اقتصادآنلاین – عاطفه حسینی؛ بر اساس آنچه در کتاب «بدون دود و آتش و خون» روایت شده، به گفته روحانی دولت او قصد داشته است تا بنزین و گازوئیل را در بازار بفروشد و از این طریق تامین مالی صورت گیرد، بدون اینکه به مردم فشار مضاعف وارد شود. روحانی میگوید: «یارانه ۴۵هزار تومانی پاسخگو نبود، بنابراین باید یارانه جدیدی تعریف میشد و برای همین به ۶۰میلیون نفر یارانه سوخت دادیم.»
حداقل از ابتدای سال ۱۳۹۷ و به دنبال خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریمهای بینالمللی علیه ایران، روشن بود که برخلاف دولت اول حسن روحانی که قسمتی از آن مصادف با برجام و گشایشهای ارزی حاصل از آن بود، در دولت دوم روحانی اثرات سالها سیاستگذاری اشتباه مشخص شده و دولت با کسری بودجه شدید مواجه خواهد شد.
در این شرایط دولتی که نمیخواهد انواع یارانههای غیرهدفمند نظیر بنزین را کنار بگذارد و خود را از درآمد آن محروم کرده و از بانک مرکزی استقراض میکند، باعث میشود نرخ تورم زیاد شود. تورمی که سبب میشود قیمت تمامی کالاها و به ویژه مواد خوراکی که بخش اصلی از سبد هزینهای اقشار ضعیف جامعه را تشکیل میدهد، افزایش یابد. به عبارت دیگر یارانهای بودن بنزین، نه تنها منفعتی برای افراد متعلق به دهکهای پایین جامعه ندارد بلکه آنها باید افزایش قیمتهای ناشی از دست و دلبازی دولت در مقابل پولدارهای جامعه را بپردازند!
البته دولت بالاخره مجبور میشود این دست و دلبازی را کنار بگذارد و افزایش قیمت بنزین همواره یکی از حوزههایی بوده که دولتها در شرایطی که دیگر چارهای نداشتند، به آن ورود میکنند. به عبارتی تصمیم میگیرند قیمت بنزین را که سالها بصورت دستوری سرکوب کردند، باز هم به شکل دستوری یک شبه افزایش دهند!
این در حالی است که به وضوح قیمت بنزین هم مانند هر کالا دیگری باید بر اساس تورم افزایش یابد، اما در ایران به شکل دستوری و از سوی دولت با تخصیص یارانه، پایین نگه داشته میشود. سیاستی که دولت را هر روز با کسری بودجه شدیدتری مواجه میکند و در زمان وقوع بحرانهای داخلی و خارجی مانند تحریم، اثرات خود را به شکل شدیدتری نشان خواهد داد.
در این کتاب همچنین مطرح شده است که روحانی در بخشی از جلسه مذکور، به پیش از گران کردن بنزین هم اشاره میکند و میگوید: «برای سفر استانی به کرمانشاه رفته بودم، به من خبر دادند که خبرگزاری فارس اعلام کرده که آخر هفته قرار است بنزین گران شود. مردم به خیابان ریختند، صف تشکیل شد، پمپ بنزین آتش زدند. درحالیکه در آن مقطع اصلا قصد این کار را نداشتیم. با این حال گفتم که برای چند ماه آینده را هم لغو کنید. هر روز یک داستان جدید پیش میآمد.»
وقتی این پاراگراف را میخوانیم، نخستین سوالی که پیش میآید این است که آقای روحانی که از همان ابتدا آگاه بوده یا حداقل بعد از این قضیه آگاه شده انتشار خبر گران شدن بنزین مردم را به خیابانها میکشاند، چرا آنقدر ناگهانی قیمت بنزین را افزیش داد؟ آیا مشاوران و تیم رسانهای دولت به او نگفته بودند که میتواند با مردم صحبت کند و از دلایل افزایش قیمت بنزین به آنها بگوید؟ آیا کار درست این نبود که به جای اینکه سیاست افزایش قیمت بنزین را بدون هیچ برنامه مشخصی به تعویق بیندازد، از همان زمان شروع به صحبت کردن با مردم میکرد؟ مگر چند ماه دیگر قرار بود چه اتفاقی بیفتد؟ اهمیت بنزین برای مردم کم میشد و یا مثلا قرار بود آن چنان رونقی در زندگی آنها ایجاد شود که حتی به یارانه بنزین هم نیاز نداشته باشند؟!
آقای روحانی؛ شما نمی دانستید این موضوع بسیار طبیعی است که وقتی قیمت کالایی که از قضا برای مردم بسیار مهم است و برخی ریشه گرانیهای دیگر را به اشتباه گران شدن بنزین میدانند، بصورت دستوری پایین نگه داشته شود و تغییرات قیمت آن به تدریج و به مرور زمان صورت نگیرد، مانند فنری است که سالها فشرده شده و اگر به یکباره رها شود ضربه محکم آن هم به مردم و هم به دولت و کشور اصابت خواهد کرد؟!
در بخش دیگری از این کتاب آمده که روحانی درباره آن جمعهای که جمله تاریخی خود را درباره آن گفت: «خودم هم بی خبر بودم! صبح جمعه فهمیدم بنزین گران شده!» ادعا میکند که غروب جمعه عدهای تصمیم گرفتند تا دولت را زمین بزنند، بعدها افراد اصلی دستگیر شدند و بازجوییهای آنها موجود است که میگویند از چه کسانی دستور گرفته بودند.
اما باید به رییس جمهوری سابق گفت، علیرغم سوءاستفاده برخی از جریانها از فضای بوجود آمده در آبان ماه ۹۸، دیگر کمتر کسی تحت تاثیر چنین حرفهایی قرار میگیرد و این چیزی از تبعات اجرای غلط طرح غلط افزایش قیمت بنزین، کم نخواهد کرد. در این شکی نیست که همواره دولت مخالفان و دشمنانی دارد ولی چرا همین افراد مثلا در سال ۹۴ تصمیم نگرفتند کشور را زمین بزنند؟ مگر غیر از این است که سیاست غلط و عجولانه جنابعالی و اجرای بدتر و "صبح جمعه فهمیدن شما" این فرصت را برای بدخواهان فراهم کرد؟
اگر از مدتها قبل به حرف کارشناسان گوش داده بودید و طرحهای جایگزین که همه ملاحظات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی افزایش قیمت بنزین را مورد توجه قرار داده بود، اجرا می کردید و مردم واقعا احساس می کردند که این طرح به نفع آنها است، آیا شرایط بهتری بر کشور حاکم نمیشد؟
علاوه بر اینکه چنین طرحهایی سبب میشد بنزین هم مانند کالاهای دیگر میان خود مردم مبادله شود، یک نکته کلیدی دیگر هم داشت و آن هم کنار گذاشتن دولت از حوزه قیمتگذاری بنزین بود. اما بر اساس گفتههای روحانی و شیوه اجرایی طرح افزایش قیمت بنزین در سال ۹۸، روشن است که دولت او قصد اصلاح سیاستگذاری این حوزه را نداشته و صرفا ناچار بوده است که قیمت بنزین را افزایش دهد.
دقیقا نتیجه منطق قیمتگذاری دولتی همین است؛ به دنبال قیمتگذاری دولتی، قیمتها به مرور و تدریجی افزایش نمییابد و افزایش قیمتها بر روی هم انباشته میشود، چند سال میگذرد و در نهایت دولت مجبور به افزایش قیمت خواهد شد. دولت تصمیم میگیرد نتیجه تورم چندساله را در عرض چند لحظه تخلیه کند و نتیجه آن یک جهش قیمتی بزرگ است.
بنابراین از اظهارات جدیدا منتشر شده روحانی، یک نکته مهم دستگیرمان میشود و آن این است که روحانی هم مانند روسای جموری سابق میدانسته افزایش قیمت بنزین در کشور امری اجتنابناپذیر است، اما نتوانسته تصمیمی درست درباره چگونگی اجرای این سیاست بگیرد و از آن مهمتر روحانی هم در برابر این موضوع ساده و در عین حال مهم که مشکل اصلی بنزین در کشور قیمتگذاری دولتی است، مقاومت کرده است. به عبارتی دیگر، یک رییس جمهور دیگر هم فرصت دو دوره ریاست جمهوری را از دست داد و اصلاحاتی بنیادی در حوزه بنزین انجام نداد.