اقتصادآنلاین – اکرم شعبانی؛ به گزارش اکونومیست، خانم تراس تا حد زیادی برنده این مسابقه شد چرا که او شاداب است و این ویژگیای است که در آن با آقای جانسون اشتراک دارد. در مسیر مبارزات انتخاباتی، او هشدارهای ریشی سوناک، رقیب مرحله نهایی این مسابقه را پشت سر گذاشت. او میگوید: «من با این صحبتهای انحطاط آمیز موافق نیستم و معتقدم که بهترین روزهای کشورمان در پیش است.» چنین خوشبینی در میان فعالان حزبی تاثیرگذار بوده است. همکاران او فکر میکنند که مثبت بودن او ممکن است برای رایدهندگان بیشتری جذاب باشد. یکی از وزیران کابینه عنوان میکند: بدون بوریس دولت تقویت میشود، این یک قمار است اگرچه میتواند یک کوکتل بسیار قدرتمند هم باشد.
(نمودار نتایج آرای حزب محافظه کار انگلیس در دورههای مختلف)
در حالی که به نظر میرسید دولت آقای جانسون اغلب تنها با خوشبینی کار میکند، خانم تراس وعده ماهیت و همچنین روشنایی را میدهد. او یک رادیکال خودخوانده و شاید دقیقترین شاگرد سنت تاچری است که از زمان خروج شخص تاچر از خیابان داونینگ در ۳۱ سال پیش، این مقام را در دست دارد. او جاه طلبیهای بزرگی دارد تا اقتصاد کند بریتانیا را متحول کند و به یک سوسیال دموکراسی با رشد کم و مالیات بالا تبدیل نشود. برای او، این یک انتخاب اخلاقی هم وزن با یک انتخاب اقتصادی است: چه کسی میخواهد در جامعهای زندگی کند که دولت نصف درآمدهای شما را میگیرد؟
با این حال او محدودیتهای سه برابری دارد. غرایز او در بازار آزاد با نیاز به مداخله برای عبور از بحران فوری هزینه زندگی در تضاد است. قبوض گاز و برق خانگی در ماه اکتبر ۸۰ درصد افزایش مییابد. کسب و کارها شاهد جهشهای بزرگتری هستند. تا ژانویه ۲۰۲۵ او باید در انتخابات عمومی شرکت کند که در آن با قضاوت مردمی عمیقا ناراضی روبرو خواهد شد. او وارث کشوری با روحیات ناگوار است: بر اساس نظرسنجی ایپسوس برای اکونومیست، ۶۹ درصد از بریتانیاییها از جمله ۶۰ درصد از رای دهندگان محافظه کار، موافق هستند که این کشور در حال «زوال» است و حزبی که او اکنون رهبری میکند، دچار شورش شده است: این حزب دو سلف بی واسطه او را خلع کرده و مورد علاقه او نیست. او مانند زنبوری در کوزه به دیوارها خواهد خورد.
داستان یک محافظه کار
خانم تراس در سال ۱۹۷۵ در آکسفورد در خانوادهای متولد شد که پدرش جان، یک استاد ریاضیات و مادرش پریسیلا یک پرستار بود. آنها بخشی از یک جنبش چپ و ضد جنگ بودند که در مخالفت با تاچر شکوفا شد. دوران کودکی او در راهپیماییهای صلح سپری شد، یک فرش لوله شده قدیمی را که شبیه موشک هستهای بود، در دست گرفته بود و شعار میداد: «مگی، برو بیرون!»
او آغاز سفر سیاسی خود را به دبیرستان ایالتی در لیدز نسبت میدهد که به گفته او از یک اسنوبیسم معکوس علیه دانشگاههای خوب و کسب درآمد رنج میبرد. معاصران این روایت را مورد مناقشه قرار میدهند، اما رنجش خانم تراس به اندازه کافی واقعی به نظر میرسد. او در سال ۲۰۱۸ در گفتوگویی عنوان کرد: خیلی وقتها در بریتانیا چیزی وجود دارد که به نوعی مردم را تحت فشار قرار میدهد.
او همچنین زندگی محدود آشنایان والدینش را در لهستان کمونیستی دید و به این نتیجه رسید که در مورد آزادیهایی که تاچر در مورد آن موعظه میکرد در چنین قیاسی بین انگلستان و لهستان میتوان سخن گفت. در نوجوانی به لیبرال دموکراتها پیوست و سپس در حین تحصیل در رشته فلسفه، سیاست و اقتصاد در دانشگاه آکسفورد به محافظه کاران پیوست. مادر خانم تراس با شغل جدید دخترش کنار آمد اما برای پدرش اینگونه نبود. خانم تراس به شوخی گفته است که او با این امید که یک مامور مخفی است و برای سرنگونی رژیم از درون تلاش میکند، خود را دلداری میداد.
چنین سفری از چپ به راست در میان رادیکالهای محافظهکار غیرمعمول نیست. سفر آلفرد شرمن یکی از غیورترین مشاوران خانم تاچر که در جنگ داخلی اسپانیا با کمونیستها جنگیده بود. منیره میرزا شخصیت محرک جنگ فرهنگی آقای جانسون که قبلا یکی از اعضای حزب کمونیست انقلابی، یک دسته کوچک مارکسیستی بود هم مواردی از این سفر چپ به راست هستند. آنها ممکن است یک دکترین را رها کنند، اما طرز فکری از جهان – به عنوان مبارزه سیستمها و ایدهها – و ذوق شکستن یک لیوان کوچک را حفظ میکنند.
خانم تراس در سال ۲۰۱۰ به نمایندگی پارلمان انتخاب شد. او بلافاصله پس از آن به عنوان یکی از نویسندگان، با چهار نماینده جدید (از جمله کواسی کوارتنگ که پیشبینیها بیانگر آن است که احتمالا به صدراعظمی تراس انتخاب خواهد شد) به شهرت عمومی رسید. این کتاب کوچکی است، اما از سرخوردگی بریتانیا برای تبدیل شدن به کشوری با بهرهوری کم و غیر جاهطلب که قادر به رقابت با اقتصادهای آسیایی در حال رشد سریع نیست، به دست آمده است. نویسندگان، که همگی کودکان دهه ۱۹۸۰ هستند، نجات بریتانیا را از دورانی به تاچر میشناسند که «پیتر آبی به کودکان آموخت که چگونه پتوها را با روزنامه بپوشانند تا بزرگترهای خانواده را بدون روشن کردن دستگاههای گرمایشی، گرم کنند.» آنها نوشتند که بیش از هر اصلاح اقتصادی، پیروزی او باعث شد تا بریتانیا دوباره به خود ایمان بیاورد.
درمان خانم تراس برای بیماری اقتصادی بریتانیا، ترکیبی ریگان گونه از کاهش مالیات با کسری بودجه و اصلاحات نظارتی است. او مناطق با مالیات کم را با قوانین برنامهریزی آرام پیشنهاد میکند و میخواهد برای جذب سرمایهگذار خارجی، نرخ اصلی مالیات شرکتها را ۱۹ درصد نگهدارد این در حالی است که آقای سوناک قصد داشت مالیات را در ماه آوریل به ۲۵ درصد افزایش دهد. او قصد دارد افزایش مالیات بر حقوق را که توسط آقای سوناک در آوریل معرفی شد، معکوس کند و در حال بررسی تخفیف مالیاتی برای مراقبین است. او همچنین قصد دارد تا سال ۲۰۳۰ هزینههای دفاعی را به ۳ درصد تولید ناخالص داخلی برساند. این اقدامات با هم کسری را تا حدود ۱.۸ درصد تولید ناخالص داخلی افزایش میدهد.
خانم تراس متقاعد شده است که بریتانیا فضای بیشتری برای وام گرفتن دارد و در درازمدت، سیاستهای او پاداشهایی در قالب رشد بالاتر خواهد داشت. او در جریان مبارزات انتخاباتی عنوان کرد که اقتصاد بریتانیا باید ۲.۵ درصد در سال رشد کند. دفتر مسئولیت بودجه در حال حاضر نرخ رشد ۱.۷ درصدی را در پایان افق پیشبینی خود انتظار دارد. او در مصاحبهای در روز چهارم سپتامبر گفت که از این چشمانداز که کاهش مالیات به صورت عمده به نفع افراد ثروتمند خواهد بود، احساس آرامش میکند. این یک تغییر فلسفی قابل توجه از تکیهگاه محافظهکاری «یک ملت» است: اینکه در روزهای سخت، وسیعترین شانهها بیشترین بار را به دوش میکشند.
او کار مقابله با تورم را در درجه اول وظیفه سیاست پولی میداند، کاری که بانک انگلستان آشکارا در رسیدن به هدف تورم ۲ درصدی خود شکست خورده است. او در نظر دارد یک بازنگری گسترده در وظایف بانکی انجام دهد که میتواند همه چیز را از تعیین یک هدف تورم بالاتر گرفته تا هدف قرار دادن تولید ناخالص داخلی اسمی یا نگاه کردن به عرضه پول در بربگیرد.
در مورد اصلاحات نظارتی، خانم تراس استدلال میکند که اگرچه تاچر با خصوصیسازی شرکتهای آب و برق بخشی از مسیر را طی کرد، اما قوانینی که در دهه ۱۹۸۰ تنظیم شده بودند، اکنون بیش از پیش به چشم میآیند. اردوگاه او در مورد قرار دادن بخشی از رگولاتورهای شبکه ضعیف تحت یک آژانس فکر میکند.
او میخواهد جریان سرمایه را آزاد کند. او به احتمال زیاد امید زیادی به پتانسیل اصلاح رژیم بیمه اتحادیه اروپا موسوم به سولونسی ۲ دارد و از صحبت درباره پتانسیل صنعت خدمات مالی بریتانیا نسبت به نخست وزیر پیش از خود خوشحالتر است. او همچنین نسبت به آقای جانسون که فکر میکرد وظیفه دولت ایجاد شغل در جایی است که مردم در آن متولد میشوند، بسیار مشتاقتر از تحرک نیروی کار است. بر عکس، خانم تراس دلیل میآورد که بهرهوری بریتانیا دقیقا به این دلیل ضعیف است که مردم سر جای خود میمانند.
او مدیر کارآمدتری نسبت به آقای جانسون خواهد بود، اگرچه این مقدار کمی است. او افتخار میکند که به عنوان وزیر بازرگانی مجموعهای از قراردادها را امضا کرده است. در واقع، هر دو استعداد خود را در فروش امتیازات دشوار به عنوان پیروزی نشان دادند. با این حال، با وجود تمام صحبتهای او در مورد «تحویل»، سابقه او در دستیابی به اصلاحات ساختاری بزرگ کم است. یکی از همکارانش میگوید: او در بسیاری از بخشها حضور داشته و اثری از خود بر جای گذاشته است.
خدمات مدنی که در دوران تصدی آقای جانسون شکست خورده است، میتواند انتظار مهلت کمی از نخست وزیری تراس داشته باشد. بی اعتنایی به موسساتی که او را مسئول عملکرد ضعیف بریتانیا میداند، مورد توجه قرار گرفته است. او ادعا میکند که «اقتصاد چرتکه» در خزانهداری مقصر رشد کند این کشور است. به عنوان صدراعظم ترزا می، قضات وقتی نتوانستند در برابر حملات روزنامهها دفاع کنند، از این رویکرد وحشت زده شدند. آقای جانسون او را به وزارت خارجه فرستاد و در آنجا دیپلماتهایی را که به نظر او تقریبا از کشورشان شرمسار بودند، تنبیه کرد. او سیاست خارجی بریتانیا را به عنوان نبرد تمدنی بین خودکامگیها و آنچه «جهان آزاد» مینامد، با بریتانیا در مرکز «شبکه آزادی» بازنگری کرده است.
با این حال، تحت رهبری او بریتانیا ممکن است هنوز با مشکلات بیشتری رو در رو شود. او آقای سوناک را به خاطر پیشنهادهای تجاری با چین تشویق کرده است که او آن را فقط یک تهدید میداند. او میگوید علیرغم همه ستایشها از رونالد ریگان، نیازی نیست که بریتانیا در مورد «روابط ویژه» با آمریکا «مانند یک دختر نوجوان در یک مهمانی» نگران باشد و میخواهد مجموعه وسیعتری از متحدان پیدا کند. روابط با اتحادیه اروپا در بهترین حالت در انجماد عمیق باقی خواهد ماند. او تهدید میکند که بخشهایی از توافق جدایی منعقد شده توسط آقای جانسون را لغو خواهد کرد. روابط با فرانسه، نزدیکترین همسایه جغرافیایی بریتانیا بعید است که بهبود یابد. او در طول مبارزات انتخاباتی در پاسخ به این سوال که آیا امانوئل مکرون رییسجمهوری فرانسه را دوست یا دشمن میداند، اعلام کرد که هیات منصفه آشکار است. خوشبینان فکر میکردند که صرفا تبلیغات انتخاباتی است. در واقع، منعکس کننده یک درگیری واقعی بر سر رویکرد آقای مکرون در قبال ولادیمیر پوتین بر سر اوکراین است.
خانم تراس خود را بیشتر از تاچر یک لیبرال اجتماعی و کمتر سنتیگرا میداند. مانند بسیاری از افراد حزب محافظهکار، او منتقد سیاستهای جدید هویت جنسیتی است، اما میگوید این وظیفه دولت نیست که به مغازهها بگوید چگونه رختکنهای خود را سازماندهی کنند. او درخواستها برای قانون جدید برای تضمین بیطرفی سیاسی در مدارس را رد کرده است. او میگوید پیروزی در بحثها بهتر از قانونگذاری است. در طول مبارزات انتخاباتی، او در برابر فشار برای تعهد به قطع کمکهای خارجی، خروج از کنوانسیون اروپایی حقوق بشر یا لغو اهداف خالص صفر بریتانیا در مورد انتشار کربن مقاومت کرد.
خانم تراس به منتقدانش فقط تقلید از تاچریسم را ارائه میدهد: زیباییشناسی تمام و کمی بینش. آنها میگویند که او ممکن است لباسی از خز و کلمات قصار داشته باشد، اما به محض اینکه مشخص شد که فعالان محافظه کار این لباس را بر تن نخواهند کرد، حمایت خود را از برنامهریزی مقررات زدایی، تنها بارزترین اصلاحات طرف عرضه، کنار گذاشت. ممکن است تعهد او برای لغو همه قوانین غیرضروری اتحادیه اروپا تا پایان سال ۲۰۲۳ به طرز اطمینان بخشی رادیکال به نظر برسد اما از کار دقیق مقررات موثر جدا شده است.
اما جدی نگرفتن همکارانش ممکن است در نهایت به او کمک کرده باشد. او اولین بار در سال ۲۰۱۴ توسط دیوید کامرون به کابینه راه یافت، جوانترین زنی که در تاریخ به این مقام رسید و به عنوان بازمانده یک دهه از انقلابهای محافظهکار که شغل رقبای او را غرق کرده بود، ظاهر شد. او ثابت کرده است که به اندازه کافی وفادار است که بتواند شغل خود را در میز کابینه در زمان سه نخستوزیر حفظ کند، فقط به اندازهای مخالفت میکند که بتواند همچنان جذابیت خود را حفظ کند. در طول یک تابستان طولانی، کمپین او به شدت بهبود یافت، زیرا وضعیت او در نظرسنجیها بهبود یافت و منجر به آرامش او شد: رها کردن روال معمول بانوی آهنین، رها کردن خندههای طولانی گیج کننده. با وجود تمام شهرتش به عنوان یک ایدئولوگ، او با برگزیت کنار آمده است و به عنوان یک باقی مانده شروع کرده و به عنوان یک ترک کننده تعهد به پایان رسیده است.
بریتانیای در بند
این عملگرایی بلافاصله مورد آزمایش قرار خواهد گرفت. کمپین رهبری به معنای خلاء سیاستی در مورد بحران هزینه زندگی و به ویژه افزایش شدید قبوض انرژی است که به سرعت به خانوارها و مشاغل ضربه میزند. او تعهد داده است که ظرف یک هفته پس از تصدی مسئولیت، برنامه خود را اعلام کند. یکی از وزیران کابینه میگوید: سرنوشت او نه در ۱۰۰ روز اول، بلکه در ده روز اول مشخص خواهد شد.
غرایز خانم تراس واضح است. او اعلام کرده است که از «اقتصاد گوردون براون» که با یک دست مالیات میگیرد و با دست دیگر «دستورالعمل» اعطا میکند، مخالف است. او بحران را به عنوان یکی از بحرانهای عرضه تشخیص میدهد. او قصد دارد استخراج جدید نفت دریای شمال را تایید کند، به فرکینگ پایان داده و همزمان انرژی هستهای جدید را تشویق کند. او قول داده که عوارض زیست محیطی را بر روی صورتحسابهای خانگی به ارزش حدود ۱۵۳ پوند در سال تعلیق کند. او مالیاتهای بادآورده اضافی بر صنعت نفت را رد کرده است و اصرار دارد که جیرهبندی نیز ضروری نخواهد بود.
اما عرضه جدید ماهها یا سالها به طول خواهد انجامید تا به جریان بیفتد و بر قیمت جهانی گاز تاثیری نخواهد داشت. فقط خانوادهها و کسبوکارهای کوچک میتوانند گامی برای کاهش تقاضای انرژی بردارند. موسسه مشاوره کورنوال اینسایت پیشبینی میکند که میانگین قبوض سالانه انرژی میتواند تا تابستان آینده به بیش از ۶ هزار پوند (۶۹۰۰ دلار) برسد، که پیشبینی بانک مرکزی انگلیس از اوج تورم ۱۳ درصدی را بسیار خوشبینانه میکند. به گفته موسسه نظرسنجی دولتی یوگاو تعداد زیادی از بریتانیاییها از کسانی که درآمد پایینی دارند و از پرداخت قبوض انرژی خود امتناع میکنند، حمایت میکنند. خانم تراس با احتیاط اتاق خود را برای ارائه کمک بیشتر ترک کرده است.
همه اینها به مداخله دهها میلیارد دلاری اشاره دارد که یادآور حمایت دولت در طول همهگیری کرونا است. با این حال، همهگیری تجربهای بود که بسیاری از اعضای حزب محافظهکار از آن متنفر بودند. ممکن است میلیاردها پوند هزینه در بین مردم محبوب بوده باشد، اما انگار همه ایدههای مخالفان آنها از دولت، اعم از پرداخت هزینه برای طرحهای مرخصی یا تحمیل قرنطینه، اثبات میشود و ایده آنها کنار گذاشته میشود.
و مطالبات مربوط به بودجه عمومی به انرژی محدود نمیشود. فشار بر خدمات بهداشت ملی NHS جایی که لیست انتظار برای دریافت مراقبت از مردم اکنون به ۶.۷ میلیون نفر رسیده است – به ندرت وارد رقابت محافظهکاران شده است. خدمات بهداشت ملی در پیروزی آقای جانسون در شهرهای طبقه کارگر در سال ۲۰۱۹ نقش اساسی داشت و مشکلات آن به همراه فشار بر خدمات پلیس، مدارس و دادگاهها، میدان نبرد اصلی در رقابت بعدی خواهد بود. غریزه خانم تراس این است که خدمات بهداشت ملی به مدیریت بهتری نیاز دارد و نمیتواند به سادگی یک تکه محصول رو به رشد را مصرف کند. اما فشار برای هزینههای بیشتر بیوقفه خواهد بود: بنیاد رزولوشن بر این باور است که تغییرات جمعیتی کمک میکند تا هزینههای دولت از ۴۰ درصد تولید ناخالص داخلی قبل از همهگیری به حدود ۴۵ درصد تا سال ۲۰۳۰ برسد و بریتانیا را از ایالتی به اندازه کانادا به کشوری به اندازه آلمان تغییر میدهد. خانم تراس جزییات کمی در مورد چگونگی کوچک شدن دولت ارائه کرده است.
این وضعیت بدشکلی سیاسی – یک حزب دولت کوچک که در کشوری با دولت بزرگ به دام افتاده – است که در قلب ناآرامی محافظهکاران قرار دارد. خانم تراس چهارمین رهبر محافظهکاران در طول ۱۲ سال ریاست آنهاست و شورش تبدیل به وسیلهای برای انجام تجارت شده است.
آقای جانسون – با وجود نام تجاری بزرگ و پیروزی انتخاباتی سال ۲۰۱۹ – نتوانست حزب خود را اقناع کند. و خانم تراس از یک موقعیت ضعیف تاریخی شروع میکند. او در مرحله اول انتخابات پشت سر آقای سوناک در میان اعضای مجلس نمایندگان با تنها ۳۲ درصد آرا قرار گرفت. این کمترین میزان آرا در بین پنج رهبر انتخاب شده از زمان معرفی سیستم دو مرحلهای فعلی برای انتخاب رهبران محافظهکار در سال ۲۰۰۱ است. اختلاف او در برابر آقای سوناک در رای عضویت، با ۵۷ درصد آرا در مقابل ۴۳ درصد او نیز کمترین رکورد است.
یکی دیگر از حامیان تراس میگوید که حزب با انتخاب «اتحاد یا مرگ» روبروست. نمایندگان مجلس باید آن را در آغوش بگیرند. با این حال، زخمهای بر جای مانده از کمپین تابستانی به سرعت ناپدید نمیشود: حامیان آقای سوناک هشدار میدهند که او یک بحران ارزی و شکست انتخاباتی را به همراه دارد. برخی از تایید این که به بودجه اضطراری برنامهریزی شده رای خواهند داد، خودداری کردهاند. آقای جانسون که هنوز به عنوان یک میداس انتخابی اسطوره سازی میشود، همچنان بر مقام نخست وزیری خود تکیه خواهد زد. بر اساس نظرسنجی انجام شده در ماه آگوست، با اختلاف ۶۳ تا ۲۲ درصد، اعضای محافظه کار او را به خانم تراس ترجیح میدهند. حمایت او در داخل حزب پارلمانی بر جناح راست اروپا شک برانگیز است که به طور معمول معاملهای انجام شده باشد.
همان بخش از حزب، به ویژه در حال و هوای انحطاط است. برخی تعجب میکنند که دهه گذشته دولت محاظهکار چه کاری انجام داده است. آنها در بریتانیا کشوری را میبینند که ظاهرا کمتر از همیشه محافظه کار است: بار مالیاتی در بالاترین سطح خود در دهههای اخیر قرار دارد و ذائقه فزاینده مداخله دولت و فرهنگ «بیدار» رام نشده است. خانم تراس چهارمین تاس این مهمانی است که به سختیها چشم دوخته و به دنبال شبیه سازی زنی است که قبلا بریتانیا را متحول کرده بود. با این وجود کشوری که او اکنون رهبری میکند، ممکن است کاملا به دنبال چیز دیگری باشد.