در این رابطه یاد اولین درس فساد در حسابرسی افتادم که در انگلستان و بسیاری از کشورها تدریس میشود؛ پرونده شرکت انرون. شرکت انرون(Enron) یک شرکت بزرگ آمریکایی در حوزه برق و انرژی است که شهرت جهانیاش را به واسطه ورشکستگی بزرگی که تجربه کرد، بهدست آورده است. اما آنچه به فروپاشی و ورشکستگی شرکت انرون منجر شد، شیوههای خاص حسابداری آن بود. شیوههایی که به موجب آن، هزینههای خود را کمتر و سودآوری خود را بیشتر از میزان واقعی نشان میداد. با توجه به اینکه سهام انرون در بورس عرضهشده بود و باید حتما حسابرسی شفاف هم انجام میشد، انرون یکی از شرکتهای حسابرسی بسیار شناختهشده و معتبر وابسته به خود با نام آرتور اندرسن را مسوول حسابرسی کرد و به این شیوه، ضمن اینکه در ظاهر، همهچیز شفاف بود و گزارشهای مالی به نهادهای عمومی و رسانهها ارائه میشد، دست مدیران انرون برای نمایش سود غیرواقعی و افزایش رغبت سرمایهگذاران به سهم این شرکت بازبود. شرکت انرون، با شیوه خاص حسابداری و حسابرسی خود، بهعنوان هفتمین شرکت بزرگ آمریکا شناخته میشد و رابطه بسیار نزدیکی با سیاستمداران آمریکا و بسیاری دیگر از کشورهای جهان داشت.
در سال۲۰۰۱ با افشای شیوههای غیراخلاقی ارائه صورتهای مالی انرون، سهام این شرکت در مدت کوتاهی به ۴درصد مقدار قبل از افشای خود کاهش پیدا کرد (از ۸۵ دلار به ۳۰ سنت). تبعات سقوط انرون در حدی بود که به محض ازبینرفتن قدرت اقتصادیاش، فسادهای سیاسیاش نیز آشکار شد و سیاستمداران متعددی به خاطر دریافت رشوه از آن، دچار مشکل شدند. همچنین به علت اینکه بسیاری از مردم آمریکا، مستقیم و غیرمستقیم سهامدار انرون بودند، ورشکستگی انرون یک بحران ملی برای این کشور ایجاد کرد.
این روزها هم پرونده تحقیق و تفحص از فولادمبارکه و عدد بزرگ ۹۲هزارمیلیارد تومانی، افکار عمومی را متوجه این شرکت بزرگ بورسی کرده است. آنچه در خروجی این تحقیق و تفحص جالب است، مواردی است که حسابرسان شرکت باید بسیار زودتر آن را اعلام میکردند، چراکه فولادمبارکه شرکتی بورسی است و تحولات آن بر میلیونها نفر سرمایهگذار اثرگذار است، به همیندلیل نقش حسابرسان مستقل و کارآمد در اینجا دیده میشود اما سیستم حسابرسی ایران نیز همانند بسیاری از حوزهها با کمبود شایستهسالاری و استقلال حرکت میکند و در نتیجه خروجی آن چنین مواردی میشود. چه خوب است همانند انرون که تحولی عظیم در رویکرد حرفهای حسابرسی و اخلاق مدیریتی داشت، این اتفاق نیز تبدیل به خاطره نشود و بر اهمیت ساختارهای مستقل حسابرسی و امضای حسابرسان مستقل واقعی تاکید شود.
نکته دیگر پوشش یکطرفه است که انتظار میرود در رابطه با صورتهای مالی اجازه دهند حسابرس یک جلسه مطبوعاتی داشته باشد و صحبتهایش را با رسانهها مطرح کند. مساله دیگر هم نظر حسابرس داخلی و گزارشهای این کمیته است که حتما باید در معرض دید قرار بگیرد. نبود حسابرسان بزرگ بینالمللی نیز خود مزید بر علت است که شرکتهای بزرگ به لحاظ سایز بر حسابرس اشراف دارند تا حسابرس بر آنها و در نهایت اینکه با روش تحقیق و تفحص اخیر بسیاری از شرکتها دچار چنین خروجیای خواهند شد.