را بهسوی انقراض میکشاند. این در حالی است که ایران یکی از غنیترین زیستگاهها برای پرندگان است. ۷۰ درصد از پرندهها در ایران مهاجرند و از کریدورهای پروازی خود را از شمال به جنوب میرسانند و هرساله از همین مسیر بازمیگردند.
ایمان ابراهیمی، مدیر انجمن حفاظت پرندگان آوای بوم سالهاست بهدنبال ایجاد یک نگرش جدید در سازمان حفاظت محیطزیست است و میداند تغییر مدل حفاظت از پرندگان اگرچه کمی پیچیده است، ولی بسیار کمهزینه و به نفع پرندگان و سازمان است. اما ظاهرا تغییر این روش اصلا در اولویتهای سازمان نیست. با او درباره چیستی تغییر روش حفاظت به گفتوگو نشستیم.
روش حفاظت از پرندگان در کشور چگونه است؟
مدل حفاظت از پرندگان در کشور مانند حفاظت از پستانداران علفخواری است که از قدیم ارزش شکارشدن داشتهاند. دلیل آن هم به تفکری در گذشته برمیگردد؛ زمانی که در دوران قاجار مکانهایی که جمعیت شکار بیشتری داشت، برای قرقهای اختصاصی پادشاهان بهمنظور افزایش جمعیت شکار ایجاد شد و همان تفکر در زمان پهلوی نیز ادامه پیدا کرد. وقتی سازمان حفاظت محیطزیست تشکیل شد هم هدف، حفاظت از همان مناطقی بود که ارزش قرقکردن داشت و علاوه بر حفاظت از چهارپایان، امکان توسعه معدن و برداشت گیاه و... نیز از این مناطق سلب شد. این روش اگرچه برای حفاظت از پستانداران موفق بود، ولی برای حفاظت از پرندگان اصلا کارآمد نبوده است. با وجود گذشت ۵۰ سال از شروع حفاظت از حیاتوحش میبینیم که حفاظت از پرندگان اصلا موفق نبوده و جمعیت آنها رو به کاهش است.
چرا این روش ناکارآمد است؟
پستانداران علفخوار عموما بومی مناطق هستند و تمام طول سال را در آن مناطق سپری میکنند و مهاجرت در آنها بسیار کوتاه است. این در حالی است که ما در کشوری زندگی میکنیم که بیش از ۷۰ درصد پرندگانمان مهاجر فصلی هستند و عمده برنامههای حفاظتی در مورد پرندگان مهاجری است که در تالابها زمستانگذرانی میکنند. چطور میتوان از پرندهای که مهاجرت سالانهاش بیش از ۴هزار کیلومتر است، فقط در نقاطی مثل تالابها و آبگیرها حفاظت کرد.
ما مسیر مهاجرت را بهطور کلی رها کردهایم؛ ضمن اینکه حتی گونه پرندگان مهاجری که امروز در تالابها میبینیم با پرندگان ۲هفته بعد کاملا فرق میکند. حفاظت از پرندگان باید دینامیک و سیار باشد. ما زمانی در حفاظت پرندگان موفق عمل خواهیم کرد که علاوه بر مناطق ثابت و همیشگی، از مسیر مهاجرت حفاظت کنیم. مدل حفاظت در روش «حفاظت از مسیر» سختتر نیست، فقط مدل متفاوتتری است.
برای محیطبانان حفاظت از یک تالاب با محدوده چندصد هکتاری کار سادهتری است. آیا اساسا تعداد نیروهای فعلی کفاف مدل جدید را میدهد؟
مسیرهای تردد پرندگان قابل استخراج است. مثلا مطالعات نشان میدهد در تالاب میقان اراک در آبانماه یک گله درنای خاکستری میرسد. همین مطالعه میگوید که در دیماه درنا جمعیتش در این تالاب کم شده و مطالعه دیگر نشان میدهد که در دیماه در تالاب حنا در اصفهان جمعیت درنا بیشتر شده است. وقتی این نقطهها را به هم متصل میکنید، مسیر حدودی حرکت درنای خاکستری بهدست میآید. ضمن اینکه «علم شهروندی» (citizen science) با کمک اپلیکیشنهایی مانند E-Bird که در دنیا بسیار رایج است، به کمک دانشمندان آمده و مسیرهای تردد پرندگان توسط پرندهنگران ثبت میشود. اگر حفاظت مبتنی بر «مسیرهای پروازی» شود، پهنههای حفاظت بیشتر میشود و ممکن است دولت بگوید که این همه نیرو و امکانات ندارد؛ درصورتی که حفاظت از پرندگان در ایران فصلی است. متأسفانه هماکنون حفاظت از پرندگان در کل سال صورت میگیرد، درحالیکه اصلا نیاز نیست.
آیا حفاظت از تالابها فقط مختص پرندگان است؟ مگر گونههای دیگری که ارزش حفاظت داشته باشد، در این تالابها وجود ندارد؟
تعداد زیادی محیطبان در تالابهای کشور حضور سالانه دارند. اگر هدف حفاظت از اکوسیستم منطقه باشد، با نصف آن نیروها هم میتوان از منطقه حفاظت کرد و از محیطبانانی که در بخش زیادی از سال کار زیادی ندارند، میتوان در حفاظت از مسیرهای مهاجرت استفاده کرد. حفاظت از پرندگان به لحاظ دانشی پیچیده است ولی به لحاظ هزینهای و تعداد نیروی مورد نیاز، تفاوتی با شرایط فعلی کشور ندارد.
در روش حفاظتی جدید همیاران طبیعت چقدر میتوانند مؤثر باشند؟
موفقیت این مدل حفاظتی به همکاری شهروندان که امروز نسبت به چند دهه قبل بسیار فهمیدهتر و علاقهمندتر شدهاند، بستگی دارد. کافی است سازمان ارتباط مؤثری با ساکنان حاشیه تالابهای کشور بگیرد و از آنها بخواهد که حضور پرندگان را اطلاع دهند. پرندهنگران علاقهمند زیادی در کشور وجود دارند که دوست دارند راهی برای مشارکت در حفاظت ایجاد شود. البته یکی از معضلات علاقه به حیاتوحش در میان مردم این است که آنها نادانسته با غذادهی به اکوسیستم آسیب وارد میکنند. از آنجایی که ما راهی جلوی پای مردم نمیگذاریم، علاقه آنها به سمت اشتباهی مثل غذادهی به سگهای ولگرد هدایت میشود.
در روش جدید، اولویتبندی بین گونهها وجود دارد؟
قطعا. مدل حفاظتی کنونی خندهدار و غیرقابل باور است. در مدل کنونی، وضعیت زیستی گونه، هیچ نقشی ندارد. ما از اردک سرحنایی که در فهرست «سرخ» IUCN قرار دارد، به اندازه و کیفیت اردک سرسبز حفاظت میکنیم که در فهرست «کمترین نگرانی» قرار دارد. در حفاظت دینامیک، کاملا میتوان برنامههای حفاظتی را اولویتبندی کرد. وقتی در یک استان نیروی حفاظتی کم است، میتوان گشتهای سیار را برای حفاظت از مسیر گونههای «با اولویت حفاظت بالا» متمرکز کرد. من بارها شنیدهام که مردم از حضور یک پرنده «بهشدت در معرض انقراض» در حوض پارک شهرشان خبر میدهند ولی سازمان حفاظت محیطزیست میگوید آنجا محیطبان نداریم.