به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از صبح 3 اسفند ماه سال ۹۷ به دنبال پیدا شدن جسد یک زن جوان در زمین خاکی کنار میدان تره بار به ماموران کلانتری ۱۲ شهرک اندیشه اعلام شد. ماموران به بررسی جسد پرداختند و دریافت وی احتمالاً در محل دیگری با طناب خفه و سپس جسدش به آنجا منتقل شده است .
جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و ماموران به بررسی پرداختند. در این میان روشن شد جسد به زن مطلقه ای به نام آزاده تعلق دارد که چند سال قبل از همسرش جدا شده و با پسر ۵ ساله اش زندگی می کرد.
مادر آزاده به مأموران گفت: دخترم پس از جدایی از همسرش همراه پسر ۵ ساله اش در خانه اجاره ای زندگی می کرد. آنها از خانه بیرون رفته بودند اما دیگر بازنگشتند .حالا پلیس جسد دخترم را پیدا کرده اما خبری از نوه ام نیست و نمیدانم چه بلایی سر آمده است .
با اظهارات این زن تلاش برای افشای راز ناپدید شدن پسر خردسال آغاز شد و ماموران در نخستین گام از تحقیقات به بررسی فهرست مکالمات تلفنی قربانی پرداختند و به رابطه وی با یک مرد ۳۳ ساله به نام امیر پی بردند.
امیر که صاحب همسر و فرزند بود سعی داشت خودش را بی گناه نشان دهد اما به رابطه پنهانی با آزاده اعتراف کرد و پرده از جنایت برداشت .
وی همچنین فاش کرد پس از کشتن زن جوان پسر خردسال وی را به دوستش سپرده تا او را به ماموران کلانتری ترمینال جنوب تحویل دهد. با افشای این ماجرا مشخص شد پسر خردسال قربانی به بهزیستی سپرده شده است. وی شناسایی و به پدرش تحویل داده شد .
امیر در تشریح جنایت گفت: مدتی بود با آزاده آشنا شده بودم و ما به یکدیگر علاقمند بودیم. به همین خاطر او را صیغه کردم. ما رابطه خوبی با هم داشتیم اما همسرم متوجه این رابطه شد .حتی با وجود داشتن یک دختر ۸ ساله همسرم دست به خودکشی زد .
زندگی ام به هم ریخته بود و همسرم میخواست از من جدا شود .به همین خاطر تصمیم گرفتم زندگی ام را دوباره بسازم .من میخواستم با صحنه سازی فیلمی تهیه کنم و آن را به همسرم نشان دهم تا فکر کند آزاده را کشته ام و او برای همیشه او را از زندگی ام حذف شده است تا همسرم دوباره سر زندگی برگردد .من موضوع را با آزاده در میان گذاشتم و او پذیرفت .آزاده به کارگاه دوستم در حوالی باغ فیض آمد و من دستهایش را با بست کمربندی بستم. او به سمت طناب داری رفت از قبل آن را آماده کرده بودم. آزاده با دستهای خودش طناب را دور گردنش انداخت. اما من در یک لحظه سطلی را که زیر پایش بود هل دادم و او خفه شد .سپس جسد را سوار ماشین کردم و به زمین خاکی در شهرک اندیشه بردم.من از دوستم که صاحب کارگاه بود خواستم تا پسر آزاده را به حوالی ترمینال جنوب ببرد و او را به عنوان گمشده به ماموران کلانتری تحویل دهد.این مرد بازسازی صحنه جرم پرداخت و در حالی که دو سال از قرار بازداشتش گذشته بود با قرار وثیقه آزاد شد .
امیر که حالا ۳۷سال دارد در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به اتهام قتل زن جوان ، شرب خمر و صدمات غیر منتهی به قتل از خود دفاع کرد .
در ابتدای جلسه همسر سابق آزاده که قیم پسر ۸ ساله وی است درخواست قصاص را مطرح کرد.
این مرد گفت :من به نمایندگی از پسرم نمیتوانم از خون همسر سابقم گذشت کنم و برای امیر درخواست قصاص دارم .
این مرد با اشاره به متهم گفت :امیر پس از کشتن زنم پسرم را در خیابان رها کرد و من 6 ماه به دنبال پسرم سرگردان بودم. پسر خردسالم 6 ماه را در بهزیستی گذرانده بود تا اینکه من او را پیدا کردم . او چطور توانست دست به چنین کاری بزن و حالا نمیدانم چرا با قرار وثیقه آزاد است.
سپس امیر در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: اتهام شرب خمر را قبول دارم اما من آزاده را نکشتم . من نصاب در و پنجره هستم و زندگی خوبی با همسرم داشتم. اما از وقتی همسرم متوجه رابطه پنهانی من و آزاده شد زندگی ام به هم ریخت.من آزاده را دوست داشتم به همین خاطر او را صیغه کردم و همه مخارج زندگی اش را می پرداختم ا.ما همسرم میخواست هرطور شده به این رابطه پایان دهم.من قصد داشتم با صحنه سازی به همسرم ثابت کنم آزاده ر از زندگی ام حذف کرده ام. میخواستم ساختگی از صحنه مرگ آزاده فیلم بگیرم و آن را برای همسرم ارسال کنم تا او و دخترم سر زندگی برگردند.زمانی که طبق نقشه آزاده خودش طناب را دور گردنش انداخت و من میخواستم فیلم بگیرم، همسرم با موبایل من تماس گرفت و من از کارگاه بیرون رفتم. اما وقتی برگشتم او جان سپرده بود.من نمی دانم در آن لحظه او خودکشی کرده و یا سطل از زیر پایش در رفته و موجب مرگش شده بود. من وقتی به کارگاه برگشتم با دیدن جسد حلق آویز آزاده شوکه شدم. جسد را پایین آوردم و داخل ماشین گذاشتم و او را در حاشیه شهرک اندیشه رها کردم.
قاضی: چرا قربانی در آن لحظه پسر ۵ ساله اش را خواباند ؟
متهم: آزاده می گفت پسرش اذیت میکند و نمی گذارد ما فیلم را به خوبی بگیریم. به همین خاطر در میان راه به داروخانه رفت و شربت خواب آور خرید و آن را به پسرش خوراند تا او بخوابد.
قاضی: چرا در بازجوییها به قتل اعتراف کردی؟
متهم :من تحت فشار روانی به قتل اعتراف کردم. اما حالا می گویم من آزاده را نکشتم و عاشق او بودم .من او را به اندازه همسر اولم دوست داشتم.
قاضی: چرا بعد از قتل سیم کارت موبایلت را عوض کردی؟
متهم : سیم کارت قبلی ام را گم کرده بودم .به همین خاطر یک سیم کارت جدید تهیه کردم.من کیف آزاده را هم که در ماشینم جا مانده بود در خیابان انداختم.
قاضی : پزشکی قانونی آثار ضرب و جرح روی بدن قربانی را تایید کرده و این نشان دهنده درگیری میان تو و قربانی است.چه دفاعی داری؟
متهم :من هیچ درگیری با آزاده نداشتم و ممکن است جراحتها هنگام انتقال جسد ایجاد شده باشد. باور کنید من نمی دانم چرا تصمیم گرفتم برای تهیه فیلم و اثبات پایان دادن به رابطه پنهانی ام دست به چنین اشتباهی بزنم .
سپس وکیل وی به دفاع پرداخت و گفت: موکلم هیچ انگیزهای برای قتل نداشته و پرینت تماس های تلفنی نیز نشان می دهد در آن لحظه همسرش با تلفن موبایل وی تماس گرفته است.
با پایان دفاعیات متهم و وکیل او ، قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرک های موجود در پرونده وی را به قصاص محکوم کردند.