خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: روز جمعه سلمان رشدی، نویسنده کتاب «آیات شیطانی» در حین سخنرانیاش در نیویورک، مضروب شد. به دنبال این واقعه، جمعی از نواندیشان ایرانی طی بیانیهای از این حرکت تحت عنوان اقدامی منبعث از تفسیر بنیادگرایانه و افراطی و سرکوبگر آزادی از اسلام، ابراز برائت کردند.
محورهای بیانیه این گروه اما شبیه به سایر گروههای اپوزیسیون سیاسی است که هویت خود را مدیون جدال سیاسی با ایران برای حفظ منابع ارتزاق مالی از بودجههای کشورهای بیگانه هستند. کلیدواژههای «بنیادگرایی»، «سرکوب آزادی بیان»، «اسلام تکفیری» و نظایر آنها از جمله این محورهای مشترک است.
رادیوفردا رسانه رسمی دولت آمریکا در گزارشی اعلام کرد گروههایی چون «سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور» و «سازمان همبستگی جمهوریخواهان ایران» با همین کلیدواژهها اقدام ضارب را محکوم کردهاند. اما مسئلهای که رادیوفردا و رسانههای بیگانه فارسیزبان حتی بیش از آن که حمله به فتوای امام خمینی (ره) مبنی بر حکم ارتداد سلمان رشدی را مدنظر داشته باشند، در ادامه رویکرد سیاسی خود ناظر به دشمنی با ایران و حاکمیت جمهوری اسلامی، مطالبات سیاسی خود را این بار تحت لوای اجرای حکم رشدی دنبال میکنند.
* بنیادگرایی
دستکم از نیمه قرن بیستم، اسلام در قرائت سنی و وهابی، همواره به صورت بستری مستعد برای تولید قرائتهای افراطی و خشونتآمیز شناخته شده و جای تردیدی برای کارشناسان ادیان در جهان و البته برنامهریزان اسلامهراسی در عرصه سیاسی و رسانهای غرب باقی نگذاشته که قرائت شیعی از اسلام که در ایران پایگاه چندصدساله دارد، مستعد تفاسیر خشونتطلبانه و افراطی نیست.
گذشته از ریشههای تفاوت سنت فقهی شیعی و اهل تسنن و شیوه استفاده از عقل در تفسیر دین، این تفاوت، ریشه در مسائل تاریخی، فرهنگی و سیاسی دارد که ملتهای مسلمان و غالباً سنیمذهب منطقه در طول سده اخیر با آنها دستوپنجه نرم کردهاند.
بنابراین توسعه دادن معنای واژه «بنیادگرایی» و «تفاسیر بنیادگرایانه» از اسلام بدون در نظر گرفتن این دست اختلافات نظری و تجربه عملی ملتهای مسلمان منطقه و جایگاه جمهوری اسلامی ایران در سیاستهای منطقهای، چگونه میتواند توجیهپذیر و قابل قبول باشد؟
اگر قرار باشد تفاسیر بنیادگرایانه از اسلام محکوم و محدود شوند، از نواندیشان مسلمان خصوصاً نواندیشان مسلمان ایرانی، توقع میرود که هر حکم مانند حکم ارتداد نویسنده کتاب توهینآمیز به پیامبر اسلام (ص) را در منظومه فکری و رفتاری جمهوری اسلامی ایران و بنیانگذار ابتدایی و رهبر فعلی آن تعبیر و تفسیر کنند تا نسبتهای ناروایی چون «افراطی»، «خشونتآمیز»، «تروریستی» و «بنیادگرایانه» را به هرز و بدون مبنا نسبت ندهند.
ذکر برخی مسائل در بیانیه این نواندیشان، همین مساله را تأیید میکند که مواجهه سیاسی با حکم امام خمینی (ره) نه برخاسته از جدالی فکری و دینی بلکه برخاسته از جدالی سیاسی است. در این بیانیه آمده است: «ما روزی را امید میبریم که نهاد دین و دولت در ایران از یکدیگر جدا شوند». ابراز امیدواری نسبت به آیندهای موهوم که با خواست عمومی ملت برای حاکمیت اسلام سیاسی در تضاد است، نشانه دیگری از مطالبات سیاسی امضاءکنندگان این بیانیه و جدا افتادن از جامعه ایرانی است.
* آزادی بیان
تمامی بیانیههای گروههای اپوزیسیون در تقابل با اقدام ضارب سلمان رشدی، بر یک محور تکیه دارد: آزادی. حال آن که جز در نزد رادیکالترین گروههای لیبرال در برخی کشورهای غربی، غالباً توهین به مقدسات و شأن و شخصیت محترم افراد، مصداقی برای آزادی بیان در نظر گرفته نمیشود.
این موضوع تا حدی مورد توافق است که در اغلب کشورهای جهان، مشمول عناوین مجرمانه و قوانین مجازات است و نمونههای بسیاری در سالهای اخیر این مسئله را تأیید میکند که از آن جمله میتوان به پخش برنامه موزیکال اوپرای جری اسپرینگر از گروههای کوکلاکسکلان در بیبیسی در سال ۲۰۰۵ اشاره کرد. گروهی که به نژادپرستی، یهودستیزی و ضدیت با آئین کاتولیک مشهور است و پس از پخش این برنامه ۶۳ هزار شکایت در مورد توهین به مقدسات ثبت شد.
توهینهای مداوم به پیامبر اعظم اسلام (ص) در نشریات و کاریکاتورهای منتشر شده در دو دهه اخیر، نشان از حرکتی برنامهریزیشده و مستمر دارد که اهدافی دینی، سیاسی و رسانهای را دنبال میکند. اهدافی که میتوانند از حساسیتزدایی نسبت به مقدسات تا برانگیختن اقدامات خشونتبار در برخی گروهها را شامل شود.
رسانه یورونیوز، سال ۲۰۱۸ تصویری را منتشر کرد که نشان میداد اغلب کشورهای جهان هم سختگیری تا مجازاتهای مختلف را برای توهین به مقدسات در نظر گرفته و اعمال میکنند.
* اسلام تکفیری یا رحمانی
واقعیت آن است که اگر قرار بود آنطور که در بیانیه این ۱۵ نفر اشاره شده قرائت جمهوری اسلامی ایران و انقلاب مردم به رهبری امام خمینی (ره) از اسلام، قرائتی «افراطی، کینتوزانه و کژبینانه» و «خشن و حذفگرا» باشد، ایران نمیتوانست به پایگاهی علیه اسلام القاعده، طالبان و داعش تبدیل شود.
ایران تاکنون مهمترین منادی تقریب مذاهب اسلامی در جهان و یکی از مهمترین منادیان تقریب ادیان بوده و گذشته از فراز و نشیبهای عملکرد دولتها و سازمانهای مسئول در این زمینهها، قابل تردید نیست که ایران همواره دأب و انگیزه راسخی برای حرکت در این مسیر داشته است و این راهبرد را حتی در جنگ نظامی در سوریه دنبال کرده است.
تسامح و تساهل به مرور تبدیل به یکی از شاخصههای رفتاری جمهوری اسلامی ایران خصوصاً در کنشگری خارجی و همزیستی بر محور دوستی و منافع منطقهای با همسایگان و دولتها و ملتهای خاورمیانه شده و مهمترین محور این رویکرد را میتوان در ایستادن کنار ملتهای منطقه در برابر افراطیترین و خشونتآمیزترین قرائت از اسلام یعنی داعش بهعینه دید.
به نظر میرسد نواندیشان دینی، بدون توجه به سبقه رفتاری جمهوری اسلامی ایران و بنیانگذار آن، حضرت امام خمینی (ره) به صورت نقطهای و بر اساس مطالبات و رویکردهای سیاسی، اقدامی مثبت در جهت محدودسازی جریان توهینکننده به پیامبران الهی و خصوصاً پیامبر اسلام (ص) را تفسیر و تعبیر کردهاند. اقدامی که متأسفانه با کلیدواژههای اپوزیسیون کوتهنظر و سیاستزده همسو و هممبنا شده است.