بحران جدی و خطرناک افزایش جمعیت سگهای ولگرد برای انسان، دیگر حیوانات و محیط زیست بیش از پیش دردسرساز شده است. آمار وحشتناک حمله سگهای ولگرد به رهگذاران تن هر شنوندهای را به لرزه میاندازد. جان باختن افراد از کوچک تا بزرگ و شرق تا غرب کشور، زنگ هشدار این بحران را شدیدتر به گوش میرساند اما چرا قوانین سامان یافتهای برای حل این بحران وجود ندارد؟ چرا آموزشهای مرتبط و عملی برای مقابله با سگهای ولگرد انجام نمیشود؟ گروههای مردمی فعال در زمینه غذارسانی به حیوانات چقدر در این بحران نقش دارند؟ برای پاسخ به این سوالات با فربد خاکپور دامپزشک حیات وحش گفتگو کردهایم که در ادامه میخوانیم.
فربد خاکپور دامپزشک حیات وحش به خبرنگار گسترش نیوز گفت: پروتکلهای مدیریت درباره سگهای ولگرد، فاکتورهای متعددی دارد. بحران به وجود آمده، تک راه حلی نیست و راه حلهای مختلفی را در کنار هم میطلبد تا از محدودهی خطرعبور کند.
وی افزود: یکی از مشکلات بزرگ بر سر راه مدیریت سگهای ولگرد، عدم دسترسی مناسب به منابع غذایی است. منابع غذایی ۲ دسته میشوند؛ محل انباشت پسماند در شهرهای مختلف و حاشیه شهرها به دلیلعدم فنس کشی در دسترس سگهای ولگرد قرار دارد و مورد دوم مشکل غذارسانی شهروندان به سگهای ولگرد است.
دامپزشک حیات وحش تصریح کرد: متاسفانه در کشورمان قوانین ممنوعیت غذارسانی به حیوانات اهلی یا ولگرد را نداریم، طوریکه از سطح غذارسانی یک شهروند نا آگاه به حیوان ولگرد رسیدیم به غذارسانی سیستماتیک و سازمان یافته به شکلی که شاهدیم افرادی با وسیله نقلیههایی در حجم بالا ضایعات کشتارگاهی را برای حیوانات ولگرد میبرند.
خاکپور با تاکید بر دسترسی بیشتر حیوانات ولگرد به منابع غذایی افزود: درسترسی بیشتر و راحتتر حیوان به منابع غذایی، منجر به افزایش تولید مثل میشود. طبق قاعده ساده زیستشناسی این افاق امری طبیعی و بدیهی است. به عنوان مثال وقتی پای یک گیاه کود مورد نیاز ریخته میشود، مسیر رشد و نمو آن نسبت به قبل سریعتر میشود. درباره یک پستاندار اهلی مثل سگ هم چنین قاعدهای در جریان است. وقتی منابع غذایی مورد نیاز حیوان افزایش مییابد در واقع نیازهای اولیه برای تولید مثل بیشتر تامین میشود. در ادامه حیوان میتواند تولید مثل بیشتر و بهتری داشته باشد و همچنین نرخ بقای بالاتری را تجربه کند و همچنین حیوان قادر است تولههای خود را بهتر به سن تولید مثل برساند. همه این موارد دست به دست هم میدهد تا با بحران جمعیت سگهای ولگرد روبرو میشویم.
دامپزشک حیات وحش اظهار داشت: در کشور قوانین سازمان یافتهای برای سرپرستی سگها نداریم. اشخاص میتوانند هرگونه رفتاری با سگهایشان داشته باشند. به عنوان مثال شخصی باغی دارد و تعدادی سگ در باغ نگه میدارد، تولههایی از این سگها را که نیاز ندارد در طبیعت رها میکند یا حتی در روستاها چوپانها معمولا بعد از تولید مثل سگهای گله، سگهای نر را حفظ کرده و مادهها را رها میکنند. بنابراین عامل تاثیر گذار در جمعیت سگهای ولگرد، عدم وجود قوانین صحیح مالکیت بر سگ است. متاسفانه شهروندان هیچگونه قوانین مدونی درباره مسئولیتشان درباره سگهایی که مالکشان هستند، ندارند. بنابراین به سادگی سگهای مازاد را رها کرده و به جمعیت سگهای ولگرد اضافه میکنند.
خاکپور با اشاره بهعدم وجود پروتکلهای صحیح علمی درباره مقابله با جمعیت سگهای ولگرد ادامه داد: در اغلب مواقع شهرداریها به جای اینکه پروتکلهای علمی را در این زمینه اتخاذ کنند، به مراکزی در قالب پناهگاه یا نقاهتگاه مجوز نگهداری از سگهای ولگرد را صادر میکنند و متاسفانه این مراکز تبدیل به سولههای سگ دانی بزرگی میشدند. به جای اینکه این مراکز طبق یک پروتکل علمی، به جمع آوری، حذف و کنترل جمعیت منجر شود؛ جدای از اینکه بسیاری از این پناهگاهها خودشان مسیر غیر علمی طی میکنند، به عنوان مثال خودشان غذارسانی میکنند، یا حتی خودشان سگها را در زیستگاههای حیات وحش رها میکنند، جدای از اینها در کل راندمان علمیای ندارند. چون این مراکز شبیه به باغ وحش فقط به نگهداری سگها فعالیت داشتهاند و هیچ گونه پروتکل علمی را درباره این حیوانات رعایت نکرده اند.
وی درباره چالش مهم موجود در نقاهتگاههای سگها افزود: اصلیترین موضوع در نقاهتگاههای اصولی این است که به میزان ورود سگهای ولگرد، خروج هم صورت بگیرد چون در غیر این صورت ظرفیت نگهداری اشباع خواهد شد. معمولا این نقاهتگاهها تعیین ظرفیت نمیکنند و به شکل تلمبار شدهای سگها را کنار هم نگهداری میکنند و حتی مازاد بر گنجایش پناهگاه حیوان وارد میکنند. اغلب در نقاهتگاهها مشاهده میشود به میزانی که ورودی جدید سگ وجود دارد، خروجی دیده نمیشود.
خاکپور تاکید کرد: در زمان واگذاری سگهای ولگرد به دلیل اینکه این سگها جسه بزرگ و درشتی دارند، بسیاری از خانوادههای ایرانی مخصوصا آپارتماننشینها امکان نگهداری از این سگها را ندارند. به عنوان مثال اگر این احتمال رخ دهد، طبیعتا هم حیوان در این فضا قادر به زندگی نخواهد بود و هم نگهداری از چنین حیوانی مناسب فضای آپارتمان نشینی نیست و باعث مزاحمت برای خانوادهها میشود. بنابراین اغلب قشر کوچکی که مالک باغ یا ویلایی هستند، میتوانند سرپرستی این سگها را قبول کنند.
دامپزشک حیات وحش اظهار داشت: متاسفانه مسیر علمیای که باید به مرگ آرام حیوان مازاد منجر شود در کشورمان وجود ندارد. به عنوان مثال سگی وارد نقاهتگاه شده است که بسیار پیر است، یا سگی وجود دارد که دچار معلولیت است، یا سگی که بسیار نا آرام و پرخاشگر است و یا حتی سگهایی که ظاهر زیبایی ندارند، طبیعتا این سگها شانس اینکه به سرپرستی گرفته شوند را ندارند، این سگها معمولا ماهها در نقاهتگاه میمانند، قوانینی در جهان وجود دارد که این اجازه را میدهد تا این سگها به مرگ آرامی از طریق دز کشنده داروی بیهوشی، حذف شوند تا این اجازه را به سگ ولگرد دیگری بدهند، بلکه شانس بیشتری برای واگذاری داشته باشد.
خاکپور ادامه داد: نبود قانون در نقاط مختلف این بحران دست به دست هم داده است تا این معضل را بزرگتر و حل نشدنیتر کند. ما قانون درستی نداریم که پناهگاهها را موظف کند تا علمی و اصولی رفتار کنند، ما قانون درستی نداریم که شهروندان را مسئول کند تا اصولی و علمی رفتار کنند و ما قانون درستی نداریم که در واقع مقابله صحیحی داشته باشیم با جمعیت سگهای ولگرد.
وی افزود: عقیمسازی به تنهایی برای مواجه با جمعیت سگهای ولگرد پاسخگو نخواهد بود. هیچ کشوری در دنیا وجود ندارد با این جمعیت انفجاری سگهای ولگرد، موفق شده باشد با عقیمسازی بحران را مدیریت کند. نمونه بارز شکست در این روش هندوستان است. این کشور آسیایی به دلیل عقاید مذهبی هندوها درباره حیوانات، در تلاش بودند با راههایی غیر کشنده جمعیت سگهای ولگرد را کنترل کنند اما در همه این روشها با شکست روبرو بوده اند.
دامپزشک حیات وحش خاطرنشان کرد: عقیمسازی یک اشتانتیون کوچکی است در کنار درصد کوچک سگهایی که قرار است واگذار شوند. قطعا سگی که واگذار میشود نباید خود عامل تولید مثل بیشتر باشد، بنابراین باید عقیم واگذار شود. اما استفاده از روش عقیمسازی به صورت یک راه حل کلان، اصلی و ملی برای مقابله با افزایش جمعیت سگهای ولگرد، قطعا با شکست روبرو خواهد شد.
خاکپور افزود: معضل سگهای ولگرد مشکل ریشه داری است و موضوعی نیست که در چند دهه اخیر بحران ساز شده باشد. از زمانی که شهرنشینی مدرن در ایران رواج پیدا کرد، از زمان قاجار و یا ابتدای دوران پهلوی این بحران در حال شکل گیری بود. هرچقدر انسان پسماند بیشتری را تولید کرد، به همان میزان جمعیت سگهای ولگرد را چندین برابر کرد.
دامپزشک حیات وحش در ادامه گفت: موضوعی که چشمگیر است و قابل انکار نیست، در چند دهه اخیر ضد فرهنگ غذارسانی گسترده به حیوانات رواج پیدا کرده است. گروههای حمایتی که تحت ساماندهی قانونی و ساماندهی علمی قرار نگرفته اند، به طور خودسرانه اقدام به غذارسانی صدها کیلویی به سگهای ولگرد میکنند. این جریان باعث شد بحران به اوج خود برسد و مبارزه با جمعیت انفجاری این سگها امروز برایمان به مراتب بسیار سختتر از بیست سال پیش است.
خاکپور با تاکید بر امر مهم آموزش ادامه داد: آموزش صحیح و علمی به مردم درباره معضل جمعیت سگهای ولگرد، بسیار مهم است. متاسفانه بحران به طور علمی برای مردم شفافسازی نشده است. باید به مردم تفهیم میکردیم که حیوانات اهلی جایگاهی به عنوان آزادزی یا ولگرد ندارند. هر گونه حیوان اهلی باید تحت سرپرستی و مدیریت و کنترل انسان زندگی کند. همان طور که نمیتوان گاو ولگرد داشت، همان طور هم نباید سگ ولگرد داشته باشیم. متاسفانه از این منظر به عموم مردم آموزشی ارائه نشده است.
دامپزشک حیات وحش تصریح کرد: مباحث پایهای زیستشناسی را کمتر کسی از عموم مردم نسبت به آن آگاهی دارند. مردم باید نسبت به معضلات موجود در حیوان اهلی ولگرد اطلاعات لازم را داشته باشند. باید بدانند از نظر سلامت و بهداشت عمومی چه خطراتی در این بحران نهفته است و حتی چه مشکلاتی برای حیوان اهلی صاحب دار از نظر بیماریهای واگیردار وجود دارد. در نهایت باید مردم بدانند چه معضل بزرگی برای حیات وحش ایرانی ایجاد میکند، از مسیر حمله به حیوانات دیگر، از طریق انتقال بیماری ها، از طریق رقابت غذایی غیر طبیعی با حیوانات وحشی، از طریق ایجاد نا امنی در زیستگاهها و از طریق دو رگه شدن با سگ سانان وحشی مثل گرگ خاکستری، معضل بسیار بزرگی است که برای حیات وحش ایران و جهان در حال وقوع است.
خاکپور در پایان گفت: نیاز به آموزش داریم، نیاز به قوانین داریم. قوانینی که در پی آموزشهای علمی میآیند که قانون گذار بحران موجود را درک کند و درباره حل آن تصمیم گیری کند و این اتفاق بدون پشت سر گذاشتن آموزش رخ نخواهد داد.