به گزارش اقتصادنیوز، سفر بایدن به خاورمیانه و دستاوردهای آن همچنان مورد بحث و جدل تحلیلگران بین المللی قرار دارد. آرون دیوید میلر و دانیل سی کورتزر از سیاستگذاراران سابق آمریکایی با انتشار یادداشتی در پایگاه فارین پالیسی با عنوان «محور کوچک بایدن در خاورمیانه دوام نخواهد آورد» استدلال کرده اند سفر رئیس جمهور ایالات متحده پاسخی فوری و محدود به حمله روسیه به اوکراین، مشکلات اقتصادی داخلی و ایران بود.
با این حال بایدن در رسیدن به این اهداف با چالشهای قابل توجهی روبرو بود. اقتصادنیوز این مقاله تحلیلی را در دو بخش آماده کرده که پیش از این بخش اول آن با عنوان "علف های هرز دیپلماسی بایدن در سفر به خاورمیانه" منتشر شده و در ادامه بخش دوم و پایانی آن منتشر می شود:
بایدن موضوع حقوق بشر را هم به صورت علنی و هم در جلسات خصوصی با رهبران سعودی مطرح کرد. اما در اصل، سفر بایدن به عربستان سعودی و بازتاب آن در سرتاسر جهان نشان دهنده بسته شدن پرونده جمال خاشقجی توسط واشنگتن بود.
تقریباً چهار سال پس از آنکه ستون نویس واشنگتن پست به دستور محمد بن سلمان توسط دولت سعودی به کنسولگری عربستان در استانبول کشانده و در آنجا کشته و تکه تکه شد، هنوز هیچ نوع حسابرسی یا پاسخگویی در مورد نقش شخص ولیعهد وجود ندارد. به طور خلاصه، محمد بن سلمان از شر پرونده قتل خلاص شد و اکنون رئیسجمهوری در ایالات متحده به رهبری او مشروعیت داده که در ظاهر به دفاع از ارزشهای ایالات متحده مشهور است.
اما مسئله فقط نقش محمد بن سلمان در قتل خاشقجی نیست. رژیم سعودی تحمل هیچ مخالفی را ندارد و مخالفان را تحت فشار قرار داده و به بند میکشد. به گفته خانه آزادی، دولت سعودی همچنین کمپین سرکوبو ارعاب مخالفان را در فراتر از مرزهای خود در حداقل 14 کشور دنبال کرده است.
تا آنجا که میدانیم، هیچ یک از این موضوعات در جلسات بایدن مطرح نشد و هیچ انتظار یا فشاری بر سعودی ها برای تغییر وجود نداشت. در واقع، عادل الجبیر در مصاحبه اخیر خود تمام تلاشش را برای کم اهمیت جلوه دادن موضوع خاشقچی در دیدار ولیعهد با بایدن به کار بست و در مقابل انتقادات از سوابق حقوق بشری دولت سعودی مدعی شد: «آنچه را که شما ممکن است مخالف بنامید، ما ممکن است آن را یک تروریست بدانیم.
تناقض اصلی در اینجت شکل میگیرد که دولت بایدن در برابر تجاوز روسیه به سرزمین اوکراین از حقوقبشر، دموکراسی و آزادی دفاع میکند و از سوی دیگر با رهبران مستبد عرب بدون هیچ بحث جدی در مورد نیاز به اصلاحات سیاسی و احترام به حقوق اولیه دیدار میکند. کاملا واضح است که دولت بایدن نه تنها در این موضوع شکست خورد، بلکه منطقه را با کاهش جایگاه و اعتبار رئیسجمهور ترک کرد.
از نگاه دولت بایدن، دستیابی به پیشرفتهای قابل توجه در موضوع هستهای ایران در هر شرایطی یک موفقیت بزرگ خواهد بود. به بیان ساده، مسئله هستهای ایران نه در تلاویو یا جده، بلکه در تهران حل میشود –و در حال حاضر ایران علاقه ای به توافق مورد نظر واشنگتن ندارد. بنابراین، تاکید این سفر بر شکلدهی محیطی بود که ممکن است تهران را برای تصمیمگیری تحت فشار قرار دهد و اگر این کار را نکرد، اتحادها را تقویت کند.
در بیانیه (موسوم به) اورشلیم –که به طور رسمی شراکت استراتژیک ایالات متحده و اسرائیل را اعلام میکرد- ایالات متحده و اسرائیل متعهد شدند که «هرگز اجازه ندهند ایران به سلاح هسته ای دست یابد». بایدن بعداً در مورد اینکه آیا ایالات متحده در صورت لزوم برای توقف برنامه هستهای ایران از زور استفاده خواهد کرد یا خیر، تاکید کرد که زور آخرین راهحل خواهد بود.
اگر چه در اسرائیل و برخی کشورهای عربی تلاش شده که واکنش سرسختانهای علیه ایران ابراز شود، اما باید به خاطر داشت که چنین موضعی احتمالاً باعث افزایش تنشها و در نتیجه نگرانی بسیاری از اعراب خلیج فارس میشود که نگران از واکنش نظامی ایران هستند -و اگر چنین شود، آنها به شدت آسیبپذیر هستند. بسیاری از این کشورها روابط مهمی با ایران دارند -به ویژه کویت، قطر، امارات و عمان- و حتی سعودیها در مورد موضوعات مورد علاقه دوجانبه گفتگو با تهران را آغاز کردهاند.
هیچ یک از این کشورها نمیخواهند در جنگ با ایران سر نیزه ایالات متحده -چه رسد به اسرائیل- باشند. این امر در بیانیه اجلاس سران خلیج فارس با حضور ایالات متحده و 9 کشور عربی منعکس شد: اگر چه عزم برای تامین امنیت در منطقه وجود داشت، اما همچنین تمرکز بر دیپلماسی برای مواجهه با برنامه هستهای ایران بود.
با این حال، واقعیت ناگفته اما غم انگیز این است که سیاست ایالات متحده در مورد ایران، میان بازگشت مجدد به توافق هستهای و یک درگیری -که واشنگتن واقعاً می خواهد از آن اجتناب کند- گیر کرده است و سفر بایدن نتوانست این معما را حل کند.
سفر بایدن اسرائیلیها را شاد و فلسطینیها را مضطرب کرد -نتیجهای که از قبل توسط دولت ایالات متحده تعیین شده بود و نشان «مدت زمان محدود» را بر روی خط مشی روند [به اصطلاح] صلح آویخته بود. در بیانیه 15 بند بندی اورشلیم، ایالات متحده و اسرائیل فهرست بلندبالایی از توافقنامههای همکاری راهبردی را که قبلاً در حال انجام است، مجدداً تأیید کردند و زبان جدید غیرمعمولی را بدان اضافه کردند (مثلاً ارزش مشترک «تیکون اولام» یا تعمیر جهان) و وعده دادند روابط بین اسرائیل و کشورهای عربی را گسترش دهد -از باز شدن حریم هوایی عربستان به روی هواپیماهای تجاری اسرائیل تا جلب توجهات به سوی امکان همسویی امنیتی منطقهای جدید.
عجیب اینکه بایدن بر سر مسئله اسرائیل-فلسطین کوتاه آمد و عمدتاً بر اقتصاد و نهادسازی متمرکز بود. به طور قابل توجهی، بایدن تنها متعهد به حمایت از راه حل دو کشور و همکاری با اسرائیل و سایرین در راستای این هدف بود. بدیهی است که تهیه کنندگان بیانیه اورشلیم نتوانستند بر سر هدف اصلی طولانی مدت مذاکرات [به اصطلاح] صلح به توافق برسند.
تعاملات بایدن با فلسطینیها تا حد زیادی بر اساس آنچه که با اسرائیلیها انجام نداده بود، تعیین شد. علیرغم تعهد او به بازگشایی کنسولگری مستقل ایالات متحده در بیتالمقدس –که تا پیش از تعطیلی آن توسط دونالد ترامپ در سال 2018 ، عملاً به عنوان سفارت ایالات متحده در فلسطین عمل میکرد- مشخص نیست که آیا بایدن اصلاً به آن پرداخته یا نه.
شهرکسازی اسرائیل که در طول این دیدار متوقف شد نیز در اظهارات عمومی بایدن جایی نداشت. در واقع، شهرکسازیها در انتظار یک تصمیم هستند که مقامات اسرائیلی آن را تا سپتامبر، مدت ها پس از خروج بایدن، به تعویق انداختند – اینکه آیا اسرائیل اجازه خواهد داشت در در E-1، منطقه ای بین بیت المقدس و شهرک معال ادومیم، که تقریبا کرانه باختری را نصف میکند، اقدام به ساخت و ساز کند. فلسطینیها همچنین از اینکه بایدن بهطور علنی درباره مسئولیت یا پاسخگویی اسرائیل برای قتل شیرین ابوعاقله، روزنامهنگار الجزیره هیچ صحبتی نکرد، بسیار ناامید شدند.
فلسطینیها وعدههای جدید کمک مالی آمریکا - 100 میلیون دلار برای بیمارستانهای فلسطینی در بیتالمقدس شرقی- را دریافت کردند و بایدن درخواستهای مکرر اسرائیل را برای همراهی با او هنگام بازدید از اماکن شرقی بیتالمقدس رد کرد. اما هیچ بیانیه مشترکی میان ایالات متحده و فلسطین صادر نشد و هیچ چیز نمیتوانست ناامیدی –و در واقع خشم- رهبری فلسطین را پنهان کند.
اسرائیل و کشورهای عربی خلیج فارس ممکن است احساس کنند که دولت بایدن ممکن است برای دوره کوتاه مدتی در کاخ سفید حضور داشته باشد و اکثریت حزب دموکرات در کنگره ممکن است در نتیجه انتخابات میان دوره ای ایالات متحده در نوامبر به پایان برسد. آیا این سفر یک بازنگری استراتژیک بود که مداخله شدیدتر ایالات متحده را در منطقه در پی خواهد داشت و یا صرفا پاسخی فوری و محدود به ضرورتهای ایجاد شده توسط حمله روسیه به اوکراین، چالشهای اقتصادی داخلی ایالات متحده و مسیر نامشخص با ایران بود؟
با تمام احترامی که برای باغداران قائلیم، نگاه ما بر مبنای گزاره دومی است. بایدن که درگیر طیفی از چالشهای داخلی است که حتی در حزب خودش هم بر سر آنها اجماع وجود ندارد، برای چند روز تمرکز خود را بر روسیه و چین در این منطقه آشفته متمرکز کرد. بایدن معتقد است که از خاورمیانه کنار نمیکشد و نوید داده که ایالات متحده بازگشته است. حالا با پایان این سفر پرسش این است: برای چه مدت؟