به گزارش خبرگزاری صداوسیما، خانم مهدیه عیناللهی، نویسنده کتاب «لابهلای درختان بلوط» گفت: به نظر من بیشترین اهمیتی که یک کتاب از روایت یک انسان بزرگ میتواند داشته باشد این است که در دهه ۹۰ در عصری که همه به دنبال تکنولوژی و سرعت اینترنت و... اتفاقاتی از این دست هستند و کسی تصور نمیکند خانوادهای که عاشقانه با هم زندگی میکنند؛ بواسطه شغل و موقعیت مرد خانواده، دائم در حال فرار هستند و هر لحظه امکان دارد زندگی شان از هم بپاشد.
وی ادامه داد: این قسمت برای خود من خیلی اهمیت دارد و شباهتی که شهید رضایی نژاد و همسرشان به جوانان امروزی دارد.
نویسنده کتاب «لابهلای درختان بلوط» افزود: خانم شهره پیرانی بعد از شهادت آقای رضا نژاد یه سفر به لبنان داشتند که مجری برنامهای تلویزیونی به نام ملازمان حرم بودند؛ در این برنامه با تعدادی همسران شهید مدافع حرم آشنا شدند که شروع داستان کتاب لابه لای درختان بلوط از اینجا شروع میشود.
وی ادامه داد: خانم پیرانی با یکی از این همسران شهید روبروی هم قرار گرفتند که همسران جفت شان شهید شدند و دشمن شان مشترک بود. جفت شان به واسطه اسرائیل یکی از آن دو شهید هستهای بود و در دورهای که هیچ جنگی نبوده و ایران در آرامش بوده به واسطه ترور به شهادت میرسند و دیگری هم با دشمن روبرویی که اسرائیل است در لبنان به شهادت میرسد.
عین اللهی گفت: این دو همسر کنار هم قرار میگیرند و هر دو به موازات هم دو روایت عاشقانه را با هم روایت میکنند. فضای کتاب هم از مستند فاصله گرفته است. روایت به شکل دو داستان عاشقانه است و کاملا به شکل رمان درآمده است.
وی ادامه داد: تمام اسامی که در کتاب آمده است بجز اسم خانم پیرانی همه غیرواقعی است.
نویسنده درباره چگونگی تحقیق درباره اطلاعات کتاب گفت: داستان کتاب روایی است به این شکل که یه سری از اطلاعات را خود روایت فتح در اختیارم گذاشت و خود من هم؛ که یکی از نویسندگان فیلم هِناس بودم و با ارتباطی که با همسر شهید داشتم، اطلاعات کامل را از ایشان میگرفتم.
نویسنده درباره اینکه چگونه تصمیم به نوشتن کتاب گرفت؛ گفت:، چون فضا ادبی بود خود خانم پیرانی پیشنهاد دادند که این کتاب رو به رشته تحریر درآورم.
وی گفت:، چون تمام اطلاعات آماده بود؛ نوشتن کتاب، بیشتر از هشت الی نُه ماه طول نکشید.
نویسنده از چرایی نام کتاب گفت: آنطور که خانم پیرانی میگفتند اقلیم آبدانان به اقلیم بلندیها و جنوب لبنان شبیه است البته نه به آن سرسبزی. خانم پیرانی تعریف میکردند که در سفر لبنان احساس میکردم چقدر شباهت اقلیمی و حتی شباهتهای غذایی وجود دارد.
آبدانان پر از درختان بلوط است؛ ما یک متن عاشقانهای هم درباره درختان بلوط داریم؛ بین شهره پیرانی و داریوش رضایی نژاد که عکسی یادگاری با هم لابه لای درختان بلوط گرفته اند و اسم کتاب از آنجا آمده است.
عین اللهی درباره واقعی بودن اطلاعات کتاب گفت: در این کتاب راوی که همسر شهید است جاهایی با خود شهید صحبت میکند و مخاطب خود شهید است؛ در آنجا تمام اتفاقاتی که برای داریوش رضا نژاد از بچگی تا شهادت اتفاق افتاده بازگو میکند و حتی پس از شهادت که وی با همسرش صحبت میکند؛ همه واقعیت دارد. در اصل مجموعهای است که هم شهید را معرفی میکند و هم همسرش را.
وی درباره واقعی بودن فضای عاشقانه این دو میگوید این فضا واقعی است، اما به هر حال ادبیات وظیفه اش دراماتیک کردن است، نویسنده باید کار دراماتیک کند.
نویسنده درباره مخاطبان کتاب گفت: تمام افرادی که رمان عاشقانه میخوانند و فارغ از فضای سیاسی که وجود دارد و فارغ از فضای علمی شهدای هسته ای؛ این کتاب را باید یک رمان روایی عاشقانه و همسرانه ببینند و بخوانند. وی افزود: به خصوص که کتاب دو روایت عاشقانه دارد، یکی داستان شهره پیرانی و داستان خانمی به نام سلما که برای شهره پیرانی زندگی اش را حکایت میکند.
وی ادامه داد: این دو نفر قرار است با یکدیگر به آرامش برسند و داستانشان با هم به پایان برسد.
عین اللهی درباره مخاطب خاص گفت: نمیتوانم مخاطب خاصی برای کتاب در نظر بگیرم، فکر میکنم باید فارغ از فضای مستند داستان به آن نگاه شود، باید این گونه دید که کتاب رمانی عاشقانه و درعین حال کاملا واقعی است.
نویسنده درباره فضای علمی رمان گفت: از اسم شهدای هستهای مشخص است که در فضای علمی بودند و سرمایه جانشان را گذاشته اند و به شهادت رسیده اند و به طور قطع اطلاعاتی در باره بُعد علمی این شهیدان هم داده میشود، اما به گونهای نیست که مخاطب را خسته کند.
نویسنده با اشاره به نکته دیگری ادامه داد: آنچه که در زندگی مشترک این اشخاص است، و در عین حال اصلا دیده نمیشود بُعدِ سختی کار برای همسر شهید هستهای است؛ و من در این قسمت بیشتر سرمایه-گذاری کرده ام. چیزی که هر لحظه امکان دارد اتفاق بیفتد - هنگامی که در کنار همسرش با شرایط کاری قرار میگیرد و زندگی اش را از دست بدهد.
نویسنده اهمیت زندگی انسانی وارسته در عصر تکنولوژی را این گونه بیان کرد: به نظر من بیشترین اهمیتی که یک کتاب از روایت یک انسان بزرگ میتواند داشته باشد این است که در دهه ۹۰ در عصری که همه به دنبال تکنولوژی و سرعت اینترنت و... اتفاقاتی از این دست هستند و کسی تصور نمیکند که خانوادهای عاشقانه با هم زندگی کنند؛ اما بواسطه شغل و موقعیت مرد خانواده، دائم در حال فرار هستند و هر لحظه امکان دارد زندگی شان از هم بپاشد.
نویسنده ادامه داد: این قسمت برای خود من خیلی اهمیت دارد و قسمت دیگر شباهت شهید رضایی نژاد به جوانان امروزی است. همسرشان هم همینطور. آنها زندگی شان را در فضای علمی شروع کردند و شباهت شان به جوانان امروزی خیلی بیشتر بوده.
نویسنده در پایان گفت: اینکه ما بخواهیم از شهداء چارچوب ثابتی ارائه نکنیم، این باعث میشود دیگران؛ جوانان و نوجوانان امروزی بخواهند به این سمت گرایش داشته باشند، و این حس وطن پرستی تعمیم داه شود به افراد مختلف؛ از هر طایفهای و از هر عقیدهای و این حس وطن دوستی و اینکه افرادی حاضرند به پای وطنشان از هست و نیست شان بگذرند، حائز اهمیت است.