به هنگام تحریم جهانی خرید نفت ایران، بازاریان با تلاش برای افزایش صادرات غیر نفتی از ۴/ ۳۹۰میلیارد ریال در سال ۱۳۳۰/ ۱۹۵۱به ۸/ ۴۲۵میلیارد ریال در سال ۱۳۳۲ش/ ۱۹۵۳م حمایت خود را از مصدق به اثبات رساندند. در دولت مصدق و طرح آن مبنی بر افزایش درآمدهای عمومی، با تعطیل کردن بازار، شرکت در تظاهرات و خرید اوراق قرضه ملی از دولت مصدق پشتیبانی کردند. زمانی که جبههملی بهعنوان یک گروه مخالف قوی علیه قدرت دربار مبارزه میکرد، بسیاری از بازاریها از این جبهه حمایت کردند. با وجودی که بازاریان از نظر سیاسی و اقتصادی به حمایت و پشتیبانی از ملی شدن صنعت نفت و دولت مصدق پرداختند؛ اما منافع اقتصادی و اجتماعی در شکلگیری گرایشهای بازاریان موثر بود؛ زیرا از یک طرف نیروها و احزاب سیاسی، بازار را دستاویز مخالفت با دولت مصدق قرار میدادند و از سوی دیگر به تصویر کشیدن ناخشنودی از وضع اقتصادی دولت، بازاریان را دچار سردرگمی کرد. البته بسیاری از بازاریان که در تمام دوره مصدق همراه او بودند پس از کودتا نیز به حمایت از وی پرداختند؛ اما درباره واکنشهای بازاریان باید گفت تولیدکنندگان کوچک و صادرکنندگان از مصدق هواداری میکردند؛ ولی واردکنندگان معمولا در شمار مخالفان او به شمار میرفتند.
عصر روز جمعه ۳۰مرداد۱۳۳۲، با وجودی که دستور بازکردن بازار و ادارات دولتی از رادیو اعلام شد تا وقتی این دستور طی اعلامیهای به امضای موسسان اصلی و فعال نهضت مقاومت ملی نرسید، بازاریان دکانهای خود را باز نکردند. نهضت مقاومت ملی در برابر کودتا کمیتههایی تشکیل داده بود و کمیتههای بازار و دانشگاه تهران مراکز عمده مقاومت در برابر کودتا بودند و از فعالترین نهادهای سیاسی نهضت مقاومت ملی به شمار میرفتند. بازاریان در این کمیته با وجود خشونتهای فرمانداری نظامی از جمله خراب کردن قسمتی از سقف بازار، زندانی کردن بازاریها و حتی تبعید آنها، از پای ننشستند و به مبارزه ادامه دادند. زمانی که ارتش در نقاط مختلف شهر برای برانداختن دولت مستقر شد، بازار به پشتیبانی دولت مصدق تعطیل کرد. زد و خورد از بازار تهران آغاز شد و به بازارهای آبادان، کرمان، شیراز، تبریز، اصفهان، رشت، قم، کرمانشاه و قزوین سرایت کرد. رئیس شهربانی اصفهان گزارش داد که هزاران نفر از پیشهوران و اصناف مختلف دکانهای خود را بسته، به حمایت از مصدق در تلگرافخانه گرد آمدهاند. در ۲۲آبان۱۳۳۲ش/ ۱۲نوامبر۱۹۵۳م، حکومت برای تنبیه بازار بهدلیل حمایت از مصدق تصمیم به خراب کردن سقف بازار گرفت.
ابوالقاسم لباسچی از بازاریان طرفدار مصدق به رابطه بازار و دولت مصدق و عملکرد آن اشاره دارد که بازاریها در کوچکترین حرکتها دخالت میکردند و به نام جامعه بازرگانان، اصناف و پیشهوران هر اختلافی پیش میآمد به حضور رئیس دولت -مصدق- میرفتند تا نظر خود را ارائه کنند و تا قانع نمیشدند مصدق اجازه خروج به آنان را نمیداد. هواداری از مصدق و دولت وی از سوی بازاریان به واسطه وجود شرایط مساعد اقتصادی در این دوره نبود، بلکه پیوندی بود که در تحقق اهداف ملی شدن صنعت نفت با دولت صورت گرفت. بازار، مرکز اصلی دادوستد در شهرهای ایران و نهادی اجتماعی، مذهبی و اقتصادی محسوب میشود و به عبارتی مرکز عالی برای روابط عمومی تجاری و مبادلاتی بوده است (هارتلی، ۱۳۸۶: ۲ و ۳). بر این اساس همواره بازار در تلاش برای حفظ استقلال خود بود. اهمیت بازار و تاثیری که بر اقشار اجتماعی دیگر داشته، آن را مرکزی برای تبلیغات ضدحکومت قرار داد؛ بهگونهایکه در زمینهسازی کودتای ۲۸مرداد۱۳۳۲مرکز نشر شایعات و اعتراضات به شمار میرفت حتی بهدلیل تعطیلی دانشگاه و مدارس در آستانه کودتای ۲۸مرداد، تنها نهاد اجتماعی که میتوانست در کودتا از خود واکنش نشان دهد، بازار بود.
در ماههای پایانی دولت مصدق، مخالفان وی به شیوهها و شبکههای ارتباطی متفاوت سعی در تحریک حامیان وی داشتند و بازار نیز در این مورد بیتاثیر از جهتگیریها و گرایشهای مختلف نبود. هرچند نقش سیاسی موثری را با حمایت از نهضت ملی شدن صنعت نفت در جبههملی از خود نشان داد و با کمکهای مالی که به دولت مصدق اهدا کرد نیز اهمیت اقتصادی اثرگذاری داشت؛ اما با روشهایی چون رشوهگرفتن برخی رهبران بازاری یا شایعهپراکنی درباره وضعیت نامساعد اقتصادی از سوی نیروهای مخالف دولت، دچار سردرگمی شد و معاون اتاق بازرگانی، محمدرضا خرازی در اردیبهشت۱۳۳۱ در گزارشی که به محمدرضاشاه تحویل داد ناخشنودی بازرگانان عمده و بازاریان را منعکس کرد و توجه عمومی را نسبت به این تصویر ناامیدانه جلب کرد تا بر دامنه دشواریهای اقتصادی دولت مصدق بیفزاید.
تصویر اوضاع بد اقتصادی بهگونهای تاثیرگذار بود که برخی بازاریان طرفدار دولت مصدق از شرایط پیش آمده ابراز نارضایتی کردند و سیاستهای غلط و اشتباه دولت مصدق را عامل گرفتاری و تنگناهای اقتصادی قلمداد کردند و شایعههای گروههای مختلف و بزرگنمایی مشکلات سیاسی و اقتصادی دولت مصدق که از طریق کسادی اقتصاد، معاملات و کاهش واردات و موجودی پول به تصویر کشیده میشد، مخالفت با مصدق را شدت میداد و در آستانه کودتا زمزمههای مخالفت برخی حامیان مصدق که در بازار بودند به گوش میرسید. همانطور که گفته شد رفتار سیاسی و اقتصادی بازار، متاثر از جابهجایی نیروهای سیاسی، وفاداریها و منافع اقتصادی و اجتماعی آنان بود که در نهایت در کودتای ۲۸مرداد۱۳۳۲ بهطور مشخصی تقابل نیروهای مخالف و موافق دولت مصدق را به نمایش گذاشت.