بورس؛ متهم یا قربانی

دنیای اقتصاد سه شنبه 17 تیر 1399 - 00:14
نامه 25 اقتصاددان به دولت و بانک مرکزی برای هشدار نسبت به وضعیت بورس و اقدامات پیشنهادی برای کنترل شرایط فعلی، اظهارنظر مخالفان و موافقان را به همراه داشت. نامه‌ای که از ابتدا تا انتها خبر از بحرانی می‌دهد که دیر یا زود گریبان بورس و دولت را خواهد گرفت و مخالفانی که چنین برداشت‌هایی را عاملی برای تخریب بورس می‌دانند.

نقدینگی که تا پیش از این در بازارهای طلا، ارز و بازار پول بود، مدتی است که به پشتوانه حمایت دولت و صف‌های خرید برای سهامی که با پول‌های خرد مردم هماهنگی داشت به بورس آمده و این نگرانی را برای اقتصاددانان ایجاد کرده است که اقتصاد کشور دچار بحران شود. از طرفی مخالفان این نامه معتقدند رونق بازار سرمایه به‌عنوان ضربه‌گیری برای افزایش نرخ تورم عمل کرده و بخش بزرگی از نقدینگی از حساب‌های بانکی به جای اینکه وارد سایر بازارهای دارایی شود، به سمت بازار سرمایه هدایت شده است و این انتظارات تورمی است که موجب افزایش شاخص شده است.

دلیلی برای ۲۰ برابر شدن شاخص بورس وجود ندارد

علیرضا توکلی‌کاشی، معاون توسعه کانون نهادهای سرمایه‌گذاری ایران در خصوص علت اصلی نوشتن این نامه توسط جمعی از اقتصاددانان به «دنیای اقتصاد» گفت: رشد فزاینده شاخص بورس که به شکل بی‌سابقه‌ای بر سرعت آن در سال ۹۹ افزوده شده است برای همه نگران‌کننده است.

او افزود: در شرایطی که دلایل فاندامنتال و پایه‌ای برای چنین حجمی از تقاضا برای ورود نقدینگی به بورس وجود ندارد و سرمایه‌گذار به جای توجه به داده‌های بنیادی یک سهم، بر اساس روند قیمتی چشم‌انداز آتی  خود را شکل می‌دهد رخدادی خطرناک است. از طرفی رشد بی‌سابقه ارزش بورس و مبادلات مالی نتوانسته به رشد واقعی سرمایه‌گذاری و تشکیل سرمایه ثابت به شکل معنی‌داری کمک کند، وضعیت فعلی بورس و ادامه آن به شدت بحران‌خیز و همراه با تخریب احتمالی وضعیت اقتصاد کلان خواهد بود و رهایی از آن بدون هزینه نخواهد بود.

رشد قیمت سهام تاثیری در ارزش افزوده شرکت‌ها ندارد

توکلی ادامه داد: این نکته بسیار مهم است که بالا رفتن قیمت سهام ارزش افزوده‌ای به شرکت‌ها نمی‌دهد و موجب کاهش قیمت تمام شده شرکت‌ها نخواهد شد. بنابراین چنین رخدادی برای بورس نیز خطرناک است چرا که بورس معلول است و افزایش آن نشان از علتی است که باید دلایل آن بررسی شود.

به گفته این تحلیلگر اقتصادی، زمانی که افزایش قیمت ارز دلیل افزایش تولید و فروش شرکت‌ها و در نتیجه افزایش قیمت سهام آن باشد، این رشد قابل قبول است، اما با توجه به ناهماهنگی بین رشد قیمت دلار و رشد شاخص بورس نمی‌توان دلیل قانع‌کننده‌ای برای آن پیدا کرد. از مرداد سال ۹۶ تا کنون شاخص بورس ۲۰ برابر شده که در برابر  افزایش ۵ برابری قیمت ارز عدد زیادی است.

بورس قلکی برای پول‌های خرد

معاون توسعه کانون نهادهای سرمایه‌گذاری ایران ادامه داد: ثبات در بورس اهمیت دارد و  نوسان مقطعی قیمت ارز نمی‌تواند موجب سودآوری شرکت برای یک سال مالی باشد. ضمن اینکه آیا مبنای فروش شرکت‌های پتروشیمی و غذایی و... در ۳۶۵ روز سال  دلار ۲۲ هزار تومانی  است؟

میانگین نسبت قیمت به درآمد (P/ E) بورس حدود ۲۱ است و زمانی که شاخص هر روز با رشد فزاینده بالا می‌رود اما سود شرکت‌ها تغییری نمی‌کند، این رقم برای بورس خطرناک است. او گفت: مردم با دیدن قیمت‌ها احساس از بین رفتن سرمایه‌شان را دارند و سرمایه‌های کوچک‌شان راهی جز بورس پیدا نمی‌کند. بورسی که به قلک و جذب کننده پول خرد تبدیل شده است.

بازار سرمایه آزمایشگاهی برای اقتصاد کشور

آلبرت بغزیان، عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران در این باره به «دنیای اقتصاد» گفت: بورس به خودی خود نمی‌تواند نقدینگی ایجاد کند، بعضی فکر می‌کنند وقتی سهمی رشد می‌‌کند، بالذات پول ‌می‌زاید، در حالی که چنین نیست.

او افزود: بازار سرمایه در واقع در سیستم‌های اقتصادی نقش یک آزمایشگاه را ایفا می‌کند که در آن نتایج فعل و انفعالات اقتصاد تجسم می‌یابد، از همین رو نمی‌توان برای آن عاملیتی در نظر گرفت. اصلا چطور می‌توان انتظار داشت که یک شرکت یا بنگاه اقتصادی همزمان با افزایش قیمت دلار، سهم خود را ارزان‌تر بفروشد؟ به بیان دیگر رشد سهام شرکت‌ها روی دیگر افزایش قیمت دلار است که خود را در قیمت کالاها به نمایش می‌گذارد.

بغزیان ادامه داد: طرح چنین مسائلی و مقصرانگاشتن بازار سرمایه تنها به معنای این است که متقاضیان جدید بازار یا کدهای جدید موجب این تورم شده‌اند که نتیجه‌‌اش این می‌شود که به مردم بگویند دیگر در بازار سرمایه وارد نشوند؛ موضوعی که پشتوانه منطقی و علمی ندارد، ضمن اینکه روند موفقیت‌آمیز ورود نقدینگی به بازار سرمایه که به تازگی در فرهنگ مالی ایرانیان شکل گرفته با این صحبت‌ها تضعیف خواهد شد.

پنج راهکار برای برون‌رفت از شرایط فعلی

میثم رادپور از دیگر امضاکنندگان این نامه در این خصوص به «دنیای اقتصاد» گفت: تبلیغ مسوولان و دولت برای حضور مردم در بورس و سرازیر شدن پول‌های خرد به این بازار به بهانه بی‌ریسک بودن آن اشتباه بزرگی بود که تورم را افزایش داد.

او ادامه داد: اگر مجموعه بدنه سیاست‌گذاری به طور پیاپی این پیام را مخابره کند که بورس به شکل استثنایی و ویژه است و مشمول حمایت و پشتیبانی دولت قرار گرفته، این تصور ایجاد خواهد شد که دولت بیمه‌کننده بورس شده و اجازه سقوط آن را نخواهد داد که هم باور عمومی به چنین پیامی خطرناک است و انتظارات مردم را افزایش می‌دهد و هم در صورت سقوط بورس امکان استفاده از ابزارهای پولی و بانکی برای جلوگیری از آن در هاله‌ای از ابهام قرار می‌گیرد. این در حالی است که نرخ تشکیل سرمایه ثابت در کشور منفی است و چشم‌انداز تولید روشن نیست. رادپور افزود: در این میان یا باید شاخص بورس از رشد فزاینده عقب بماند یا سایر بازارها به این رشد برسند.  این تحلیلگر اقتصادی عرضه‌های بدون تعلل دارایی‌های بورسی دولت را اولین راهکار برای برون‌رفت از شرایط فعلی دانست و گفت: یکی از فوری‌ترین اقدامات فروش بدون تعلل دارایی‌های دولت در بورس است. راهکار بعدی افزایش نرخ سود بانکی و سپرده‌های بانکی توسط بانک مرکزی است و در این میان رئیس بانک مرکزی باید و حتما نرخ سود بانکی را افزایش دهد چرا که نرخ سود بانکی از تورم کمتر است. شتاب‌دهی به عرضه‌های اولیه و افزایش درصد شناوری، توقف پیام‌دهی مسوولان برای اطمینان بخشی مردم از حمایت‌های دولت و بیمه کردن بورس و کنترل موثر در نظارت بانکی برای جلوگیری از تزریق اعتبارات جدید بانکی به بورس از دیگر راهکارهای جلوگیری از این بحران‌هاست.

دلایل هجوم نقدینگی به بازار  

زهرا کریمی، عضو هیات علمی دانشگاه مازندران نیز در این باره به «دنیای اقتصاد» گفت: رشد نقدینگی باعث شده حجم زیادی از منابع مالی دست مردم قرار گیرد و به بازارهای مختلف هدایت شود، بنابراین اگر حجم نقدینگی بالا نبود موجی از پول به بازارهای طلا، ارز، بورس و مسکن سرازیر نمی‌شد.  او افزود: زمانی که به هر علتی دارایی‌های مردم حجیم می‌شود، اثر آن روی مصرف هم مشاهده می‌شود، به بیان دیگر وقتی که دارایی‌‌‌های اشخاص ایجاد درآمد می‌کند، آنها احساس ثروتمند شدن می‌کنند و سپس بخشی از نقدینگی خود را برای افزایش مصرف استفاده می‌کنند. بنابراین می‌توان گفت این دو متغیر یک اثر متقابل ایجاد می‌کنند، یعنی از یکسو رشد نقدینگی موجب حرکت منابع مالی به سمت بازارهای دارایی‌ می‌شود، از سوی دیگر وقتی مردم احساس کردند ثروتمندتر شدند، این منابع مالی‌ای که چاق‌تر هم شده است، وارد بازار مصرف می‌شود. به بیان دیگر این مناسبات با یک وقفه می‌تواند نقدینگی در بازارهای کالاها و خدمات را افزایش دهد و زمینه‌ساز تورم شود. این دو متغیر ناقض یکدیگر نیستند. اما درباره این پرسش که کدام‌یک از اینها تقدم زمانی دارند، باید گفت قبل از التهاب در بازارهای دارایی، یعنی در دوره‌هایی که تورم هم پایین بود، پیش‌بینی می‌شد اثر رشد نقدینگی بالا حتما به زودی در بازارها بروز خواهد کرد که با شروع تحریم‌های جدید ماشه آن یکباره کشیده شد. این اتفاق و ایجاد نگرانی از آینده موجب شد پول‌ها به سمت بازارهای دارایی هجوم بیاورند.

درباره انتظارات تورمی هم باید گفت این انتظارات سبب امیدوار شدن افراد به رشد بازار سرمایه به همان میزان افزایش قیمت کالاها خواهد شد، یعنی اینجا انتظارات تورمی باعث تغذیه بازار می‌شود و اما اینکه خود هم باعث ایجاد انتظارات تورمی شود دقیقا مانند همان بحث قبلی است، یعنی از یکسو با رشد ذهینت ثروتمند شدن و به تبع آن بالا رفتن مصرف و از سوی دیگر با توجه به اینکه اقتصاد نمی‌تواند عرضه را همزمان با رشد نقدینگی بالا ببرد، همه انتظار دارند نقدینگی همواره افزایش یابد.

بنابراین رشد بازار سرمایه بر انتظارات تورمی بدون اثر نمی‌تواند باشد، یعنی اگر اثر دارایی‌ها را از یکسو روی مصرف و از سوی دیگر محدودیت عرضه درنظر بگیریم، می‌توان گفت بازار بورس در عین حال که مجرایی برای جمع کردن نقدینگی مازاد است، خود عامل ر‌شدهای جدید قیمتی شود.

منبع خبر "دنیای اقتصاد" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.