به گزارش اقتصادنیوزاین نمایش قدرت در خاندان سلطنت از زمانی که محمد بن سلمان (که در جهان غرب به MBS معروف است) به اریکه قدرت تکیه زد شروع شد یعنی زمانی که «ولیعهد اول» را که همان محمد بن نایف بود، در ژوئن ۲۰۱۷ از ولایتعهدی خلع کرد. ریشههای این نزاع البته عمیق است و در نبرد قدرتی ریشه دارد که میان حامیان «ملک عبدالله» (که محمد بن نایف - که میان غربیها به MBN معروف است- را به عنوان ولیعهد منصوب کرده بود) و کشورهایی که جانشین او «ملک سلمان» (و پسر جاهطلبش محمد) را احاطه کرده بودند، درگرفته بود. این نزاع زمانی سر باز کرد که ملک عبدالله درگذشت و در ژانویه ۲۰۱۵ ملک سلمان بر تخت سلطنت تکیه زد و فرزندش محمد به تدریج به همه کاره دربار او تبدیل شد.
«دیوید ایگناتیوس» در مقالهای بلند بالا در ۵ ژوئیه ۲۰۲۰ در واشنگتنپست نوشت: منابع آمریکایی و سعودی میگویند کمیته ضد فسادِ محمد بن سلمان در حال پایان تحقیقات جامع خود در مورد اتهامات محمد بن نایف است. این کمیته معتقد است در زمانی که بن نایف مدیریت و رهبری برنامه مبارزه با تروریسم در وزارت کشور سعودی را در دست داشت مبادرت به حیف و میل میلیاردها ریال سعودی کرده است. بر اساس تحقیقات کمیته مذکور، بن نایف این پولها را وارد شبکهای از شرکتها و حسابهای خصوصی کرده است. بن نایف دستیار ارشد و دست راست پدرش شاهزاده نایف بود و سپس از سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۷ به عنوان وزیر شروع به کار کرد. (روزنامه دنیای اقتصاد در پاورقیهایی با عنوان «عزیز آمریکاییها» از ۴/ ۳/ ۱۳۹۵ تا ۱۳/ ۳/ ۱۳۹۵ به تفصیل به این مساله پرداخته بود). یکی از دستیاران محمد بن نایف میگوید بازرسان سعودی از او خواستهاند ۱۵ میلیارد دلاری را که به ادعای آنها، وی ربوده است، بازگرداند. با این حال، معلوم نیست که آنها چگونه به چنین رقمی رسیدهاند. این دستیار همچون بسیاری دیگر که برای نوشتن این مقاله به آنها مراجعه کردم از من خواستند تا به دلیل حساسیت موضوع نامی از آنها به میان نیاورم.
حامیان بن نایف میگویند این اتهامات دروغ است و در تضاد با فرمان سلطنتیِ سال ۲۰۰۷ ملک عبدالله قرار دارد که تمام فعالیتهای بن نایف را مجاز شمرده و او هم گزارش سالانهای در مورد ریز هزینهکردهای خود ارائه میداد. اسناد داخلی سعودی که این دستیار به دست من رساند و از سوی واشنگتنپست هم مورد بازنگری قرار گرفت از ادعای بن نایف پشتیبانی میکند. این اسناد نشان میدهد که تمام فعالیتهای مالی مخفی او مورد تایید ملک عبداللهِ فقید بود. یک فرمان مخفی که در ۲۷ دسامبر ۲۰۰۷ صادر شده و امضای متفاوت ملک عبدالله در پای آن بود تایید میکند که «کمک به وزیر کشور [محمد بن نایف] در ... مدیریت این مبلغ و هزینهها به روشی که حامی تلاشهای او در مبارزه با تروریسم باشد ادامه خواهد یافت». این فرمان همچنین بن نایف را برای خلق «ابزارهای مناسب در بخش خصوصی» جهت پنهان کردن فعالیتهای حساس مجاز میکند. این فرمان بیان میکند که بن نایف «در پایان هر سال مالی به ما» درباره نحوه هزینهکرد این مبالغ «گزارش خواهد داد». یک گزارش در سال ۲۰۱۳ از سوی بن نایف به عبدالله- که واشنگتنپست هم آن را مطالعه کرده- هزینههای مخفی مبارزه با تروریسم را در همان سال شرح میدهد. تاریخ این سند که برای ۲۰ می۲۰۱۳ است ۵ میلیارد ریال سعودی (حدود ۳/ ۱ میلیارد دلار) را برای ۸ پروژه تصویب کرده است، از جمله ۳۷۸ میلیون ریال برای «فرودگاههای مخفی»، ۶/ ۱ میلیارد ریال برای «خدمات حمل و نقل هوایی» و ۵/ ۱ میلیارد ریال برای «منابع» امنیتی مانند تسلیحات. («فرودگاههای مخفی» احتمالا اشاره دارد به پروژهای که در فوریه ۲۰۱۳ از سوی بیبیسی برای ساخت یک پایگاه پهپادی در این پادشاهی فاش شد).
گزارش بن نایف سه روز بعد به خودش بازگردانده شد و همراه با آن نامهای پنهانی از «خالد التویجری»- رئیس دیوان سلطنتی- هم وجود داشت. ملک عبدالله ظاهرا در یک دست خطی با این ۵ میلیارد ریال موافقت کرده و با خط خود نوشته بود:«مشکلی نیست». این سند هم به دست واشنگتنپست رسیده و مطالعه شده است. دستیار بن نایف میگوید این اسناد از سوی وکلای وی در بریتانیا و سوئد نگهداری میشود و در صورت لزوم به مراجع حقوقی بین المللی تسلیم خواهد شد. یک مقام سعودی که از نزدیک با محمد بن سلمان در مورد تحقیق از بن نایف کار میکند به پیامهای واشنگتنپست برای جواب هیچ پاسخی نداد. مقامهای سابق سیا میگویند از کنترل بن نایف بر حسابهای مخفی ضد تروریسم در آن زمان آگاه بودند و آنها هم از این حسابها برای کمک به تامین مالی پروژههای مشترک سعودی - آمریکایی استفاده میکردند. «جان برنان»، مدیر سابق سیا که برای بیش از یک دهه با محمد بن نایف همکاری نزدیک داشت، در یک مصاحبه چنین گفت:«وزارت کشور با بودجهای تجهیز شده بود. بنابراین، آنها میتوانستند قابلیتهای خود را افزایش دهند، نیروهایی را به خدمت بگیرند و تماسهای اطلاعاتی برای رسوخ در القاعده را توسعه دهند... دیدگاه عبدالله این بود که او باید در فعالیتهایی سرمایه گذاری کند که محمد بن نایف رهبری آنها را در دست دارد. محمد بن نایف یکی از گزینههای مطلوب عبدالله بود.»
برنان به مساله فساد مالی بن نایف- که مورد ادعای تیم بن سلمان است- پرداخته و «کف رفتن» پول از حسابهای اطلاعاتی به دست او را رد میکند. این مقام اسبق سیا میگوید:«در دورهای که با بن نایف همکاریها و فعالیتهایی داشتیم، او آدمی نبود که درگیر فعالیتهای فساد آور بشود و آدمی نبود که پول را به جیب خود یا حسابهای شخصی اش بریزد.» یکی دیگر از مدیران سیا که در زمانی که بن نایف کنترل برنامه ضد تروریسم در وزارت کشور سعودی را در سال ۲۰۰۳ به دست داشت «جورج تنت» است. او هم در مورد بن نایف میگوید: «بسیاری از موفقیتهای او در مهار و خنثی کردن برنامههای القاعده در این پادشاهی نتیجه تلاشهای شجاعانه و موفقیت آمیز اوست.» ماجرای بن نایف چرخش آرام این پادشاهی به سوی مدرنیزاسیون را نشان میدهد، آن هم در زمانی که حسادتها و دشمنیها در خاندان سلطنت موج میزد. این شاهزاده ۶۰ ساله در دوران سیاستهای پویای این خاندان رشد کرد و پرورش یافت. او چهرهای آرام دارد و دومین فرزند وظیفه شناس پدرش بود. پدرش نایف فرزند پایهگذار اسطورهای یعنی ملک عبدالعزیز بن سعود بود که به مدت ۳۷ سال یعنی از ۱۹۷۵ تا ۲۰۱۲ به عنوان وزیر کشور خدمت کرد.
نایف تجسم «گارد» قدیمی سعودی بود؛ او فردی محافظه کار، منزوی و به شدت مراقب تشکیلات وهابی بود. در دوران رهبری او، وزارت کشور یک بوروکراسی لاغر اندام و نحیف و بدون ابزارهای سرویسهای مدرن امنیتی بود. این وضعیت زمانی خطرناک شد که مجاهدان سعودی در دهه ۹۰ از افغانستان به کشور خود بازگشتند و به القاعده گرایش یافتند.
وزارت کشور نیاز به تحرک و نوسازی داشت و از آنجا که ملک عبدالله به نیابت از ملک فهدِ بیمار اداره پادشاهی را در دست داشت، محمد بن نایف را ترغیب کرد که در سال ۱۹۹۹ به عنوان دستیار پدرش به وزارت کشور برود. او به عنوان شاهزادهای جوان زندگی خاص یک شاهزاده سعودی را داشت و املاک خانوادگی در جده را فروخت و وارد سرمایهگذاری مشترک با شرکای ثروتمند سعودی شد. دوستانش میگویند او عاشق پول در آوردن و خرج کردن بود. او ویژگیهایی داشت که به مذاق شاه خوش میآمد. او در آمریکا تحصیل کرده بود و انگلیسی را به خوبی مسلط بود و در FBI و اسکاتلندیارد دورههای ضد تروریسم را گذرانده بود. چنین بود که او مدارج ترقی را در دوران عبدالله پیمود اما با روی کار آمدن سلمان و فرزندش، وی مغضوب دیوان سلطنت شد. محمد که به جای پدر همه کاره امور پادشاهی بود برای کنار زدن رقبای بالقوه و آسایش در حکمرانی در فردای پس از مرگ پدرش، اتهاماتی را روانه شاهزاده و ولیعهد سابق کرد، به این امید که وی را هر چه بیشتر منزوی کند. محمد نه تنها به این شاهزاده بلکه به دیگر شاهزادهها و درباریون هم رحم نکرد و بسیاری از آنها را به اتهام مبارزه با فساد زندانی کرد. (دنیای اقتصاد در گزارش «سرنوشت فیصل در انتظار سلمان؟» در تاریخ ۱۹/ ۲/ ۱۳۹۸ به تفصیل به رویکرد محمد در امر سلطنت پرداخته است). داستان شگفت انگیز ظهور و سقوط بن نایف یک تراژدی مدرن شکسپیری است که در یک پادشاهی صحرانشین به وقوع پیوسته است. دلایل افول بن نایف هر چه باشد اما مقامهای سیاسی و اطلاعاتی آمریکایی که با او همکاری میکردند، وی را هنوز یک «قهرمان» مینگرند که در زمانی که این کشور در معرض تهدید بود توانست سایه تهدید را از سر کشورش زدوده و ناجی آن شود. اکنون آن ناجی قربانی جاهطلبیهای ولیعهد جوانی شده که دیری نخواهد پایید جانشین پدرش خواهد شد.