به گزارش خبرآنلاین چندی پیش مسجدجامعی مصاحبهای مفصل درباره این کتاب انجام داد. او در بخشی از این مصاحبه با اشاره به این نکته که روسیه و اوکراین تاریخ بهم پیوسته و بهم آمیختهای دارند میگوید: شکل گیری روسیه به عنوان یک کشور و نیز مسیحیتاش از اوکراین و شهر کیف شروع میشود. به هر حال مرکزیت کلیسای ارتدوکس روس، اوکراین بوده و اوکراین هم بخشی از روسیه بوده است؛ دیرهای مهم و قدیمی و کلیساها و مکانهای مقدس کلیسای ارتدوکس روسیه عمدتا در اوکراین قرار دارد؛ چرا که کیف پایتخت اولیه در دوران شکلگیری روسیه بوده است.
عضو هیئت علمی دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه در پاسخ به این پرسش که از چه زمانی ارتدوکسهای اوکراین به کلیسای کاتولیک میپیوندند میگوید: همسایه غربی اوکراین لهستان و تا حدودی لیتوانی و امپراطوری هابسبورگ بوده است. اهمیت در اینجا از آن لهستان است. لهستان در قرون پانزدهم و شانزدهم کشور مهم و پیشرفتهای بود. به مراتب توسعه یافتهتر از روسیه و لذا برای اوکراینیهای سرزمینهای غربی جاذبه داشت. لهستانیها کاتولیک بودند و به دلائلی کاتولیکهایی متعصب. در اواخر قرن شانزدهم تعداد قابل توجهی از اوکراینیها کلیسایشان را ترک گفته و کاتولیک شدند که بعدها بدانها «اونیاتی» گفتند. اینان عموما اشراف و نخبگان فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی غرب اوکراین بودند. چنین جریانی در بخشهای مترقی و حتی مرکزی کشور اتفاق نیافتاد به این معنی که اینان کماکان به کلیسای مسکو وفادار ماندند. این تغییر دینی به تغییر گرایش سیاسی و فکری منجر شد، به این معنی که آنان هوادار لهستان و نیز فرهنگ و تمدن اروپایی شدند و لذا آنان را در تعارض با بخشهای دیگر کشور قرار میداد که به لحاظ دینی و فرهنگی به مسکو نگاه میکردند. مشکل این بود که این دو گرایش متعارض و در درون یک کشور، پیامدهای فراوانی داشت. عملا کلیسای مسکو در مقابل کلیسای اونیاتی قرار گرفت و حاکمیت روسیه گرایش بخشی از مردمش را به لهستان نمیپذیرفت و آنها را ستون پنجم دشمن میدانست. فراموش نشود که این دو همسایه پیوسته در رقابت و خصومت بودهاند.
سفیر سابق ایران در واتیکان در مورد وضعیت کنونی کلیسای اوکراین بعد از تهاجم روسیه و امکان استقلال آن از کلیسای روسیه میگوید: در حال حاضر شرائط عادی نیست، شرائط جنگی است. نکته مهم اینجاست که در ابتدا همه فرنگیها چه امریکایی و چه اروپایی حق را به اوکراین میدادند و اوکراین را مظلوم و مورد تهاجم و روسیه را ظالم و متجاوز میدانستند. در حال حاضر شرایط و در نتیجه قضاوتها تغییر کرده است. شاید نمونه خوب آن دیدگاههای اخیر کیسینجر باشد. مضافا که اروپاییان احساس میکند این جنگ اقتصاد و معیشت و بلکه آینده آنها را عمیقا تحت تأثیر قرار داده و میدهد.
مسجدجامعی در پایان با اشاره به عوامل دیگری دخیل در اینکه کلیسای ارتدوکس اوکراین بخواهد اعلام استقلال کند میافزاید: اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم کلا مشکل اوکراین، کلیسای ارتدوکس را در یک بحران جدی فرو برد. جرقه اولیهاش زمانی است که در اواخر ۲۰۱۸ تعدادی از اسقفها اعلام استقلال کردند و مشکلتر این بود که پاتریارک کلیسای قسطنطنیه، بارتلومئوس، این کلیسا را به رسمیت پذیرفت و موجب مشکلات زیادی بین پاتریارک مسکو، کریل و بارتلومئوس شد. اتفاقا یکی از زرنگیهای پاپ این بود که هرچه از او سوال کردند صحبتی نکرد و موضعی نگرفت. بنابراین مسئله فقط مسئله کلیسای اوکراین نیست، مسئله به کل کلیسای ارتدوکس مربوط میشود که انسجام سابقش را از دست داد و جنگ هم آن را تشدید کرد. وضعیت کلیسای ارتدوکس تا مقداری بستگی به این دارد که این مجموعه به چه نتیجهای بعد از این حمله برسد و تا چه مقدار واقعیتهای جدید را بپذیرد و جنگ بین روسیه و اوکراین را چگونه ببیند و ارزیابی کند. مسئله فقط به اوکراین و روسیه مربوط نیست. به واقع هماکنون مجموع کلیسای ارتدوکس در بحران پیچیده و سختی قرار دارد که میباید در فرصت دیگری مورد بحث قرار گیرد.
۶۵۶۵