به گزارش اقتصاد آنلاین؛ نظریه انتخاب همسر فروید میگوید: «افراد کسی را بهعنوان همسر و شریک عاطفی خود انتخاب میکنند که یادآور والد جنس مخالف آنهاست.» نتایج بسیاری از پژوهشها هم این فرضیه را تایید کرده و نشان داده است که عملا ویژگیهای همسر افراد با والد غیرهمجنس آنها همبستگی معناداری دارد و این شباهتها، گاه شخصیتی و گاه نژادی یا ظاهری بوده است. در هر یک از این حالات، افراد بهدنبال کسانی بودهاند که از جهتی به والد غیرهمجنس آنها شباهت داشته باشد و او را برای آنها تداعی کند.
این بدینمعنی است که والد جنس مخالف، اثری پایدار بر ذهن و ترجیحات آنها داشته و رفتار ازدواج آنها را تحتتاثیر قرار داده است.
نتیجه پژوهشهای داخلی نیز نشان میدهد وقتی فرد رابطه مثبت و گرمی را با والد غیرهمجنس خود تجربه میکند، احتمالا در ازدواج نیز انتظار بازتجربه همان نوع رابطه را خواهد داشت و بنابراین، نگرش او نسبت به ازدواج به سمت مثبت تغییر میکند. از آن سو، اگر دختر با پدرش و پسر با مادرش رابطه سرد و ناخوشایندی داشته باشد، این تداعی در ذهن او باقی میماند و نگرش بدبینانهای را نسبتبه ازدواج در او شکل میدهد.
فروید احتمالا اولین کسی بود که به تاثیر رابطه با والد جنس مخالف بر شخصیت و روابط آینده افراد اشاره و بر آن تاکید کرد. او در دوران کودکی از رابطهای گرم و صمیمانه با مادر جوانش برخوردار بود؛ چیزی که باعث شد بعدها رابطه مادر- پسر را عالیترین نوع رابطه در میان تمامی روابط انسانی بداند که عاری از هرگونه تزلزل و چندگانگی است. فروید ۴ تا ۵ سال اول زندگی را مهمترین دوره شکلگیری شخصیت میداند و معتقد است رابطه خاصی که افراد در این سنین با والدین برقرار میکنند، تاثیری پایدار در روابط مهم دوران بزرگسالی آنها برجای میگذارد.
دیدگاه فروید را میتوان یکی از معروفترین و بحثبرانگیزترین دیدگاهها در زمینه انتخاب همسر دانست. با وجود چالشهای زیادی که در رابطه با دیدگاههای فروید وجود دارد، شواهد پژوهشی متعددی وجود دارد که نقش والد غیرهمجنس را در فرایند انتخاب همسر فرزندان بزرگسال نشان میدهد. این ادعا که افراد بهدنبال یافتن شریک عاطفیای میروند که یادآور والد غیرهمجنس آنها باشد، به طور خاص بهعنوان دیدگاه روانکاوی در انتخاب همسر شناخته میشود. طرفداران این نظریات معتقدند افراد در بزرگسالی به دنبال شریک عاطفی مشابه والد جنس مخالف خود میگردند؛ در واقع والد جنس مخالف بهعنوان یک الگو در انتخاب همسر عمل میکند.
کشش افراد نسبتبه والد جنس مخالف در دوران کودکی، در بزرگسالی خود را بهصورت ترجیح فرد برای انتخاب همسری دارای خصوصیات شبیه به والد جنس مخالف خود نشان میدهد. بر این اساس، پدر در روابط عاطفی آینده دختر و مادر در روابط عاطفی آینده پسرش نقش موثری دارد؛ در واقع تصویری که در نتیجه رابطه با مراقبین اصلی (پدر و مادر) در ذهن کودک خلق میشود، در بزرگسالی همراه او خواهد بود و بر انتخاب شریک عاطفی تاثیر میگذارد، تا حدی که حتی افراد گرایش دارند همسری را انتخاب کنند که از نظر ظاهری شبیه والد غیرهمجنس آنها باشد.
پس از فروید، مجموعه نظریاتی موسوم به «نظریات روابط ابژه» به طور خاص درباره نقش روابط اصلی اولیه در تعیین کیفیت روابط صمیمانه در بزرگسالی بحث کردند. نظریات روابط ابژه درباره نقش روابط اصلی اولیه در تعیین کیفیت روابط صمیمانه در بزرگسالی بحث کردهاند. این نظریات از نوادگان نظریه «سائق» فروید دانسته میشوند، اما کمتر بر سائقهای زیستی تاکید دارند و بیشتر به الگوهای ثابت روابط بینفردی میپردازند. نظریهپردازان روابط ابژه بر این باورند که روابط بین بزرگسالان همیشه آنچه که به نظر میرسد، نیست. بخش مهمی از هر رابطهای، نمودهای روانی درونی از ابژههای خاص اولیه مانند مادر یا پدر است که در فرد درونفکنی شده و بر شریکش فرافکنی میشود. این تصاویر درونی، بازنمایی دقیقی از طرف مقابل نیست؛ بلکه باقیمانده تجربیات گذشته فرد است؛ به این معنی که اگر همهچیز بین کودک و مراقب اصلی او (معمولا والدین) خوب پیش برود، کودک ابژهای مراقبتکننده، حامی و مورداعتماد را در خود ایجاد میکند و در نتیجه در آینده میتواند در روابط خود امنیت بیشتری را تجربه کند. به طور خلاصه، از آنجا که اولین کسانی که فرد با آنها ارتباط را تجربه میکند، پدر و مادر هستند، تصویر آنها توسط کودک، درونی شده و بازنمایی آنها در ذهن او باقی میماند.
بر اساس آنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت که پدر بهعنوان اولین نماد جنس مرد و مادر بهعنوان اولین نماد جنس زن در ذهن کودک نقش میبندد و بنابراین دیدگاه او را نسبت به جنس مخالف و ازدواج تحت تاثیر قرار میدهد. مطالعات جدید در تایید دیدگاه روانکاوی، نقش یافتن تصویر والدین در ذهن فرزند و تاثیر آن بر انتخاب شریک عاطفی در آینده را نشان داده است. این نشان میدهد ارتباط با والد جنس مخالف شکلدهی ترجیحات و نگرشهای فرزندان نسبتبه جنس مخالف و ازدواج تاثیرگذار است و باید با دقت و حساسیت بیشتری مورد توجه قرار گیرد. میزان گرمی، صمیمیت و نزدیکی در رابطه فرزند با والد غیرهمجنس عاملی است که نگرشهای فرد نسبتبه ازدواج و کیفیت روابط آینده او با جنس مخالف را تعیین میکند؛ به همین دلیل است که گاهی میبینیم افراد همسری را انتخاب میکنند که بسیار شبیه والد جنس مخالف خودشان است؛ پس باید همواره بر تلاش برای ایجاد روابطی همدلانه و سالم بین پدر و دختر و یا مادر و پسر تاکید شود.