روز گذشته، سه شنبه ۲۵ مرداد ماه ایسنا برای اطلاع از وضعیت چند اثر نمایشی در مجموعه تئاتر شهر با سید محمد جواد طاهری، مدیر این مجموعه گفتوگویی کرد. این مدیر هنری خبر داد، محمد رضاییراد که قرار بود نمایش «به گزارش زنان تروا» را آذر و دی امسال در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر اجرا کند، به صورت مکتوب از اجرای این نمایش انصراف داده است.
او در پاسخ به اینکه دلایل این انصراف چه بوده است، عنوان کرد که دلایل را از خود گروه بپرسید. بعد از این تماس، با گروه تئاتر «خانه» تماس گرفتیم و این گروه اعلام کرد که دلایل انصراف خود را در نامهای مکتوب به مدیر تئاتر شهر اعلام کرده است و همان نامه را برای انتشار در اختیار ما گذاشت.
مدیر تئاتر شهر در گفتوگو با ایسنا درباره دلیل انصراف این کارگردان از اجرای نمایشش توضیح داده بود:
«ایشان به صورت مکتوب از اجرای نمایش خود انصراف دادند که البته برای این کار دلایل خود را دارند و بهتر است این دلایل را از خودشان جویا شوید. اما من از این انصراف متاسف شدم چون فکر میکردم اجرای این نمایش در دوره مدیریتم، باعث افتخارم خواهد بود. قرار بود نمایش ایشان بعد از نمایش «گالیله» به کارگردانی شهابالدین حسینپور اجرا بشود که این اجرا منتفی شد.»
با تاکید بر اینکه پیگیر و آماده انتشار هر توضیح رسمی درباره صحت و دقت ادعاهای مطرح شده در این نامه هستیم، عین متن نامه را که مدیر تئاتر شهر از آن سخن گفته و خواسته بود که از گروه منصرف پرسیده شود، در زیر میتوانید بخوانید.
متن نامه گروه تئاتر «خانه» که قرار بود آذر و دی امسال نمایش «به گزارش زنان تروا» را به نویسندگی مشترک نغمه ثمینی و محمد رضایی راد و با کارگردانی رضاییراد در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر اجرا کند، خطاب به محمد جواد طاهری - مدیریت مجموعه تئاتر شهر - به شرح زیر است:
«جناب آقای محمدجواد طاهری
مدیریت محترم تئاتر شهر
با سلام
چنانکه لابد مطلع هستید طبق تفاهمنامهای که در دی ماه ۱۴۰۰ به امضای مدیر سابق مجموعه تئاتر شهر رسیده، مقرر شده است «گروه تئاتر خانه» نمایشِ «به گزارش زنان تروا» (با نام اولیۀ هکاب) را به نویسندگی مشترک آقای محمد رضاییراد و سرکار خانم نغمه ثمینی و کارگردانی محمد رضایی راد در آذر و دی ۱۴۰۱ در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر به روی صحنه ببرد، اما متاسفانه وقایع متعددی که در چند ماه اخیر در تئاتر ایران رخ داده، امید به اجرای بیمسئله و بیآسیب این نمایش را در شرایط فعلی از میان برده است. از جمله:
۱ ـ از اوایل سال جاری و در کمال تاسف با ادعای ممنوعیت کاریِ سرکار خانم نغمه ثمینی مواجه شدهایم که البته قانونی بودن آن محل تردید است؛ زیرا در شرایطی که هیچ اتهامی برای ایشان در هیچ دادگاهی به اثبات نرسیده و حتی خودشان هم از دلایل این ممنوعیت کاملاً بیاطلاع بوده و هنوز امکان پاسخگویی به ابهامات احتمالی را نداشتهاند، چطور یک دستگاه اجرایی میتواند حکم به مجازات ممنوعیتِ کاری یک هنرمند داده و او را از حقوق اولیه و بدیهی خود محروم کرده باشد؟ در چنین شرایطی ما به لحاظ اخلاقی و حرفه ای هرگز شریک حذف نام همکارمان نخواهیم شد.
۲ ـ طی چند ماه اخیر و با تغییراتی که در «اداره کل هنرهای نمایشی» رخ داده است، متاسفانه به کرات شاهد انتشار اخباری در مورد بازبینیها و ممیزیهای مجدد و یا حتی توقیف موقت و توقف فروش بلیت نمایشهای در حال اجرایی بودهایم که همگیشان با طیِ مراحل مختلف بازخوانی و بازبینی، مجوز اجرا گرفته بودند؛ این تضییعات آشکار گاه مستقیما از سوی شورای نظارت اداره کل هنرهای نمایشی و گاه ـ بنا به شنیدهها ـ با فشار دستگاههای دیگر و حتی گاه به بهانه وجود شاکیان خصوصی انجام گرفته است.
اکنون جنابعالی بفرمایید حقیقتا چه تضمینی وجود دارد نمایشی بزرگ و پرهزینه که با مختصات «سالن اصلی تئاترشهر» در حال تولید است، پس از ماهها تمرین و صدها میلیون تومان هزینه - و اگر در گذر از خوانهای متعدد بازخوانی و بازبینی اصلا به اجرا برسد- در چندمین شب اجرای خود گرفتار چنین رویۀ ناصحیحی نشود؟ و اگر شد، چه کسی پاسخگوی زیانهای وارده به گروه خواهد بود؟
در چنین شرایطی اصلا از «امنیت شغلی» چه باقی میماند؟ و کسب مجوز از شورای نظارت اداره کل هنرهای نمایشی و عبور از خوانهای متعدد بازخوانی و بازبینی، اگر تضمینی برای اجرای بیمسالۀ یک تئاتر نباشد، اصلاً چه ارزشی دارد؟ حقیقتا انصاف بدهید در شرایطی که اداره کل هنرهای نمایشی و شورای نظارت توان تعهد به مجوز قانونی خود را ندارند، طی کردن مراحل متعدد بازخوانی و بازبینی و کسب مجوز اجرا از شورای نظارت نیز امری عبث بوده و اطمینان خاطری به همراه نمیآورد.
۳ ـ گویا اخیرا تغییراتی در ترکیب اعضای شوراهای بازخوانی و بازبینی شورای نظارت رخ داده و در بدعتی تازه، جمعی از طلاب به جمع بازخوانان و بازبینان این شورا پیوستهاند. از آنجا که این افراد تاکنون رسما به جامعه هنری معرفی نشده و هیچ اطلاعی از میزان آشنایی و تجربه و تخصصِ احتمالی ایشان در زمینه تئاتر در دست نیست، طبیعتا اطمینانی به درک صحیح آنان از ظرافتهای متن و اجرای نمایش نیز وجود ندارد. هرچند مطمئنیم نظر هنرمندان در این مورد برای مسئولان مربوطه هرگز محل اهمیت و اعتنا نیست، با این حال حق خود میدانیم که این بدعتِ ناصواب را نپذیرفته، جداً نسبت به آثار سوءِ آن هشدار دهیم.
۴ ـ در محافل هنری شنیدهایم و در برخی رسانهها به نقل از هنرمندان خواندهایم که گویا طبق دستور یا نامهای که مرجع و مبنای قانونی آن محل سوال است، برخی از هنرمندان نام آشنا (همچون همایون غنیزاده، محمد رحمانیان و ...) از «حق اجرای تئاتر در سالنهای دولتی» محروم شدهاند. آیا در چنین شرایطی اجرای نمایش ما در یک «سالن دولتی» به معنای بیاعتنایی ما تضییع آشکار حقوق همکارانمان نخواهد بود؟ معتقدیم که «سالن های تئاتر دولتی» اگرچه «دولتی» خوانده میشوند، اما نه متعلق به دولتها و مدیرانِ موقتِ دولتی، بلکه متعلق به ملت و هنرمندانی هستند که سالها برای ارتقای فرهنگ و هنر این مملکت کوشیدهاند. بنابراین ما همراهی با این محرومیت هنرمندان دیگر را هرگز در شأن خود نمیدانیم.
بنابراین با توجه به موارد مذکور و در حالی که تاکنون بیش از پنج ماه و حدود ۴۰ جلسه تمرین رضایت بخش نمایش را پشت سر گذاشتهایم، آگاهانه و با تصمیمی جمعی، از حق خود برای اجرای این نمایش در «سالن اصلی تئاترشهر» چشمپوشی کرده و البته با ادامۀ تمرینات خود، منتظر تغییر شرایط و بازگشت امنیت خاطر به فضای تئاتر و فراهم شدن شرایطی مطلوب برای اجرای نمایش «به گزارش زنان تروا» خواهیم ماند.»
55244