ساخت سردیس هوشنگ ابتهاج توسط هنرمند کردستانی/تنها با ساخت این سردیس آرام می‌شدم

خبرگزاری فارس چهارشنبه 26 مرداد 1401 - 15:55
ساخت سردیس هوشنگ ابتهاج توسط هنرمند کردستانی/تنها با ساخت این سردیس آرام می‌شدم

خبرگزاری فارس کردستان/شیرین مرادی؛ اینجا سخن از هنر و هنرنمایی است، دستانی که هنرمندانه سنگ را فرم می‌دهند و زیباترین‌ها را از پیکره بی‌جان آن خلق می‌سازند، هنری که بدون تلمذ در خدمت استاد فرا گرفته و امروز خود به عنوان استادی چیره‌دست هنرجویان زیادی را تربیت کرده است.

تاریخچه پیکره‌تراشی ریشه در رُم باستان دارد و لازمه تحقق و ادامه این هنر تجسم و خلاقیت قوی هنرمندان است.

کمیل حاجیان هنرمند چیره‌دستی از خطه فرهنگی کردستان و زاده سریش آباد قروه بیش از 20 سال ساکن تهران است و در کارنامه 38 ساله زندگی‌اش تا به امروز رشته‌های هنری مختلفی را به‌طور حرفه‌ای دنبال کرده است.

حاجیان اخیرا تصمیم به ساخت سردیس استاد هوشنگ ابتهاج گرفته و قرار است این مجسمه را به نام کردستان در رشت نصب کند، تصمیمی که ما را به نشستن پای صحبت‌های این استاد پیکره‌تراش راغب کرد.

«کمیل» دانش‌آموخته رشته مکانیک است هنرمند توانمندی که در سن کودکی و قبل از رفتن به مدرسه روی در و دیوار نقاشی می‌کشید، نقاشی‌هایی که بر اساس آنچه می‌گوید: به سن و سال کودک 4 تا 5 ساله نمی‌خورد و در سطح یک جوان بوده است.

ورق‌های زندگی‌اش پر از تجربه‌های زیبای هنری در رشته‌های مختلف و هنر با وجودش عجین است و می‌گوید: زندگی با هنر معنا و مفهوم واقعی و زیبایی خود را پیدا می‌کند قصه آشنایی او با هنر پیکره‌تراشی هم تلخ است و هم شیرین، تلخ به خاطر مرگ یک عزیز و شیرین به واسطه ساخت پیکرهایی که او را در داخل و خارج از کشور نام‌آور کرده است.

تولد هنر
 


کمیل می‌گوید: سال 84 بود که با هنر سنگ‌تراشی آشنا شدم، همه چیز از ماموریت من برای پیگیری ساخت سنگ قبر پسر دایی‌ام شروع شد، روزها معطلی سخت کلافه‌ام کرده بود از یک سو غم از دست دادن پسر دایی عزیزم و از سوی دیگر امروز و فردا کردن سنگ‌تراش اعصابم را به هم ریخته بود تا جایی که کار به اعتراض هم کشیده شد.

اعتراض من به سنگ‌تراش نقطه آغازی برای ورودم به فعالیت در این رشته هنری بود، البته همانطور که اشاره کردم با هنر غریبه نبودم و در رشته‌های مختلف هنری نام و نشان‌هایی هم کسب کرده بودم.

وی ادامه می‌دهد: سررشته‌ای در زمینه سنگ‌تراشی نداشتم، به ناچار وسایلی که نیاز بود را خریداری کردم و آستین برای ساخت سنگ قبر پسر دایی را بالا زدم، نخستین گام را با تلخی شروع کردم، البته با وجود مبتدی بودن، کار خوب از آب درآمد و همین آغازی شد بر فعالیت حرفه‌ای من در حوزه پیکرتراشی...

از پیکره‌های کوچک شروع کردم در خدمت هیچ استادی تلمذ نکرده‌ام هرآنچه آموخته‌ام حاصل آزمون و خطاهایی است که در طول این سال‌ها تجربه کرده‌ام، اما با وجود اینکه کلا براساس تجربیات کار را یاد گرفته‌ام، 5 سال متوالی به عنوان پیکرتراش برتر کشور شناخته شده‌ام و در کنار فعالیت هنری در رشته‌های سیاه قلم، نقاشی با زغال، منبت، خطاطی، مجسمه‌سازی و مارد دیگر در حوزه انجام اختراعات نیز تقریبا 8 اختراع ثبت شده دارم و به عنوان نخبه برتر در سال 92 شناخته شدم.

همیشه بعد از اتمام هر کار و هر پیشرفتی شکر خدا را به جای آوردم اگر به این نقطه از جایگاه هنری رسیده‌ام همه را از لطف خدا می‌دانم و تمام توان و تلاش خود را برای ادامه این مسیر بکار خواهم گرفت.

پدر و مادرم بزرگترین مشوق‌هایم در زندگی هنری بودند هرآنچه دارم اول به لطف خدا و در مرحله دوم به واسطه حمایت‌ها و تشویق‌های مادر و پدر مرحومم هستند.

از خلق نخستین اثر تا آموزش هنرآموز

به نظر من هر کس که می‌خواهد به این وادی ورود کند قبل از هرچیزی باید توانایی خود را بشناسد و در گام بعدی تلمذ در خدمت استاد برای جلو رفتن و پیشرفت در رسیدن به هدف کار را به مراتب برای فرد آسان می‌سازد، فعالیت در این رشته هنری سخت است و عشق می‌خواهد هنرجویان زیادی برای فراگرفتن این هنر به سراغم آمدن بعضی‌ها همان روزهای اول با دیدن سختی کار جازدن و عقب نشینی کردند اما کم نیستند افرادی که سختی راه را به جان خریدند و امروز به هنرمندانی چیره‌دست و موفق تبدیل شده‌اند که دیگران را آموزش می‌دهند.

ساخت مجسمه استاد ابتهاج

او که دارنده عنوان برتر ساخت مجسمه مریم مقدس در فرانسه است از سر عشق و علاقه قلبی به استاد هوشنگ ابتهاج سال‌ها قبل مجسمه استاد را با گل رس ساخته و به استاد تقدیم می‌کند و بعد از شنیدن خبر فوتش تصمیم به ساخت پیکره ابتهاج می‌گیرد.

مجسمه استاد را 7 سال پیش با گل سفال ساختم و تقدیم‌شان کردم، در زمان فوت استاد برای اینکه دلم را آرام کنم تصمیم به خلق مجسمه‌ای از این استاد نام آشنا کردم.

پیکری در ارتفاع 70 سانت، عرض 50 سانت و قطر30 سانت را با استفاده از سنگ کازرون فارس ساختم و امروز به رشت انتقال می‌دهم با اینکه مجسمه استاد را در کردستان نساخته‌ام ولی دوست دارم به اسم سرزمین و زادگاهم در زادگاه استاد ابتهاج نصب شود.

ثانیه‌های شیدایی

ثانیه ثانیه‌های ساخت مجسمه استاد برایم آنقدر غم‌انگیز بود که هیچ کلامی را توان وصف آن نیست اشکم بند نمی‌آمد.

عشق به استاد و آرامشی که در طول سال‌های زندگی‌ام از صدا و شعرهای استاد تجربه کرده‌ام در تمام ثانیه‌های ساخت پیکره استاد ابتهاج قلبم را می‌فشرد، غم سنگینی که بر قلبم چنگ می‌زد را روی سنگ خالی می‌کردم و در فراق استاد اشک ریختم.

تنها چیزی که می‌توانست آرامم کند خلق پیکره استادی بود که با تمام وجود به او علاقه‌مند بودم با همین دیدگاه کار ساخت این تندیس کلید خورد خیلی سریع‌تر از آنچه تصورش را می‌کردم موفق به ساخت آن شدم معتقدم هنر تنها چیزی است که همیشه مانا و مرگی برای آن وجود ندارد این اثر را با عشق و ارادت قلبی تقدیم عاشقان و دوستداران استاد ابتهاج می‌کنم.

دنیا در نگاه هنرمند

کسی که باید روی ساخت چنین مجسمه‌هایی نظارت کند، خود مردم هستند. به نظرم باید در کانال‌های عمومی عکس این کارها گذاشته شود؛ ضمن اینکه عکس پایانی پیش از نصب باید نشان داده شود و از مردم یک نظرسنجی صورت گیرد یعنی در اصل این مردم هستند که باید نظر دهند چون این کارها در حقیقت برای مردم ساخته می‌شوند. منِ هنرمند دنیا را به گونه‌ای می‌بینم و شاید فرد دیگری، نوع دیگر ببیند.

گستره وسیع هنر

هنر گستره بزرگی دارد که در خلق اثر هنری خلاصه نمی‌شود، همه کسانی که در این دنیای خاکی زندگی می‌کنند می‌توانند هنرمند باشند، هنرمندان واقعی کسانی هستند که می‌توانند در پاسخ به بدی‌ها همچنان خوب باشند و خوبی کنند.

اساس هر منزلی ویرانگی است بنازم هنر را که منزلتش جاودگانی است.

گله‌مندی از مسئولان

انتظار داشتن از مسئولان در کشور مانند انتظار داشتن از انسانی است که در جزیره 12 متری گیر افتاده و هیچ چیزی به جز سنگ ندارد و می‌گویند اگر می‌خواهی نجات پیدا کنید یک قایق بساز و برو!

وقتی وسایلی برای ساختن قایق نداریم با چه وسیله و امکاناتی می‌توان قایق نجات ساخت؟ با دست خالی نمی‌شود کار کرد.

بارها از مسئولان وقت در استان کردستان خواستم که در مسیر سنندج به تهران یک بخشی از کوه را در محدوده وسیع بتراشم و مجتمع گردشگری را که منجر به ایجاد اشتغال و جذب گردشگر می‌شد بسازم ولی موافقت نکردند.

همانطور که لاله‌جین به عنوان نماد ظروف سفالی در جهان شناخته شده است کردستان هم در این زمینه برند شود، اما کاری که در سال 94 با 800 میلیون تومان اجرا می‌شد قبول نکردند.

هوشنگ ابتهاج، نزدیک‌ترین غزل‌سرا به حافظ

امیرهوشنگ ابتهاج، شاعر ایرانی اسفند سال 1306 در رشت متولد شد. او کودکی‌اش را در رشت گذراند و دوران دبیرستانش را به تهران آمد. ابتهاج از همان جوانی سرودن شعر را آغاز کرد و با موسیقی آشنا شد. او سرودن غزل را پیش گرفت و مدتی را به‌عنوان سرپرست برنامه گل‌ها در رادیوی ایران مشغول به کار شد. ابتهاج در آن زمان به فعالیت خود در رادیو ادامه داد و برنامه‌ی گلچین هفته که مربوط به موسیقی بود، را بنا نهاد.

ابتهاج سال 1346 بر سر مزار حافظ مراسم شعرخوانی اجرا کرد که با استقبال مردم روبه‌رو شد که وصف این مراسم در بخشی از سفرنامه معروف «از پاریز تا پاریس» اثر «دکتر باستانی پاریزی» آمده است.

امیرهوشنگ ابتهاج همواره دانش‌آموزی خودآموخته بوده و سراسر زندگی‌اش را وقف خواندن و سرودن کرده است. او به همراه خانواده‌اش در شهر کلن آلمان زندگی و گاهی به ایران سفر می‌کرد.

امیرهوشنگ ابتهاج از غزل‌سرایان معاصربامداد چهارشنبه 19 مرداد درگذشت، شاعری چیره دست و توانا و از درخشان‌ترین چهره‌های غزل سرای معاصر که در هر ۲ شیوه شعر سنتی و نیمایی طبع آزمایی کرده است.

او با لحاظ کردن اوضاع حاکم بر روزگارش، عاطفه را در شعرش به موضوعات اجتماعی و سیاسی تسری بخشید و از بیانی استفاده کرد که بیانگر درد‌ها و نیاز‌های مردم زمانه‌اش باشد.
نگاه شاعرانه به دنیای درون و برون با نگرش عادی تفاوت دارد در پرتو این نگاه، هستی مالک حیات بی انتها می‌شود و شور و حال از تمام مظاهر طبیعت فوران و خود را نمایان می‌سازد. آثاری که رنگ و بوی رمانیتک دارد از احساس عمیق و تلطیف شده شاعر برمی‌خیزد.

 انتهای پیام/2330/71

منبع خبر "خبرگزاری فارس" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.