به گزارش همشهری آنلاین، اگر به فارسی بنویسید «نور پهلوی» چیزی در اینستاگرام دستگیرتان نمیشود. چون او که قرار است «شاهزادهٔ» ایران شود نامش را به انگلیسی نوشته است. در معرفینامهٔ صفحه هم هیچ خبری از زبان فارسی و ایران نیست.
در صفحه نور پهلوی ۲۱۲ عکس دیده میشود. به جز چهار پنج عکس و فیلم هیچ خبری از ایران نیست. در یک مورد از همان موارد استثنا نوشته است: «به هموطنانم که شجاعانه به کشتار بیرحمانه حیوانات توسط جمهوری اسلامی اعتراض میکنند افتخار میکنم. احترام به حقوق حیوانات نمونهای از مدنیت در جامعه است. به همین دلیل همواره با افتخار مدافع حقوق و نجات حیوانات بودهام.» همین پیام میزان ارتباط و فهم او از مناسبات داخل ایران را نشان میدهد.
سبک زندگی «شاهزاده»
این که دختری ساکن منهتن نیویورک باشد، مدل باشد و در بنگاههای معاملهٔ ملک کار کند نه ایرادی دارد نه ربطی به ما. اما اگر چنین آدمی بخواهد شاهزادهٔ کشوری به نام ایران باشد، به ایرانیان ربط پیدا میکند. کسی که در صفحهٔ شخصیاش تقریبا چیزی به زبان فارسی ننوشته یا اگر هم نوشته معمولا ترجمهٔ انگلیسیاش را همزمان آورده است. او هنوز جایی صحبت نکرده و در هیچ آوردگاه سیاسی یا اجتماعی محک نخورده است. به جز چند شعار اعتراضی با فیلمهای بیکیفیت، حتی یک عکس درست و درمان از کشوری که میخواهد ولایتعهد سلطنت ناموجودش باشد منتشر نکرده است.
حتی در ماجرای حمایت از حیوانات هم از آهو و کرگدن و سگ آمریکایی حرف میزند. حتی «سال جدید فارسی» را به انگلیسی تبریک میگوید. یکی دو متن هم شبیه به متنهایی است مترجم گوگل ترجمه میکند. تصویری که نور از ایران نشان میدهد تصویری است بیکیفیت و موبایلی و پر از همهمه و بدون تشخص. اگر به صفحههای دیگر شاهزادههای منتظر جهان (آنهایی که فرزند ولیعهد هستند) مثل دوک کمبریج بنگریم متوجه میشویم که سبک زندگی نور پهلوی هیچ شباهتی به زندگی اعضای «رویال فمیلی» ندارد. حتی در ایرانِ قاجاری که انحطاط سکهٔ روز بود، دارالسطلنهٔ تبریز باید شاهزاده تربیت میکرد که در کارنامهٔ ضعیفش دستکم یک چهرهٔ موفق و ملی مثل عباس میرزا را توانسته بود پرورش بدهد.
مقالههایی به نام نور
از نور پهلوی چند یادداشت در ایندیپندنت فارسی منتشر شده است. این مقالهها با قلمی سیاسی و ژورنالیستی نوشته شده است. نویسندهٔ این مقالهها نسبتی با نویسندهٔ صفحهٔ نور پهلوی در اینستاگرام ندارد. مصاحبهٔ تصویری مشخصی از نور پهلوی در دست نیست تا بدانیم او تا چه حد به زبان فارسی مسلط است. با این همه نور پهلوی در بارهٔ وضعیت زنان در ایران و محیط زیست در ایران متنهایی را منتشر کرده است و گاه و بیگاه نام مادربزرگش فرح را هم وارد کرده است. یک مورد: من و مادربزرگم با هم ویدیوی معروفی را میدیدیم که... از این بیربطتر نمیشد.
این مقالههای تبلیغاتی پیوسته «پیشرفت و شکوه» دوران پهلوی را به یاد میآورد و از خودش نمیپرسد با وجود آن همه آزادی و پیشرفت و برابری، چرا مردم پروندهٔ پهلویها را هم در همپیچیدند. این نوشتههای یکطرفه هیچ اشارهای به فشارهای بیگانگان، تحمیل جنگ و تحریمهای بیسابقهٔ تاریخی نمیکند و تمام مشکلات امروز ایران را یا به گردن حکومت یا به گردن «سنتهای فرهنگی» مردم ایران میاندازد.
اصرار به شاهدخت بودن!
صرف نظر از نقد این یادداشتهای نویسندهٔ دور از ایران، یک نکته از همه بامزهتر است؛ این مقالهها با امضای «شاهدخت» نور پهلوی منتشر شده است. این در حالی است که پدرش «شاه» یا حتی به معنای سیاسی «شاهزاده» هم نیست و حتی اصراری ندارد که «شاه» ایران باشد و پیوسته اعلام میکند که به دنبال برپایی یک «نظام دموکراتیک و آزاد» در ایران است. با این همه عنوان سلطنتی «شاهدخت» ـوقتی که هنوز نه به دار است نه به بارـ مشکوک به نظر میرسد.
ضمانت دموکراتیک ماندن چیست؟
متنی از نور پهلوی در دست نیست که در آن به محدودیتهای سیاسی مردم در دورهٔ پهلوی اشاره کند؛ او که خود میگوید تا به حال ایران را به چشم ندیده است، به درستی از اطرافیانش دربارهٔ دستگاههای امنیتی مخوف دورهٔ پهلوی که وصل به سرویسهای بیگانه بودند پرسشی نپرسیده است. پذیرش خطای پیشین خود یک گام به جلو است. اما چنین پذیریشی توسط او یا به نام او تا به حال صورت نگرفته است.
تاریخ میگوید: تا به حال دیده نشده کسی که در قدرت نیست دموکراتیک و آزادمنش نباشد. این خصیصههای سیاسی وقتی جلوهاش را نشان میدهد که فرد به قدرت رسیده باشد؛ وگرنه پهلوی دوم که یک بار امتحانش را پس داده و نتیجهاش را خود به چشم دیده است.