ماجرای سفره نهار در دفتر پلیس+10 اهواز

خبرگزاری فارس چهارشنبه 02 شهریور 1401 - 15:26
ماجرای سفره نهار در دفتر پلیس+10  اهواز

به گزارش خبرگزاری فارس از اهواز، اگر چه در اربعین سال گذشته  به صورت غیر منتظره مرزهای کشور باز شد و تعداد زیادی از مردم راهی زیارت کربلا شدند اما باز ماندن مرزها  و روان بودن تردد از آن‌ها از زمان اعیاد قربان و غدیر  امسال شور و شوق زیادی در بین عاشقان امام حسین (ع) ایجاد و ذوق سفر را برای آن‌ها دو چندان کرد.

به همین دلیل این روزها ادارات گذرنامه‌، ثبت احوال و پلیس+10 بیش از هر دستگاه دیگری شلوغ  و فراتر از زمان اداری به شهروندان خدمات می‌دهند.

اما دفاتر پلیس +10  بیش از هر مکان دیگری شلوغ است و برخی از  شهروندان برای اینکه اولین نفری باشند که مدارک خود را تحویل دفاتر بدهند بعد از اذان صبح و حتی قبل‌تر از آن بساط صبحانه را کنار این دفاتر پهن می‌کنند.

بر همین اساس، روز گذشته تصویری در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد که در آن تصویر نشان می‌داد خانواده‌ای که برای مراجعه به اداره پلیس+10 جهت درخواست گذرنامه بودند، طولانی شدن روند اداری سبب شده بساط نهار را وسط دفتر پلیس+10 و در کنار دیگر مراجعه کنندکان پهن کنند.

برخی از کاربران فضای مجازی هم بسته به ذائقه خود هر کدام روایتی را برای این تصویر تعریف و به خورد مخاطبان دادند مثلا یک از کاربران توییر نوشته بود یکی از اهالی وقتی مردم را در صف گذرنامه می بیند می رود خانه و برای همه غذا درست می کند اما واقعیت چیست؟

خبرنگار فارس به سراغ این خانواده رفته و قصه این تصویر را از زبان پسر جوانی که در تصویر پیراهن زردی بر تن دارد روایت کره است عباس شاخی قصه را اینگونه بیان کرد.

حدود چهار پنج مرتبه به زیارت کربلا رفته‌ام، پدر بزرگ نیز برای بار سوم قرار بود راهی عراق شوداما از آنجایی که گذرنامه‌ها نیاز به تمدید داشت حدود ساعت 6 و نیم صبح، به همراه پدربزرگ و دوستم به دفتر پلیس+10 مراجعه کردیم تا مدارک خودمان را برای گرفتن پاسپورت تحویل دهیم، در همان ساعت اولیه دفتر پلیس شلوغ و معلوم بود باید ساعات زیادی را منتظر بمانیم تا کارمان انجام بشود.

شلوغی جمعیت و خستگی سرپا ایستادن سبب شد، بدون هیچ بساطی روی زمین بنشینیم، تقریباً ساعت از  12 گذشته بود ما هم که صبحانه نخورده بودیم حسابی گرسنه‌‌مان شده بود برای همین(من، دوستم و پدربزرگم) به فلافل فروشی که کنار دفتر پلیس قرار داشت، رفتیم و هر کدام یک فلافل خوردیم به خیال اینکه یک ساعت دیگری کارمان تمام شود ساعت پنج عصر شد اما خبری از تایید مدارکان نبود و خیالمان هم راحت نبود.

 به همین دلیل به مادرم زنگ زدم  و گفتم  نمی‌دانم کی نوبت ما می‌شود و کارمان را تمام کنند اگر امکان دارد برای ما نهار بفرست  مادرم گفت: برگردید و  فردا دنبال کار بروید اما برگشتن ما به خانه یعنی معطلی یک روز دیگر.

بعد از نیم ساعت مادرم که به دفتر پلیس  نزدیک شد تماس گرفت و گفت که بیاید بیرون نهار آوردم، قرار بود در فلکه کنار دفتر نهار را صرف کنیم اما با توجه به گرمای هوا به مادرم پیشنهاد دادم نهار را به دفتر پلیس بیاورد و بساط نهار را در همان جا پهن کردیم.

موقع نهار دیدم خانمی از ما عکس گرفت، فکر کنم از کارمندان دفتر پلیس+10 باشد اما عکس را از وی نگرفتم تا اینکه شب عکسمان را اتفاقی در شبکه های اجتماعی دیدیم.

به گزارش خبرگزاری فارس، عباس‌های زیادی در این شهر و استان و کشور وجود دارد که عشق و ارادت به امام حسین نه تنها خواب را از چشمانشان ربوده بلکه برای عرض ارادت به سید و سالار شهیدان حاضرند ساعت‌ها در صف دلدادگی منتظر بمانند.

انتهای پیام/ی

منبع خبر "خبرگزاری فارس" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.