خبرگزاری مهر - گروه استانها: استان سمنان ششمین استان پهناور ایران است اما از لحاظ جمعیت رتبه آخر را دارد این نشان میدهد که مردم اندک در وسعتی فراوان که ۹۰ درصد آن هم کویری است ساکن شدهاند و از آنجا که این استان در پایه جنوبی البرز قرار دارد میتواند از لحاظ اجرای طرحهای اقتصادی، گردشگری، ارتباطات، راه و … پایلوتی برای دیگر استانهای کشور باشد.
از این مسیر استفادههای خوبی از ظرفیتهای استان سمنان شده است برای مثال فیبر نوری نخستین بار در این استان که جمعیت اندکی دارد و میتوان به خوبی اثرات یک طرح خدماتی را بر آن آزمایش کرد، اجرا شد اما این مردم از بسیاری از طرحهای سرمای گذاری، اقتصادی، عمرانی، فرهنگی و گردشگری و … محروم هستند و یکی از مهمترین دلایل آن ناآشنا بودن به مطالبات است.
نمونه بارز آن در هفته گذشته مشخص شد. استان سمنان مهمان سه مقام عالی کشوری بود نخست وزیر راه به این استان سفر کرد پس از آن رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور و بعد از وی، رئیس قوه قضائیه و هیئت همراه که رئیس کل سازمان بازرسی نیز در میان آنها بود.
به دلیل همین فقر مطالبه و در نتیجه نادیده گرفته شدن مطالبات مردم از سوی مسئولان است که این سفرها میآیند و میروند اما نتیجه درستی از آنها نمیتوان گرفت. اگر وضعیت استان سمنان در حوزه مطالبه گری عمدتاً اقتصادی که مشکل اصلی مردم امروز است را بخواهیم در یک جمله بیان کنیم آن جمله چنین است: «سمنان استانی است که دو روز مانده به سفر یک مقام عالی همه به یاد این میافتند که چه چیزی را بیان کنند»
این عبارت ساده اما دردناک نشان میدهد که هیچ برنامه اقتصادی درستی برای این استان وجود ندارد. برای بررسی بیشتر این نظریه با علیرضا معصومی مدرس دانشگاه و از صاحب نظران حوزه جامعه شناسی به گفتگو نشستیم.
*برای آغاز بگویید مطالبه گری چیست؟
به زبان ساده یعنی ما بدانیم که چه چیزی کم داریم و این را از چه کسی و چگونه باید بخواهیم به همین سادگی مطالبه گری که دهها سال است مردم ما با آن مشکل دارند را معنی کردیم. به عبارت دیگر اگر توانستیم پاسخ سه سوال مذکور را در هر موضوعی دریابیم درباره آن میتوانیم مطالبه کنیم وگرنه آن چیز یا آن خواسته مطالبه نیست.
برای مثال قطعی برق گزارهای است که میخواهیم مطالبه کنیم در واقع باید بدانیم که مشکل چیست؟ باید آن را از چه مسئولی بخواهیم پس برای قطعی برق دنبال نماینده مجلس نمیرویم بلکه دنبال اداره برق و اگر نشد مقام بالاتر یعنی فرمانداری خواهیم رفت و چطور به این معنی است که از ابزارهای مطالبه، کدامیک را انتخاب کنیم.
*درباره همین ابزارها بگویید
بهترین و نخستین ابزار احزاب و گروههای همفکر سیاسی هستند که متأسفانه در استان سمنان کمترین فعالیت را دارند بجز دو سه حزب که در سمنان دفتر دارند در دیگر شهرهای استان اصلاً احزاب فعالیتی ندارند و برای مثال در شاهرود، بزرگترین و پرجمعیتترین شهرستان استان سمنان دو دفتر حزب وجود دارد که آن هم تعطیل است!
اتفاقاً یکی از مهمترین شکستهای ما در مطالبه گری همین است که ما احزاب و گروههای همفکر سیاسی نداریم و اگر هم داریم تمام وقت و انرژی شأن به ماهیتاً برای کسب قدرت و منازعات سیاسی است که البته این ایرادی ندارد زیرا ماهیت حزب یعنی جنگ برای قدرت اما ابزار این جنگ باید نیازهای مردم باشد یعنی به عبارت دیگر احزاب در کنار جنگ برای قدرت باید در رقابت خدمترسانی به مردم هم باشند. اگر قرار است از جنگها و منازعات سیاسی مردم نفع ببرند، بگذارید ببرند!
دیگر ابزارهای مطالبه گری رسانهها و فضای مجازی است جالب اینجا است که ۸۰ نشریه و ۱۴ خبرگزاری و سایت خبری تحلیلی و هزاران کانال مجازی در استان سمنان وجود دارد اما به دو دلیل نخست نداشتن فرهنگ مطالبه گری و نا شناخته بودن آن حتی برای کسانی که ادعای کار رسانهای دارند و دوم عدم اطلاع مردم از دنبال کردن مطالبات از رسانهها، از ظرفیتهای این نشریات و خبرگزاریها بی بهره هستیم. یکی از مهمترین دلایل آن هم این است که نشریات و رسانهها بدون گزینش به هر کسی واگذار میشوند و شما کافی است کارشناسی هر رشتهای را داشته باشید تا به شما یک نشریه فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بدهند. باید گفت ۹۰ درصد رسانهای های ما هم حتی نمیدانند مطالبه گری چیست.
*البته مشکلاتی هم دارند
بله درست است وقتی یک نشریه در ارتزاق خود مانده و مجبور است مثلاً از شهرداری سمنان آگهی بگیرد مشخصاً دیگر علیه آن نهاد و ارگان مطالبه نمیکند اما من معتقد هستم که میتوان راههای درآمدزایی را تغییر داد چرا ما مدام نشستهایم و منتظر هستیم که به ما آگهی بدهند؟ چرا مثلاً خودمان درآمدزایی نکنیم؟ مگر هزینه تمام نشریات سراسری تهران از آگهی صرفاً تأمین میشود؟
*البته بحث طولانی است به ابزار مطالبه گری بازگردیم
بله؛ دیگر ابزار مطالبه سندیکاها و سازمانهای مردم نهاد هستند که بهترین راه مطالبات بعد از رسانهها و قبل از احزاب محسوب میشود زیرا هدفشان اصلاً بیان مسائل مردم و جامعه است این سمنها و سندیکاها اصلاً ماهیتشان مطالبه است و با یک پرسش همه شأن آغاز به کار کردهاند.
کار سازمانهای مردم نهاد و سندیکاها گروههای صنفی و کارگری و امثال آن این است که مشکلات بین مردم (همان جامعه آماری درون خودشان مثلاً سندیکای فرش منظور از مردم همان بافندگان خودشان است) و دولت یا بهتر بگوییم حاکمیت را به یک مسئله تبدیل میکنند چون میدانید که مشکل حل شدنی نیست اما مسئله چرا؛ در نتیجه کار این گروهها این است که مشکلات را به مسئله بدل میکنند تا برایشان راه حل اندیشیده شود. این بهترین راه مطالبه گری است که مردم از آن آگاه نیستند.
راههای دیگر مطالبه، نافرمانی مدنی، اعتراض، تجمع، تحصن، اعتصاب، گردهمایی، آنارش، رفتارهای آنتاگونیستی و … هستند که متأسفانه متأسفانه به دلیل فقر مطالبه گری در استان سمنان اولین راه محسوب میشوند یعنی هر کس کاری دارد و یا گروهی از کارش باز نمیشود فردا صبح ساعت هشت جلوی فرمانداری تجمع میکند. موارد آن الی ماشاالله در استان وجود دارد.
*و به نظر شما این بدترین راه مطالبه است؟
دقیقاً چون اتفاقاً مسئولان را به لجبازی وا میدارد و اصلاً مشکل را هم حل نمیکند برای شما یک مثال ساده میزنیم مرغ داران روزی جلوی استانداری و فرمانداریهای همین استان سمنان و شاهرود و … تجمع کردند و مرغهایشان را جلوی فرمانداری در جوی آب ریختند آیا امروز مشکلشان حل شده است؟
به جرأت می گویم ما هر کجا در مطالبه شکست خوردهایم به خاطر این است که نمیدانیم باید یک چیز را چطور بخواهیم و آخرین راه یعنی تجمع را اولین راه میدانیم. این متأسفانه در فرهنگ ما نیز نهفته است در یک نظر ساده اگر امروز فردی برای مثال یارانه خود را قطع شده بداند همسرش میگوید برو فرمانداری یا استانداری! یعنی این رفتن به فرمانداری و استانداری برای ما شده ملجا رسیدگی به مشکلات!
*هفته گذشته سفر چند مسئول را داشتیم
دقیقاً میخواهیم به همین جا برسیم. مشکل ما این است که چون فقر مطالبه گری در جامعه ما بی داد میکند دو روز مانده به سفر یک مقام کشوری مینشینیم با خودمان میگوئیم که حالا چه چیزی بخواهیم! یعنی استان به این وسعت و عظمت یک برنامه اقتصادی درست که بگویید ما باید از نقطه «آ» به نقطه «ب» با این ابزارها و امکانات حرکت کنیم تا نتیجه «ث» را بگیریم ندارد؟ من به شما پاسخ میدهم. خیر؛
وقتی برنامهای از سوی دولت نیست اتفاقاً این یعنی مردم مطالبه گر های خوبی نبودهاند. مشخص است که وقتی مردم چیز یاز مسئولان آن هم در این دولت نخواهند مسئولان خودشان چیزی به مردم نمیدهند. عملکرد ضعیف استانداری سمنان صدای همه اقشار را درآورده است اما این صداها چرا به مطالبه گری بدل نمیشود؟ به همان فقر فرهنگ مطالبه گری باز میگردیم.
تفکر استانداری سمنان و طبیعتاً دیگر نهادهای دولتی این است که وقتی من چه برنامه بنویسم و چه ننویسم چه کاری کنم چه نکنم بر سر کار هستم چرا باید برنامه میان مدت و بلند مدت برای استان بنویسم؟ من که در دولت بعدی اینجا نیستم! مردم هم که مطالبه نمیکنند. این درد است که امروز مسئولان خود را مبرای از هر نوع پاسخگویی میدانند چون اصلاً مطالبهای از آنها نشده و در نتیجه حق را به خودشان دادهاند.
سفر آیت الله رئیسی بزرگترین مشکل استان یعنی عدم همراهی دولت با مردم به واسطه همین فقر مطالبه گری را نشان داد. در واقع سفر آیت الله رئیسی با دو چیز روبرو شد نخست مطالبات مردم که هزاران بودند و دسته بندی نشده و هر کس از هر جایی!! در فضای مجازی به صورت کیلویی وارد میشدند و پراکندگی داشتند و دوم دولت که مطالبات خودش را به جای مطالبات مردم به صورت ماهرانهای جا زد و آنها را از آیت الله رئیسی گرفت برای مثال کاروانسرای سمنان که دولت و شهرداری سمنان سالها به دنبالش بودند. آیا کسی از مردم سمنان پرسید بزرگترین مشکل شما همین کاروانسرا است؟
*باید چه کرد تا دیگر این اتفاقات تکرار نشود؟
باید به مردم آموزش داد اما قبل از آن باید به رسانهها آموزش داد. رسانههایی که همین امروز شما از مسئولان آنها هم بپرسید مطالبه گری چیست تعریف درستی از آن ارائه نمیکند و البته حق هم دارد. در بالا نیز بیان شد هر کس امروز درخواست نشریه کند موفق به دریافت آن میشود و هیچ نظارتی از سوی ارشاد اسلامی نیست.
پس ابتدا باید آموزش داد تا بتوانند مردم را آموزش بدهند دوم باید زیرساختها را تقویت کرد باید احزاب را تقویت کرد باید گروههای همفکر سیاسی را ایجاد کرد گروههای مردمی مانند سازمانهای مردم نهاد و … را تقویت کرد نه اینکه روز به روز آنها را در تقابل با مردم و دولت قرار داد و هر روز تضعیف کرد. دولت موظف است از بازو های مردمی خودش استفاده کند قانون این را میگوید و اصلاً نمیتواند بگوید سمنهای مردم به من ارتباطی ندارند. از طرف دیگر باید راههای مطالبه گری را به مردم شناساند.
وقتی نماینده یک شهر در یک خیابان و وضعیت پیاده روی آن دخالت میکند یعنی باید بر سنگ مزار مطالبه گری مردمی گریست. این وضعیتی است که امروز مردم ما دارند. این یعنی مردم ما کاسبان ما، کارگران ما، کارآفرینان ما، کشاورزی ما و … نمیداند که باید چه چیزی را از چه کسی بخواهد در نتیجه شئون سیاسی و اجرایی با هم قاطی میشوند و استان شلم شوربایی مانند سمنان به وجود میآید که مردم برای آسفالت یک خیابان باید نماینده را از تهران بیاورند.
واقعاً اتفاقی که هفته گذشته در شاهرود افتاد و دخالت نماینده در آسفالت یک خیابان به معنای واقعی مرگ مطالبه گری مردمی بود و واقعاً از این استان نباید انتظار داشت که بتواند مطالبات دقیق اقتصادی، فرهنگی، گردشگری و … را به خوبی داشته باشد.