وی میگوید: فکر نمیکنم نرخ ارز جا داشته باشد که خیلی پایین بیاید. بر اساس مبانی و بنیادهای اقتصاد جای چندانی برای پایین آمدن ندارد. در حالت خوشبینانه قیمت دلار حوالی ۲۰ هزار تومان میتواند باشد. بر اساس مطالعات خودم و دانشجویانم همین حدود را متصور هستیم. تفاوت میان قیمت کالا و داراییها وجود دارد. در سال ۹۹ به دلیل شدید بودن انتظارات تورمی، بسیاری فکر میکردند تحت فشار تحریمها کشور دچار بن بست میشود و به ناچار به چاپ پول برای گذراندن امورات روزمره روی خواهند آورد. متناسب با این نگاه و انتظارات شدید تورمی، قیمت داراییها از حد نرمال و طبیعی و بنیادی اقتصاد بالاتر رفت. خودرو نیز جنس دارایی به خود گرفت و قیمت آن وحشتناک بالا رفت. به همین دلیل بود که از حالت کالا خارج شد و جنس دارایی پیدا کرد. بعضی حتی فکر میکردند پایه پولی و نقدینگی به سمت ۱۰۰ درصد برود. کسی تصور رشدهای معمولی و اندکی بالاتر از آن را نداشت و فکر میکردند از کنترل خارج میشود.
رحمانی ادامه داد: بعد معلوم شد که این خبرها نیست و انتظارات تورمی زیاد از حد بدبینانه بوده است. قاعدتا باید قیمتها بر میگشت و تعدیل میشد. همین اتفاق هم افتاد. اگر دقت کنید قیمت همه داراییها با چاشنی انتخابات امریکا همراه شده و باعث کاهش قیمتها شد. اما هنوز قیمت کالاها خود را با ارز تعدیل نکرده و قمیت خدمات به نسبت به داراییها رشد پیدا نکرد. واقعیت این است که اکنون قیمت داراییها افت پیدا کرده اما نباید انتظار داشت سطح قیمت کالا و خدمات کاهشی شود، چون افزایش آنها قابل توجه و منطبق با رشد ارز نبوده است.
مسئله دوم در این باره مسئله چسبندگی قیمتها است. باید توجه کرد که نباید انتظار کاهش قیمت کالاها را داشت. اما شاید برخی کالاهایی که مستقیم با ارز ارتباط دارند مقداری از قیمت آنها کاسته شود. در رابطه با اینکه چرا قیمت ارز در سامانه نیما واکنش نشان نداده است، باید گفت شرایط بازارها با هم متفاوت است. در بازار اسکناس، عدهای میخواهند قدرت خرید خود را حفظ کنند و شرایط آن با سامانه نیما متفاوت است. نیما شکل بازار ندارد و بیشتر سامانه است که صادرکننده و واردکننده با هم سر و کار دارند.
وی در پایان گفت: به خاطر این که صادرکنندگان اصلی قدرت انحصاری دارند در مقابل کاهش نرخ دلار مقاومت میکنند. چون در نیما بازار رقابتی نیست این امکان وجود دارد که قیمت دلار پایین نیاید. البته عدم اطمینان نیز از شرایط کنونی وجود دارد و زود است بگوییم قمیت آن کاهشی شود. از طرفی خریدار ارز برای واردات کالا نمیتواند از بازار اسکناس نیاز خود را تامین کند به خاطر مشکلات نقل و انتقال و هزینههای جانبی که به آن مترتب است. بنابراین واردکننده نیاز خود را از طریق سامانه نیما تأمین میکند. در مقیاس تامین ارز کلان مثل دو میلیون دلار اگر واردکننده بخواهد از بازار اسکناس جمع کند جابهجا کردن آن دشوار است در حقیقت این بازارها تفکیک شدهاند و خریداران و فروشندگان آن نمیتوانند این دو را جایگزین هم کنند. صادرکنندگانی که قدرت انحصاری دارند احتمال این را میدهند که با آمدن رئیسجمهوری جدید امریکا ممکن است خبری نباشد و بعد از افتتاح اولیه ارز ناشی از انتظارات دوباره قیمتها باز گردد.