به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، پایگاه اطلاعرسانی دولت روز شنبه، 19 شهریورماه، از درخواست بررسی واگذاری کتابخانههای کانون پرورش فکری به نهاد کتابخانههای عمومی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خبر داد. در این خبر اعلام شد که با توجه به ضرورت مبارزه با کمسوادی و ایجاد نهضت کتابخوانی در میان کودکان و نوجوانان کشور و ایجاد همافزایی میان کتابخانههای کانون پرورش فکری و نهاد کتابخانهها، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با هدف کاهش زیاندهی شرکت دولتی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و تأمین بخشی از هزینهها از محل کاهش و صرفهجویی در هزینهها با استفاده از ساختار و ظرفیت موجود در نهاد کتابخانههای عمومی کشور و نیز به منظور افزایش و همسانسازی حقوق کارکنان این کانون براساس نظامنامه جبران خدمات نهاد کتابخانهها، خواستار صدور مجوز برای واگذاری کتابخانههای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به نهاد کتابخانههای عمومی کشور شده است.
انتشار گسترده این خبر از روز گذشته تاکنون واکنشهای متعددی را در میان نویسندگان و فعالان حوزه ادبیات کودک و نوجوان داشت. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با سابقه بیش از 50 سال، همواره به عنوان یکی از اصلیترین مراکز فعال در حوزه کودک و نوجوان شناخته و معرفی شده است. منتقدان به طرح وزارت ارشاد، معتقدند که کانون با این انتقال استقلال خود را از دست داده و دیگر کارآیی گذشته را نخواهد داشت. نویسندگان و فعالان عرصه ادبیات کودک و نوجوان معتقدند راه حل برونرفت کانون از شرایط فعلی، مدیریت قوی و برنامهریزی درست در جهت بازگشت کانون به ریلی است که طی دهههای گذشته آن را آزموده و نتیجه نیز گرفته است.
فرهاد حسنزاده، نویسنده سرشناس حوزه ادبیات کودک و نوجوان، در یادداشتی در صفحه شخصی خود با انتقاد به این طرح و ضمن تأکید بر اینکه چشم امید فعالان حوزه کودک، به کانون پرورش فکری کودکان است، نوشت: همیشه خدا تا بوده و نبوده موقع دعواها، جنگها، بلایای طبیعی و مصیبتها بچهها را در اولویت قرار میدادند. بچهها را از مخمصه دور میکردند تا مبادا آسیبی ببینند. همیشه حتی در بحرانهای خانوادگی پدر از گوش و گلوی خود میزند تا کودکش اگر رفاه نمیبیند، بدبختی و نداری را تجربه نکند. فرزندان همواره به داشتن چنین پدرانی افتخار میکردهاند و از همین مرام درس ایثار و فداکاری از بزرگترها میآموختهاند. حال، سالهاست که حس شفقت و پدری نسبت به کودکان از بین رفته و کودکان قربانیان تصمیمگیریهای غلط و ندانمکاری سیاستمداران شدهاند. سالهاست که کودکان «آدم» به حساب نمیآیند و از برنامههای توسعه و آموزش و بهداشت و تغذیه که حق قانونی آنهاست، به نحوی کنار گذاشته میشوند. آنها نه تنها از سیستم آموزش و پرورش مدرن و خلاقیتمدار بهرهمند نیستند که حتی در بسیاری از نقاط حتی چهاردیوار مسقفی به نام کلاس هم ندارند.
او ادامه داد: چشم امید ما به کانون پرورش فکری کودکان بود که از دیرباز با بیش از هزار مرکز فرهنگی در سراسر کشور بخشی از کمبود خوراک فکری نسل نوپا را جبران میکند و دل و جان کودکان را با کتاب و ادبیات و هنر و کنشهای خلاقانه روشن میکند. امید داشتیم به مربیهای فرهنگی و هنری و کتابدارانی که با حقوق اندک و همان احساس مسئولیتی که پدران و مادران نسبت به فرزندان دارند، عاشقانه خدمت میکنند. من با افتخار میگویم که بچه کانونم. بسیاری از نویسندگان و هنرمندان و حتی مدیران با وجدان را میشناسم که مُهر کانون را کنار امضای خود دارند. کانون، فقط کتابخانه نیست. کانون، کانونی متشکل از فعالیتهای قصهگویی، نمایش، بلندخوانی، نقاشی، سفالگری، عکاسی، ساخت فیلم و دهها فعالیت دیگر است که فقط جایی به نام کانون از عهده آن برمیآید.
حسنزاده کانون را به «رودخانه» توصیف و اضافه کرد: کانون میراث فرهنگی و ملی ماست و هر دولتی با هر مرام سیاسی و عقیدتی باید با جان و دل از آن محافظت کند، نه اینکه آن را تکهتکه کند و به ارزانترین قیمت بفروشد. ... اگر به فکر صرفهجویی در هزینههای اداری هستند، به فکر ادغام مؤسسههای نوخاستهای باشند که کرور کرور بودجه میگیرند و خروجیشان معلوم نیست. لطفاً پدر باشید، نه پدرخوانده. اگر میخواهید فرزندان خوبی تربیت کنید، روزی صدبار این ذکر را بگویید: ادب آداب دارد.
حمیدرضا شاهآبادی، نویسنده حوزه نوجوان که سالها تجربه مدیریت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را داشت نیز به انتشار این خبر واکنش نشان داد. او در یادداشتی ضمن انتقاد از این طرح نوشت: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آبروی فرهنگ ماست. نهاد دیرپایی که بخش مهمی از هنرمندان بزرگ این کشور از دل آن بیرون آمدهاند. نهادی بسیار کمخرج و پرفایده که اگر روزی از ظرفیتهای آن به شکل حداکثری استفاده شود، بسیاری از معضلات فرهنگی و اجتماعی ما را پوشش میدهد.
به گفته شاهآبادی؛ این نهاد ارجمند به دلیل ضعف مدیریت و تدبیری که در سالیان گذشته دچارش بوده، اکنون در موقعیتی قرار دارد که حرف از واگذاری کتابخانههای آن به نهادی دیگر به میان آمده است. آنها که از سر ناآگاهی و نابلدی این حرف را زدهاند، باید بدانند که اولاً کتابخانههای کانون فقط کتابخانه نیستند، بلکه آنها را مراکز فرهنگی هنریای میدانیم که توسط مربیان کارآمد و دلسوز اداره میشوند و علاوه بر برنامههای کتابخوانی خدمات متنوع دیگری را به کودکان و نوجوانان ارائه میکنند؛ خدماتی در قالب آموزشهای ادبی هنری، برگزاری جشنوارهها و مسابقات، اردوها و همایشهای منطقهای و کشوری و بسیاری فعالیتهای دیگر که شرح و بیانشان مدتها وقت میبرد.
این نویسنده حوزه نوجوان کتابخانهها را نبض تپنده کانون دانست که حیات کانون با وجود آنها معنا پیدا میکند. شاهآبادی تأکید کرد: واگذاری کانون به نهادی دیگر حرفی است نابخردانه که فقط به تعطیلی معتبرترین و پرفایدهترین نهاد فرهنگی کشور میانجامد و حاصلی جز عقبگرد شدید در حوزه فرهنگ و بروز یأس در میان اهالی آن نخواهد داشت.
علیاصغر عزتیپاک، نویسنده، نیز جزو اولین نویسندگان بود که به این خبر واکنش نشان داد. او مشکل اصلی کانون را عدم مدیریت صحیح در چند سال گذشته دانست و در یادداشتی نوشت: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان یک میراث گرانقدر فرهنگی است. انبوهی از آثار ادبی و هنری که توسط نویسندگان و هنرمندان ایران تولید شدهاند، در حال خاک خوردن و تباه شدن در هزار توی ندانمکاریهای مدیران این مرکز مهم و اثرگذار است.
عزتیپاک در ادامه به وضعیت کتاب در حوزه کودک و نوجوان اشاره کرد و با اشاره به روند صعودی انتشار کتابهای ترجمهای، بر نقشی که کانون میتوانست در چنین فضایی ایفا کند، تأکید کرد و نوشت: مسئولان این نهاد، به جای اینکه فکری برای رساندن این محصولات بومی به دست کودکان و نوجوانان بکنند، به سلب مسئولیت از خود میاندیشند. نه فقط امروز، بلکه سالهاست. بگذار کودکان و نوجوانان کشور در هجوم کتابهای ترجمه و فیلمها و بازیهای ساخته شده با دست بیگانگان، یکیک از دست بروند و روح و روانشان پرواز کند به شهرها و خانههای دور ناشناس و بگذار احساس غربت از همین کودکی بچسبد بر گلوشان و راه نفسشان را ببندد. ملالی نیست. اینجا مدیران در حال تقسیم غنایماند؛ فارغ از هر تنگه و معبر و آزادراهی. عبرت برای دیگران است. ما خود مایه عبرت خواهیم بود.
داوود امیریان، نویسنده نامآشنای حوزه کودک و نوجوان، از دیگر نویسندگانی بود که به این طرح انتقاد کرد. او در بخشی از یادداشت خود نوشت: از کلاس اول ابتدایی عضو کتابخانه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شدم. مکانی خوش ساخت پر از کتاب و مربیان مهربان و دلسوز. سالها بعد با افتخار کتابهایم در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان چاپ شد. من هنوز کارت عضویت در کتابخانه شماره 20 میدان راه آهن تهران را به یادگار نگه داشتم. هنوز برای مؤسسان این نهاد پربرکت دعای خیر میکنم. امروز خبر آمد که قرار است کتابخانههای کانون برود زیر پوشش نهاد کتابخانههای کشور. عزیزان مسئول این کار را نکنید... خوب میدانید که این کار یعنی نابودی یک نهاد فرهنگی با سابقهای پرشکوه.
او در ادامه نوشت: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان خانه رؤیایی و خاطرهانگیز چند نسل است. به جای این کار مدیران فرهنگی بر سر کار بگمارید... فقط مدیر فرهنگی دلسوز به درد کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان میخورد.
انتقادها از شیوه مدیریت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان موضوعی است که طی سالهای گذشته بیش و کم از سوی فعالان حوزه کودک و نوجوان مطرح شده است. رفتوآمد مکرر مدیران با عمر مدیریتی کم، نبود دید کلان در مدیریت بخشهای مختلف، عدم رسیدگی به حقوق کارکنان و مربیان و ... از جمله مواردی بود که طی سالهای گذشته بارها و بارها از سوی دغدغهمندان حوزه کودک و نوجوان مطرح شده است. منتقدان بر این باورند که واگذاری کتابخانههای کانون پرورش فکری کودکان به نهاد کتابخانهها گره مشکلات کانون را کورتر خواهد کرد. باید دید با توجه به مسائلی که منتقدان و فعالان حوزه کتاب کودک و نوجوان در اینباره کردهاند، طرح پیشنهادی به کدام سمت خواهد رفت.
انتهای پیام/