به گزارش خبرگزاری فارس، رضا بصیری مژدهی ، معاون شهرسازی، خدمات شهری و امور بحران مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران، در یادداشتی نوشت: آنچه از دیرباز در نظام برنامهریزی شهری کشور و معطوف به سنجش وضعیّت کمّیِ و نحوه توزیعِ بوستانها و فضاهای سبز شهری غالب بوده و هست، اتّخاذ رویکرد سرانهمحور(مساحت فضای سبز به ازای هر نفر) است و ارزیابی توازن یا عدمتوازن در توزیع بوستانها و فضاهای سبز در سطح شهر و زدن برچسبهایی همچون برخوردار، کمبرخوردار یا نابرخوردار به مناطق مختلف نیز همواره بر اساس همین رویکرد انجام گرفته و میگیرد.
ابهام در سرانه فضای سبز شهر تهران
در این خصوص، چالش نخست، نحوه محاسبه این سرانه است که بهصورت سرانه تفرجّی(سطح بوستان به ازای هر نفر) و یا بهصورت سرانه اکولوژیک(مجموع سطح بوستان، سطح فضای سبز معابر و سطح فضاهای سبز خصوصی به ازای هر نفر) برآورد میشود. خلط این دو نحوه محاسبه و اعلام آمار تجمیعی میتواند گمراهکننده بوده و موجب انحراف در سیاستگذاریهای شهری شود. نحوه محاسبه سرانه فضای سبز در وضعیّت موجود شهر تهران هم به لحاظ نوع سرانه(تفرجّی یا اکولوژیک) و هم به لحاظ اندازه سرانه، دچار ابهامهای جدّی است. سرانه فضای سبز در شهر تهران حدود 16 مترمربّع اعلام شده که تفرجّی یا اکولوژیکبودن و نیز محدوده مورد محاسبه آن(شهری/پیراشهری/کمربند سبز) مشخّص نیست و با سرانه تفرجّی واقعی(بوستانها) در وضع موجود شهر تهران(حدود 6 مترمربّع) و نیز سرانه فضای سبز واقعیِ معابر وضع موجود شهر تهران(86/1 مترمربّع)، اختلاف بسیار فاحشی دارد.
از سویی دیگر، مجموعه ظرفیّتهای بالقوّهای که در طرحهای جامع و تفصیلی شهر تهران برای توسعه بوستانها و فضاهای سبز شهری در نظر گرفته شده(مشتمل بر 1. لایه فضای سبزِ کاربریهای خدماتی؛ 2. اراضی ذخیره توسعه و نوسازیِ بالای یک هکتار)، قابلیّت تحقّق کامل ندارند.
ردیابی عکسهای ماهوارهای و بازدیدهای میدانیِ مرتبط با این ظرفیّتها نشان میدهد که قسمتِ عمدهشان به دلیل ساختهشدنِ تمام یا بخش قابلملاحظهای از آنها و اختصاصش به کاربریهای دیگر، عملاً امکان تحقّق ندارند(بسیاری از این اراضی، حتّی در همان زمان تهیّه طرح جامع و تفصیلی هم به دلیل وجود اعیانیهای قابلتوجّه در آنها، امکان تبدیلشدن به بوستان و فضای سبز را نداشتند).
بنابراین، بر اساس مطالعات صورتگرفته اخیر، با فرض احداث بوستان در تمامی اراضی ممکن که توسط کاربریهای دیگر اشغال نشدهاند، سرانه قابل افزودهشدن به شهر تهران، حدود 2 مترمربّع است که با احتساب سرانه حدود 6 مترمربعی بوستانهای شهر تهران در وضع موجود، افزایش سرانه فضای سبز تفرّجی در شهر تهران حداکثر تا حدود 8 مترمربع میسّر خواهد بود و ارائه سرانههای بیش از این مقدار برای بوستانها کاملاً غیرواقعنگرانه است.
چالش سوّم، به نوعی به مشکلات پیش روی مدیریت شهری در تأمین نهادههای اصلی ایجاد بوستان و فضای سبز، یعنی زمین و آب برمیگردد. عدم تواناییِ مالیِ مدیریت شهری در تملّک اراضی مورد نیاز و نیز مشکلات مربوط به تأمین آب مورد نیاز برای احداث فضای سبز، از اهم مسائل گریبانگیر شهر تهران جهت رسیدن به سطحوسطوحِ آرمانی، وفق رویکرد سرانهمحور، است.
حال پرسش اصلی این است که با چنین تناقضات و ابهاماتی در حیطه سرانه فضای سبز که بخشی از آن به ابهام در نحوه محاسبه سرانه فضای سبز در شهر تهران، بخشی از آن به اِشکالات موجود در طرح جامع و تفصیلی، و نیز بخشی از آن به فقدان منابع مالی جهت تملّک اراضی و یا نبود منابع آبی کافی مربوط است، مفهوم سرانه تا چه حد میتواند معیار درستی برای سنجش وضعیّت بوستانها و فضاهای سبز شهری از حیث مفاهیمی همچون عدالت و برخورداری فضایی باشد.
برای پاسخ به این پرسش ابتدا باید معترف بود که سنجش وضعیّت کمّی و توزیعی بوستانها و فضاهای سبز شهری بر اساس رویکرد سنّتی سرانهمحور و پاسخ به نیازهای شهروندان بر اساس یک عدد سرانهای استاندارد، بدون توجّه به شرایط و محدودیّتهای خاصِّ هر شهر همچون زمین، آب، توان اقتصادی، شرایط اقلیمی و...، سبب حصول نتایج ناهمخوان با واقعیّت میشود.
مبتنی بر تجارب جهانی، توسعه بوستانها و فضاهای سبز در شهر تابعی است از شرایط و محدودیّتهای خاص زمینهای آن شهر و آنچه که اهمیّت و اولویّت دارد نه میزان تأمین فضای سبز برای هر نفر(سرانه)، بلکه فراهمکردن امکان دسترسی پیاده همه شهروندان به بوستانها در فاصلهای معیّن برحسب مسافت یا زمان پیادهروی است که این نیز خود به تأسی از شرایط زمینهای، شدّت استفاده از بوستانها، توزیع سنّی و جنسی استفادهکنندگان، توان جسمی و بدنی آنها، شرایط اقلیمی و امثالهم تعیین میشود.
هفت محلّه شهر تهران به عنوان محلّههای فاقد بوستان(سرانه صفر) شناسایی شدهاند
یکی از مصادیق مرتبط با ناهمخوانی نتایج در صورت اصرار بر رویکرد سرانهمحور، مربوط به سیاست «هر محلّه، یک بوستان» در شهر تهران است. در بررسیهای متأخّر به عمل آمده، هفت محلّه شهر تهران به عنوان محلّههای فاقد بوستان(سرانه صفر) شناسایی شدهاند و قاعدتاً باید در اولویّت احداث بوستان در پایتخت قرار گیرند؛ امّا برّرسی دسترسی به بوستان در همین محلّهها نشان از آن دارد که به لحاظ دسترسی اتفاقاً در وضعیّت نامناسبی قرار نداشته و در وضعیّت مطلوبی به سر میبَرند.
بنابراین سیاست «هر محلّه، یک بوستان» وفق معیار سرانه، سبب تغییر اساسی در تعیین اولویّتهای توسعه بوستانها به نفع محلّههای با دسترسی مناسب و به ضرر محلّههای با دسترسی نامناسب شده و در عمل، توزیع نامتوازن بوستانهای شهری در تهران را تشدید خواهد کرد.
90 درصد از بوستانها بالاتر از ظرفیّت خود ارائه خدمت میکنند
در این میان از یک نکته بسیار مهم نیز نباید به سادگی گذشت. بر اساس مطالعات صورتگرفته، در وضعیّت موجود شهر تهران حدود 90 درصد از بوستانها بالاتر از ظرفیّت خود ارائه خدمت میکنند. این ظرفیّت برحسب شاخص شدّت فعالیّت محاسبه میشود که عبارتست از تعداد افراد استفادهکننده از واحد سطح هر بوستان که از نسبت تعداد استفادهکننده به سطح بوستان به دست میآید. با چنین تعریفی، باید توجّه اکید داشت که در نواحی و محلاتی که سرانه فضای سبز پایین، و توآمان شدّت استفاده از بوستانها و فضاهای سبز موجود بالاست، نباید صرفاً به تأمین و تسهیل سطح دسترسی اکتفا کرد، و ایجاد بوستانها و فضاهای سبز تفرّجی جدید (ولو به قیمت تملّک اراضی و نیز تأمین آب از مجاری ممکن) بسیار ضروری است. امّا در محلات و نواحیای که با وجود سرانه پایین، شدّت استفاده از بوستان در حد معمول است، میتوان با عنایت به مجموع محدودیّتهای پیشگفته، سیاستِ ارتقاء و تسهیل دسترسی پیاده تا سقف 1000 متر را در پیش گرفت.
بدیهی است که این عدد، سقف مسافت است و نظر به شرایط سنّی، جسمی و جنسیّ جمعیّت غالبِ استفادهکننده، میتواند مقادیر بهمراتب کمتری نیز داشته باشد.
انتهای پیام/