به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از باشگاه خبرنگاران، همانطور که فیلم شکارچیان ارواح نشان داد، معتقدان واقعی به ماوراء طبیعی به ندرت در نهادهای علمی موفق میشوند. در طول تاریخ، دانشمندانی که به تئوریهایی در مورد ارواح، جادو و زندگی پس از مرگ میپرداختند، توسط همتایان خود بیاعتبار و محکوم میشدند که پایههای عقلانی این رشته را خدشهدار میکنند. حتی اسحاق نیوتن علاقه خود به کیمیاگری را کم اهمیت جلوه داد تا شهرت خود را به عنوان پدر علم مدرن حفظ کند.
با این حال محققانی مانند جان فریار و ساموئل هیبرت مشتاق بودند که گوشههای تاریک ذهن را روشن کنند؛ این پزشکان پیشگام، مشاهده ارواح را نه به عنوان موجودات خارجی، بلکه به عنوان محصول نقص در مغز یا از اعصاب نوری بیش از حد تحریک شده تفسیر کردند. برای چنین نظریه پردازانی، ماوراء طبیعی با تمام توهمات خود از تاریکترین فرورفتگیهای ذهن سرچشمه میگیرد.
مشاهدات، مردگانی نبودند که به زندگان ظاهر میشدند، بلکه توهمات زودگذری بودند که توسط یک روان غیرقابل پیشبینی ایجاد میشدند که اغلب توسط بیماریها و ضعف در سلامت برانگیخته میشدند. همانطور که ابنزر اسکروج در سرود کریسمس اثر چارلز دیکنز به روح شریک تجاری فقیدش جیکوب مارلی گفت:" شما ممکن است یک تکه گوشت گاو هضم نشده، یک لکه خردل، یک خرده پنیر، یک تکه سیب زمینی هضم نشده باشید. "
اما بسیاری از مردم از سرگرم کردن خود با این توهمات لذت میبردند. معنویت گرایی - این اعتقاد که ارواح مردگان میتوانند با زندهها ارتباط برقرار کنند - از سال ۱۸۴۸ در شمال ایالت نیویورک شروع شد - در دهه ۱۸۵۰ به بریتانیا گسترش یافت. یکی از جذابیتهای آن این بود که به نظر میرسید شواهد تجربی و قابل مشاهدهای از تأثیر جهان ارواح بر محیط مادی ما ارائه میدهد.
در طول جلسات - جلساتی که در آن افراد سعی میکردند از طریق یک رسانه با متوفی تماس بگیرند - ظاهراً ارواح میتوانستند باعث بلند شدن و جابجایی مبلمان شوند. فیزیکدان برجسته مایکل فارادی تصمیم گرفت تا این اتفاقات عجیب را روشن کند.
فارادی که یک آزمایشگر مشتاق بود، اثر ایدئوموتور را ابداع کرد تا ثابت کند که این پدیده هیچ ارتباطی با ارواح ندارد. در عوض، این محصول حرکات ناخودآگاه عضلانی شرکت کنندگان در جلسه بود.
با وجود تلاشهای دانشمندان قرن نوزدهم، ارواح هرگز به طور قانع کنندهای به قلمرو توضیح علمی کشیده نشده اند.