مساله کاهش شمارگان مطبوعات، امروزه یکی از چالشهای مهم جراید در ایران و جهان به شمار می رود. «محمدمهدی فرقانی» دانشیار گروه علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی و «محمدامین بنیتمیم» کارشناس ارشد علوم ارتباطات این موضوع را در پژوهشی با نام «علل کاهش شمارگان مطبوعات در ایران»* مورد مطالعه قرار دادهاند.
این پژوهش بر مبنای مصاحبه عمیق با استادان روزنامه نگاری و ارتباطات دانشگاههای تهران با روش کیفی به بررسی این موضوع میپردازد.
چرا شمارگان انتشار مطبوعات رو به افول است؟
دادههای به دست آمده در این پژوهش، به عنوان علل کاهش شمارگان مطبوعات، بر اساس نظام مقولهبندی و گزارهبندی در قالب ۶ دسته علل کلی فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، قانونی، فناورانه و سازمانی تقسیم شدهاند.
به عوامل فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، قانونی، فناورانه و سازمانی از جمله علل کاهش شمارگان مطبوعات هستندپایین بودن سرانه مطالعه در کشور به عنوان یک مقوله کلی، علاقه نسل جوان به استفاده از فناوری های نوین ارتباطی، تغییر ذائقه مطالعه مخاطبان از رسانههای سنتی به رسانههای مدرن از جمله عوامل فرهنگی است که مصاحبهشوندگان در مورد کاهش شمارگان انتشار مطبوعات مورد تاکید قرار دادهاند.
از جمله مهمترین مقولههای مورد تأکید درباره علل اقتصادی کاهش شمارگان مطبوعات در ایران هم میتوان به گرانی کاغذ، آمار بالای روزنامههای برگشتی در مقایسه با شمارگان، حمایتهای مالی ضعیف دولتی از مطبوعات و کاهش میزان انتشار آگهیها اشاره کرد.
همچنین وابستگی مطبوعات به احزاب، نهادها و چهره های سیاسی و کاهش سطح اعتماد مردم به رسانه ها هم در زمره عوامل سیاسی مطرح است. مهمترین مقولههای مطرح با ابعاد قانونی نیز، به مسائلی چون سانسور و آزادی بیان اختصاص یافت.
در میان علل مختلف کاهش شمارگان مطبوعات، مصاحبه شوندگان بیشترین تأکید را بر علل فناورانه داشتند. در چارچوب عوامل فناورنه، مسائلی چون چند رسانهای بودن محتوای دیجیتال، گسترش فضای مجازی و اینترنت و فراگیر شدن استفاده از تلفن همراه هوشمند، توسعه روزنامهنگاری برخط و انتشار نسخههای دیجیتال و رایگان مطبوعات در فضای وب، تنوع و تکثر منابع دیجیتال و سرعت و آسانی دسترسی به منابع دیجیتال مورد توجه قرار گرفته است.
علل سازمانی کاهش شمارگان مطبوعات، هم به مقولههایی چون ضعف در توزیع مطبوعات و در دسترس نبودن، عدم شایسته سالاری در انتخاب مدیران مطبوعات، استفاده از روزنامهنگاران کم تجربه و غیر متخصص و عدم تولید محتوای متناسب با نیاز مخاطبان اشاره دارد.
از میان همه این موارد، مسائل فناورانه و اقتصادی، مؤثرترین علل تأکید شده از سوی استادان و صاحب نظران برای کاهش شمارگان مطبوعات برشمرده شدهاند.
مهمترین عامل بیرونقی مطبوعات
درست است که عوامل اقتصادی مستقیم بر کاهش شمارگان مطبوعات تأثیر داشته، ولی این تأثیر به میزان علل فناورانه تعیین کننده نیست.
گسترش فضای مجازی، فراگیر شدن استفاده از تلفن همراه هوشمند، توسعه روزنامهنگاری برخط، چندرسانهای بودن محتوای دیجیتال، انتشار نسخههای رایگان مطبوعات در فضای وب، تنوع و تکثر و سرعت و آسانی دسترسی به منابع دیجیتال مزیت رسانههای نوین است
افراد امروزه در استفاده از فناوریهای نوین اطلاعاتی و ارتباطی، شرایطی متفاوتتر از گذشته را تجربه میکنند. با گسترش فضای مجازی و تلفن همراه هوشمند، گسترش روزنامهنگاری برخط، دسترسی آسان به منابع دیجیتال، تکثر و تنوع منابع و چندرسانهای بودن محتوای دیجیتال، در عمل رقابت مطبوعات و رسانههای چاپی را با چندرسانه ایها غیرممکن کرده است. از این رو، امروزه کمتر نشریه چاپی را می توان یافت که به انتشار دیجیتال و برخط رو نیاورده باشد.
عصر امروز، عصر شبکه است و افراد نیازهای اطلاعاتی خود را از طریق همین شبکهها برآورده می کنند. با جایگزین شدن فناوریها و ابزارهای دادهکاوی، دادهپردازی و نشر الکترونیک به جای ابزارهای دستی، صنعتی و مکانیکی سنتی همچون صنعت چاپ، قواعد تازهای در زمینه تولید انواع محتوا و انتشار آن بر جهان تحمیل شده است.
تا جاییکه پیشبینی میشود، نویسندگان به عنوان یکی از مهمترین ارکان روزنامهنگاری در فرایندهای پیشرو، جای خود را به «نویساها» بدهند؛ نرم افزارهای هوشمندی که زحمت نویسندگی را نیز از روی دوش انسان بر خواهند داشت. در چنین شرایطی، مطبوعات چاره ای جز به روز شدن و همراهی با «جبر دیجیتالیزگی» ندارند.
راه نجات مطبوعات
این پژوهش، ما را به مجموعهای از پیشنهادها برای مطبوعات رهنمون ساخت که به این شرح ارائه می شود:
نخست، مطبوعات، چاره ای جز حرکت به سوی دیجیتالی شدن ندارند. بهره بردن از فضای سایبری و دیجیتال میتواند هزینههای مطبوعات را به شکل چشمگیری کاهش دهد. با حذف هزینههای مربوط به تهیه و خرید کاغذ از یک سو، و حذف هزینههای بالای چاپ از سوی دیگر، بخش مهمی از بار مالی سازمانهای مطبوعاتی از بین میرود. انتشار دیجیتال، در مقایسه با چاپ، به مراتب برای مطبوعات، ارزانتر تمام خواهد شد.
دوم، مطبوعات میتوانند با تولید محتوای متناسب با نیاز مخاطبان، بر اساس اقتضائات فضای سایبری با رعایت شاخصهای کیفی و جذابیت در تولید و عرضه محتوا، نقش مهمی در زمینه تأمین نیازهای اطلاعاتی و معرفتی مخاطبان ایفا کنند. در این میان، آنچه نقش سازمانهای رسانهای و مطبوعاتی را در رقابت با سایر انواع رسانههای نوین، همچون شبکههای اجتماعی، متمایز می کند، این است که مطبوعات و سازمانهای رسانهای رسمی و معتبر، بر اساس مجموعهای از استانداردهای روزنامهنگاری و معیارهای حرفهای و اخلاقی، محتوای خود را تهیه، تولید و منتشر میکنند. این امر، به عنوان یک شاخص برجسته، همواره در جلب اعتماد مخاطب مؤثر بوده است. این در حالی است که محتواهای منتشرشده در شبکههای مختلف اجتماعی از ضریب راستیآزمایی بسیار پایینی برخوردارند و مخاطب نمی تواند در مواجهه با آن محتواها، به آنها اعتماد کند.
آنچه نقش سازمانهای رسانهای و مطبوعاتی را در رقابت با سایر انواع رسانههای نوین متمایز می کند، این است که مطبوعات و سازمانهای رسانهای رسمی و معتبر، بر اساس مجموعهای از استانداردهای روزنامهنگاری و معیارهای حرفهای و اخلاقی، محتوای خود را تهیه، تولید و منتشر میکنند
سوم، مطبوعات میتوانند به تولید و ارائه خدمات محتوایی سفارشی بپردازند و بستههای محتوایی ویژهای را، متناسب با انواع مخاطبان و مشترکان حقیقی و حقوقی خود، تهیه کرده و به طور اختصاصی به آنها عرضه کنند. این امر میتواند منجر به تأمین بخشی از هزینههای مطبوعات شود.
چهارم، ژانر روزنامهنگاری تحقیقی و پژوهشی، میبایست در دستور کار جدی مطبوعات قرار بگیرد. از آن رو که عصر روزنامهنگاری خبری و تشریحی به سر آمده، یکی از مهمترین راه کارهایی که می تواند به حیات مطبوعات کمک کند، ایجاد ارزش افزوده محتوایی است. ارائه محتوایی که پرسشها و مطالبات مخاطبان عمومی را پاسخ و دغدغههای مردم را پوشش دهد، پیوند میان مردم و مطبوعات را حفظ و تقویت خواهد کرد.
پنجم، پیشنهاد میشود، سازمانهای مطبوعاتی از مالکیت، کنترل و اداره احزاب و جریانها و چهرههای سیاسی خارج شده و اداره آن به خود روزنامهنگاران واگذار شود تا روزنامهنگاران با سهامداری در رسانههای متبوع خویش، کارفرمای خود شوند و بتوانند نقش کلیدی خود را در مطالبهگری و نظارت ایفا کنند. مطبوعات و رسانه ها در ایران تریبون جریانها و چهرههای سیاسی هستند، در حالی که می بایست تریبون مردم باشند.
ششم، مطبوعات میتوانند به نهادهایی فرارسانهای تبدیل شوند. به این مفهوم که از ظرفیت مخاطبان خود بهره برده و به کنشگری اجتماعی و مدنی رو آورند و در کنار روایتگری، به کنشگری نیز بپردازند و به عنوان نهادهای مدنی، در حل مسائل جامعه نقش پررنگتری ایفا کنند. مطبوعات باید بتوانند مشارکتهای عمومی را افزایش دهند و اعتماد از دست رفته را به جامعه بازگردانند.
*فصلنامه علمی وسایل ارتباط جمعی رسانه، دوره ۳۲، شماره ۲، (پیاپی ۱۲۳)، شهریور ۱۴۰۰