به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، بحران اقتصادی ترکیه روز به روز عمیق تر شده و نرخ جدید تورم در این کشور، رکود 24 سال گذشته را شکسته است. در چنین شرایطی است که بسیاری از تحلیل گران سراغ بحث پیرامون این موضوع می روند که حزب حاکم، چرا، در کدام روند و به خاطر ارتکاب کدام خطاها به چنین حال و روزی افتاد.
طاها آک یول، تحلیلگر و پژوهشگر حقوقی و سیاسی ترکیه، با استناد به آمار و ارقام نشان داده که دولت ترکیه در چند سال گذشته متحمل شکست های سنگینی شده و در مقایسه با گذشته دچار پسرفت شده است. او به تازگی کتابی نوشته که نشان می دهد در یک روند تاریخی، چند تن از روسای جمهور و نخست وزیرهای تاریخ ترکیه با دخالت در تعیین سیاست های پولی و مالی بانک مرکزی کشور را به ورطه ورشکستگی و بحران کشانده اند.
اعتراف آکپارتی به شکست بزرگ
دولت اردوغان به تازگی برنامه ای را به نام اصلاحات اقتصادی میان مدت ارائه کرده که هدف آن، گذار از بحران اقتصادی است. اما این برنامه، پیش از هر چیز یک اعتراف نامه به تمام معنی است. گزارش دقیقی است که نشان می دهد حزب عدالت و توسعه چه شکست های سنگینی را بر کشورمان تحمیل کرده است.
به عنوان مثال، رئیس جمهور اردوغان اعلام کرده که در روزنامه رسمی منتشر شد، درآمد سرانه ما امسال به 9 هزار و 485 دلار رسیده و در سال 2023 به 10 هزار و 71 دلار خواهد رسید. شاید در وهله اول بگویید این نشانه رشد است، اما چنین نیست. می دانید چرا؟ چون درآمد سرانه در ترکیه در سال 2013 میلادی 12 هزار و 615 دلار بوده است!
این که چرا و چگونه با سقوط به 9500 دلار، روز به روز فقیرتر شدیم، سندی است که خطاهای دولت را به نمایش می گذارد. نکته جالب اینجاست که هیچ نهاد و مدیر و مسئولی در این کشور، نمی آید برای ما توضیح دهد که کدام سیاست های صحیح و موفق، ما را به 12 هزار دلار رساند و رشد کردیم و کدام سیاست های غلط و خطاهای فاحش، سطح درآمد ما را به 8-9 هزار دلار کاهش داد.
از این بدتر و مضحک تر، این است که دولت و شخص رئیس جمهور، نه تنها از شکست اقتصادی حرف نمی زنند بلکه ادعا می کنند که اهداف چشم انداز 2023 نیز در حال تحقق است! اما حساب و کتاب دم دستی و آشکار نشان می دهد که حتی نیمی از اهداف 2023 محقق نشده است.
بر اساس اهداف اعلام شده در «سند چشم انداز ترکیه 2023»، قرار بود در سال 2023 میلادی، جزو 10 اقتصاد برتر دنیا باشیم. اما نه تنها این اتفاق نیفتاد، بلکه از رتبه هفدهم به رتبه بیست و دوم سقوط کردیم. قرار بود سرانه ما به 25 هزار دلار برسد، اما با کاهش جدی به 8 هزار دلار کاهش پیدا کرد و حالا هم باید بشکن بزنیم که قرار است 9500 دلار شود!
بر اساس اهداف اعلام شده در «سند چشم انداز ترکیه 2023»، قرار بود در سال 2023 میلادی، صادرات ما به 500 میلیارد دلار برسد. اما حتی به 200 هم نرسیدیم! بیایید تعارف را کنار بگذاریم. اهداف سند 2023 اغراق آمیز بود، اما از طرفی دیگر، حق داشتیم چنین نگاهی داشته باشیم. چرا که پویایی اقتصادی بین سال های 2001 تا 2010 امکان اندیشیدن در مورد چنین اهدافی بلندپروازانه ای را فراهم کرد. این نکته مهم را هم به یاد داشته باشیم که در تاریخ جمهوری ترکیه، این حجم از بدهی به بانک های خارجی بی سابقه بوده است.
دولت ترکیه امروز با سود 10 درصد یا حتی 12 درصد وام می گیرد، در تاریخ ما چنین چیزی اتفاق نیفتاده بود و حالا زیر این بار سنگین نمی توانیم کمر راست کنیم.
حزب عدالت و توسعه، در 10 سال اول، اقدامات درست انجام داد. اما در 10 سال دوم، مدیریت اقتصادی دولت غلط بوده و هنوز هم حزب حاکم نه تنها خود را مقصر نمی داند، بلکه اساساً به این نقطه نرسیده که حاضر باشد درباره عملکرد خود، قضاوتی کارشناسی، علمی و واقع بینانه داشته باشد و هنوز هم می گوید: ما هر کاری که انجام دهیم، درست و بدون ایراد است!
فهم دولت و مقامات اقتصادی دولت از فراز و فرود بازار و ماهیت علم اقتصاد غلط است. آخرین اختراع این تیم، یک تصور غلط و توهم خطرناک به نام «رشد تورمی» است. دولت تصور می کند که می تواند با تورم بیشتر و بالا بردن عامدانه نرخ دلار می تواند منابع ارزی خود را بیشتر کند. اما مگر این اقدام غلط، زندگی میلیون ها شهروند را تهدید نمی کند؟
آیا نباید به فکر اثرات مخرب این تورم باشیم؟ ما قبلاً در دولت ترکیه شاهد چنین گاف هایی بوده ایم. نخست وزیر تانسو چیلر که می خواست نرخ بهره را در جریان بحران 1994 کاهش دهد به نتیجه نرسید. چرا که بولنت گلتکین، رئیس مستقل بانک مرکزی از اقتصاد ارتدکس حمایت می کرد و آن دو نتوانستند به توافق برسند.
آنها به یک دانشمند پناه بردند تا حکمیت کند. استاد نامدار، خواجه اوکتای ینال را دعوت کردند. مرحوم اوکتای ینال از «رشد تورمی» انتقاد کرد و هشدار داد:«به یاد داشته باشید، هیچ کشوری در دنیا نیست که بتواند با تورم 60 تا 70 درصدی توسعه خود را حفظ کند و در نهایت فرود نرمی داشته باشد.» راستش را بخواهید، حالا من هم از همین می ترسم. این پرواز عجیب که با بدهی و تورم برساخته شده، منجر به چگونه فرودی خواهد شد؟
من درباره این موضوع، یعنی در مورد مداخله مستقیم دولت در سیاست مالی بانک مرکزی و تبعات وحشتناک آن، تحقیق مفصلی کردم و کتابی نوشتم به نام «او به حرف ما گوش نداد، فرجام بانک مرکزی ترکیه از کجا به کجا». (نامگذاری کتاب طاها آک یول کنایی است. چرا که اردوغان در عرض 3 سال، 3 بار رئیس بانک مرکزی را عوض کرد و تنها استدلال او، این بود: اینها تبعیت نمی کنند و از ما حرف شنوی ندارند! / مترجم)
باید این واقعیت را بپذیریم که اتخاذ تصمیمات و طراحی سیاست های درست، کشورها را بالا می برد و سیاست های غلط، آنها را به قهقرا می کشاند. دو روز پیش و در پاسخ به یکی از انتقادات اقتصادی من، یکی از طرفداران اردوغان برای من نوشته است: «یعنی واقعاً رئیس جمهور، این مسائل بدیهی را نمی داند و تو علامه دهر هستی و همه چیز را می دانی؟» من به چنین نظراتی اهمیت می دهم. زیرا این نگرش ها در جامعه ما بسیار رایج است. به جای این که با تکیه بر داده ها و اطلاعات فکر کنیم، صرفاً بر اساس الگوهای ذهن خود و سیاستمداری که به او دلبسته ایم، فکر کنیم! این یک عادت ذهنی بسیار قدیمی است.
سیاستمداران ما باید بفهمند که با سخنرانی، تهییج مردم و برانگیختن تودههای بزرگ به دشمنی یا احزاب مخالف دولت، روال فعلی ادامه پیدا می کند و نمیتوان عادت به تفکر عقلانی، دادهها، یافتهها و پژوهشهای مورد نیاز نهادهای علمی را ایجاد کرد. راه رسیدن به سطح کشورهای توسعه یافته و طرح آرزویی به نام «ترکیه بزرگ» در خصومت و دشمنی نیست در پذیرش منطق و پرورش علم است.
انتهای پیام/