مهسا بهادری: کمتر کسی پیدا میشود که فیلم سینمایی «شعله» را ندیده باشید یا دستکم اسمش را نشنیده باشد، یکی از فیلمهای معروف و پر طرفدار سینمای هند که در سال ۱۹۷۵ میلادی و ۱۳۵۴ هجری شمسی به مدت پنج سال و بدون وقفه در سالن سینمای مشهور شهر مومبای (بمبئی) به نام سینما مینروا با ظرفیت ۱۵۰۰ تماشاچی اکران شد و از آن زمان تا امروز در تمام نظرسنجیها از سوی تماشاچیان و منتقدان به عنوان بهترین فیلم سینمای هند برگزیده شده است.
همان زمان پای «شعله» به سینماهای ایران هم باز شد و مخاطبانی که ده سال قبل از «کازابلانکا» استقبال کردند توانستند با «شعله» هم ارتباط برقرار کنند و تقریبا فروش بسیار خوبی را برای این فیلم ثبت کنند.
همان زمان هم فریدون گله با ساخت فیلمی چون«کندو» با بازی بهروز وثوق و داوود رشیدی، سعی در رقابت با فیلمهای هندی و آمریکایی داشت. حالا ۴۸ سال از آن روزها میگذرد، سینمای هند و بالیوود به یک صنعت بزرگ تبدیل شده و در نوع خود مخاطبان زیادی از سراسر دنیا دارد و سینمای ایران پس از این همه سال فاصله گرفتن از فیلم هندی تصمیم گرفته تا برای رونق بخشیدن به سینما، یک فیلم هندی به نام «خیزش، غرش، آتش» را اکران کند، فیلمی که به نظر میرسد برای رونق بخشیدن به سینماها اکران شده اما چندان موفق نبوده است.
درباره اینکه چرا چنین فیلمی اکران شده و چرا فروش موفقی نداشته، به گفتوگو با سیدامیر سیدزاده پرداختیم که در ادامه میخوانید:
در سینمایی که پس از دوسال تعطیلی کرونا تازه توانسته تا حدودی خود را احیا کند و رو به رشد حرکت کند، خانه فیلم، فیلم هندی«خیزش، غرش، آتش» را اکران کرده که چندان هم از آن استقبال نشده است. در چنین شرایطی بهتر نبود سمت فیلمهای آمریکایی یا آثاری که در آسیای شرقی تولید میشود، حرکت کنیم تا بتوانیم مخاطب بیشتری را به سینما بیاوریم یا گیشه خوبی را تامین کنیم؟
من با کلیت اکران فیلمهای خارجی، به طور کلی موافقم و دلیل موافقتم هم ضعیف بودن کیفیت فیلمهای ایرانی، از لحاظ کمیت و کیفیتشان است. اما اینکه اکران آثار خارجی را از چه گروه و چه ژانری شروع کنیم، خودش جای پرسش دارد. من هم موافقم که اگر امکانش وجود داشت، از سمت سینمای پوچ و تو خالی و بزن بهادر هند، به سمت سینمای هالیوود و آمریکا میرفتیم و درامهای اجتماعی خوبی که دارند را انتخاب میکردیم و اینگونه از یک استخوانبندی بهتری در زمینه جذب مخاطب برخوردار میشدیم.
نکته این است که با این نوع از فیلمِ هندی، چیزی به پویایی اندیشه مخاطب اضافه نمیشود و دستآوردی جز تفریح و تفنن برای او ندارد اما اگر سمت یک سینمای قرص و محکمتر مثل برخی از فیلمهای خوب هالیوودی برویم، احتمالا تاثیرگذاری بیشتری خواهد داشت.
فکر میکنید اکران شدن این نوع از فیلم، برای نیاز مخاطب است؟
اکران این فیلمها، برای نیاز مخاطب نیست، برای جذب گیشه است و بحث تجاری قضیه مطرح میشود. ما میدانیم که سینمای هند، یکی از تجاریترین سینماهای دنیاست و کش و قوس فیلمها به گونهای است که مخاطب را به صورت ناخودآگاه جذب میکند و این ماجرا بهخاطر همان خالیبندی است که در سینمای هند وجود دارد و پاین فیلمهایش نیز اکثرا چیزی است که به مذاق عموم مخاطبان غیر هنری که شاکله اصلی مخاطبان ما را تشکیل میدهند، خوش میآید و به همین خاطر به بحث سودآوری فیلم توجه شده و این را انتخاب کردند.
خب پس به نظر شما چرا این فیلم نتوانسته سودآور باشد؟
نکته اول اینکه بازار فیلم تجاری است و میتواند ۵۰ درصد سود و ۵۰ درصد زیان داشته باشد. نکته دوم به این خاطر است که مردم سینمای ما در وضعیتی نیستند که دل و دماغی برای رفتن به سینما ندارند، بنابراین عدم استقبال از گیشه یک مشکل عمومی است و این شرایط شاید تا یک سال دیگر هم ادامه داشته باشد. در این شرایط به ندرت فیلمهایی مانند «دینامیت» و «انفرادی» که به نوعی به اسم طنز و فکاهی برای مردم سرگرمی و تفنن ایجاد کردند، توانستند در گیشه موفق باشند اما ۹۰ درصد فیلمهای دیگر، موفقیتی در گیشه نداشتند و در وضعیت فعلی سینما نمیتوان روی وضعیت فروش فیلمها حساب کرد مگر در موارد محدود.
یعنی بحث ممیزی و سانسور در اکران فیلمها مطرح نیست؟
شاید در فیلمهای ایرانی وجود داشته باشد، اما این فیلم کاملا هم سو با سیاستهای سینمای ایران است و کم فروختن آن ارتباطی به این موارد ندارد، شاید گفته شود، این فیلم در جاهای دیگر به دست مخاطب میرسد و به همین دلیل هم هست که مردم به سینما نمیروند اما ماجرا این نیست، کمی قبلتر هم گفتم، حال بد سینما باعث به وجود آمدن این ماجرا شده است.
شما به این موضوع اشاره کردید که اگر فیلمهای خوب هالیوودی اکران میشد احتمالا مخاطب بیشتری میداشت، اما تا آنجایی که من میدانم بخاطر شرایط تحریم این امکان برای ما وجود ندارد درسته؟
بله، قطعا یکی از دلایل اکران نشدن این قبیل فیلمها این است که ما نمیتوانیم آنها را داشته باشیم.
حالا نکته اصلی ماجرا این است که ما فقط میوانیم از هند فیلم تهیه کنیم؟
خیر، ما از تمام کشورهایی که سیاسیتهایشان همسو با ایران است، میتوانیم خرید کنیم. البته ورود به بازار جهانی یک ریسک میخواهد که خانه فیلم وارد شده و این کار را انجام داده و دیگر شرکتها هم قطعا وارد این مسیر خواهند شد و به طور قطع چنین ماجرایی مرسوم خواهد شد.
نکته همینجاست فقط هند سیاستهای همسو با ما را ندارد، چین، روسیه، کره جنوبی و... این سیاستها را دارد، چرا در این شرایطی که سینمای کره تا این اندازه طرفدار دارد، سمت آنها نمیرویم؟ مگر اینکه پای مافیا به ماجرا باز شده باشد.
ما در حال حاضر بخاطر حسن روابطی که با کشورهای چین و هند و امثالهم داریم، دسترسی به این نوع از فیلمها برای ما راحتتر است و شاید به دلیل سهل الوصول بودن آن است که شرکتها سمت چنین فیلمهایی میروند.
ما نهایتا پنج یا شش شرکت داریم که میتوانند چنین خریدهای بینالمللی را انجام دهند و اتفاقا خانه فیلم در کمال درستی این خرید را به صورت قانونی انجام داده و قانون کپی رایت را رعایت نکنیم، در جوامع جهانی دچار مشکل و از جانب آنها طرد میشویم.
درباره نکته مافیا هم باید گفت که هر عرصهای این موضوع را دارد و نمیتوان بودنشان را کتمان کرد.
دوست دارم به یک نکتهای اشاره کنم، آن هم این است که در وضعیت فعلی سینما، بهترین راه، بهبود شرایط سینما، توسل به تولیدات خودمان است که با نیازسنجی مخاطب و توجه ویژه به فیلمنامه که رکن اصلی فیلم است به دست میآید تا بتوانیم دوباره سینما را به دوران اوج خود در دهه ۶۰ و ۷۰ بازگردانیم و حرفی برای گفتن داشته باشیم و در کنارش به سینمای جهانی هم توجه کنیم.
۵۷۲۴۵