به گزارش اقتصاد آنلاین، مشخص نبودن شرایط، غیرقابل پیشبینی بودن وضعیت و به طور خلاصه، عدم قطعیت بسیاری از امور در این دوران هم بر مشکلات یادشده بیشتر و بیشتر میافزاید. ما که در این دوران با مشکل بیکاری روبهرو شدهایم، اندیشهها و احساسات دشوار و ناخوشایندی را نیز تجربه کردهایم، مانند:
فقدان هویت و گم کردن هدف
درک نشدن
احساس عدم نیاز دیگران به ما
خشم، ترس و حسادت به کسانی که هنوز شاغل هستند
احساس سرگردانی و اینکه نمیدانیم باید چکار کنیم
نگرانی از اینکه چگونه از عهده نیازهای اولیه خود و خانوادهمان برخواهیم آمد.
همه کسانی که بیکار میشوند شاید تمام این احساسات را تجربه نکنند، اما همه کسانی که طعم بیکاری را چشیدهاند، حتی کسانی که با موفقیت آن را پشت سر گذاشتهاند، شاید برای مدت کوتاهی با یکی یا برخی از این احساسات دست و پنجه نرم کرده باشند. نخستین قدم برای مقابله با مشکلات روانی ناشی از بیکاری این است که بپذیریم چنین اندیشهها و احساساتی کاملا طبیعی هستند. حال که این احساسات را پذیرفتهایم، کارهای زیر میتواند به ما برای پیشگیری یا رهایی از افسردگی ناشی از بیکاری کمک نماید.
مغز ما شبکه پیچیدهای از راههای عصبی دارد که بهشدت نسبت به تهدید حساس است. وقتی مغز ما یک تهدید مانند بیکاری را شناسایی میکند، پیامهای عصبی خاصی به همه بدن ارسال میکند تا همه بدن برای رویارویی با این خطر آماده باشند.به حالت بالا، وضعیت «جنگ یا گریز» اطلاق میشود. در این وضعیت، علاوه بر تغییرات دیگر، تعداد تنفس و تعداد ضربان قلب افزایش مییابد و عضلات بدن کمی منقبض و آماده واکنش میشوند. پس در این حالت شاید تحریکپذیرتر باشیم. اگر احساس کردیم محرکی ما را تحت فشار عصبی قرار داده است، نفس عمیق بکشیم. برای لحظاتی خود را از موقعیت استرسزا دور کنیم. به خودمان یادآوری کنیم که این احساسات در شرایط ما طبیعی است و ما هم در حال حاضر بیش از هر زمان دیگری به رفتار درست و تصمیم مناسب نیاز داریم.
ما یک شغل را از دست دادهایم؛ کاملا طبیعی است که بسیار غمگین باشیم. از دست دادن شغل همانند فقدان یک عزیز روی احساسات ما تاثیر منفی میگذارد؛ باید آن را درک کنیم و در روزهای سخت بیکاری با بینش نسبت به این اندوه، تصمیمات درستی بگیریم. شاید غمگین باشیم که یکی از اهداف و شاید مفاهیم زندگی خود یعنی شغل خود را از دست دادهایم. شاید کارهایی که در سمت شغلی انجام داده بودیم باعث افتخار ما بود و به ما حس تعلق و هویت میداد و اکنون برای فقدان آنها اندوهگین هستیم. همچنین، قطع ارتباط با همکارانی که تقریبا هر روز میدیدیم اندوهی دیگر به شمار میرود.
به یاد داشته باشیم که شرایط کنونی با توجه به شیوع ویروس کرونا برای همه، از جمله کارفرمایان شرایط دشواری است. به خود یادآوری کنیم دلیل تصمیم کارفرمایان شیوع ویروس کروناست و بیکاری کنونی چیزی از ارزشهای ما کم نمیکند.
با بیکاری، شرایط دشوارتر شده و در تهیه نیازهای اولیه خود دچار مشکل شدهایم؛ پس همه منابع خود را به کار ببریم. در صورت نیاز، از بنیادها و انجمنهای خیریه یا مددکاری اجتماعی برای داشتن سرپناه و مواد غذایی کمک بخواهیم. درباره شرایط بیمه بیکاری و پرداخت هرگونه مبلغ به عنوان کمک، تحقیق و اقدام کنیم. در شرایط کنونی امکان ابتلا به بیماری بسیار زیاد است. در اولین فرصت نسبت به بیمه کردن خود و خانواده با استفاده از امکانات بیمه همگانی اقدام کنیم. به همه دوستان و اقوام بسپاریم که برای گذران زندگی عادی و اولیه به شغل احتیاج داریم و از آنها بخواهیم برای یافتن کار جدید به ما کمک کنند. اگر شرایط ذهنی و روانی خوبی نداریم، با تلفنهای مشاوره روانشناسی رایگان مانند ۱۴۸۰ تماس بگیریم و از کمک تخصصی استفاده کنیم.
این شرایط دشوار نه تنها برای ما که بیکار هستیم بلکه برای همه مردم وجود دارد. شاید در این وضعیت اکثریت افراد احساس درماندگی و ناراحتی را تجربه میکنند. در این وضعیت پراسترس ممکن است افراد حرفهایی بزنند یا کارهایی بکنند که اصلا با شخصیت آنها سازگار نبوده و برای ما هم قابل درک نیست. آنها را مانند خود بدانیم، شرایط سخت آنها را درک کنیم و بهترین قضاوت را درباره آنها داشته باشیم. همدردی، لازمه گذر از این شرایط بحرانی است.
چه چیزی در ما باعث میشود احساس کنیم پرانرژی هستیم؟ فهرست چنین کارهایی را تهیه کنیم و هر روز حداقل به یکی از آنها بپردازیم. از سوی دیگر به خودمان سخت نگیریم و روی آنچه از دست دادهایم تمرکز نکنیم. هرچند با اشتیاق دنبال کار هستیم، اما یادمان باشد طی این فرآیند استرس زیادی به ما وارد میشود. استراحت کنیم و تفریحهای ساده را در برنامه خود بگنجانیم.
فکرمان را از گذشته جمع کنیم و اجازه ندهیم تفکرات ما به آینده بگریزد. فقط به زمان حال بیندیشیم. اگر ذهن ما خواست به آینده برود روی نفسهایمان تمرکز نماییم، به هر آنچه میبینیم یا میشنویم فکر کنیم. به عنوان مثال، دست راست خود را حرکت دهیم و دقیقا تجزیه و تحلیل کنیم این حرکت از کجا آغاز شد، کجا پایان یافت و چگونه بود.اگر ذهن ما به دنبال نگرانیهای مالی و شغلی رفت که اکنون روی آنها تسلطی نداریم، به خود یادآوری کنیم که بهتر است به مسائلی فکر کنیم که اکنون آنها را تحت کنترل داریم.با کنترل ذهن خود از طریق این راهها میتوانیم از استرس و نگرانی خود بکاهیم و مطمئن باشیم که بهترین تصمیم را میگیریم. در نهایت، قدر خود را بدانیم؛ به خود یادآوری کنیم که در چه کارهایی تبحر داریم، چه شغلی داشته باشیم و چه بیکار باشیم. ببینیم به جای شغل چه مفهومها و اهداف دیگری در زندگی داریم و برای بهبود شرایط ذهنی و روانی خود بکوشیم.