مگر تبلیغات توسط بازیگران کار جدیدی است؟ حتما نه. تازه این روزها بیشتر هم شده است. از ورزشکار گرفته تا خواننده، مجری و بازیگر که مدام تبلیغ می‌کنند؛ فلان کالا تا فلان بازار را.
اما چرا تبلیغ سیدجواد هاشمی متفاوت است؟ گذشته از نوع کالایی که تبلیغ می‌کند و به آن برمی‌گردیم، شاید تنها توجه به یک نکته از خود او که بارها در مصاحبه‌هایش به آن اشاره کرده هم کافی باشد. اینکه؛ بیش از۵۰ بار در فیلم‌های مختلف سینمایی و تلویزیونی شهید شده است. یا بخش اعظمی از نقش‌هایی که بازی کرده درباره جنگ و شهادت است. یا آخرین بار از زبان خود او حتی برای بازی در یک نقش کوتاه منفی هم تذکر گرفته؛ البته تذکری که دوست داشته است. اینها همه گواه این است که او خیلی چیزها را می‌داند.
حالا تبلیغ برای خرید مِلک در امارات متحده عربی، چقدر از بازی در نقش «بَد منِ» قصه‌ها، بدتر است؟ بدتر است دست کم به صد دلیل. مثلا؛ هاشمی تنها یک بازیگر نیست او نماینده‌ای از گروه مشخصی از بازیگرانی است که سال‌ها نمایندگی این طیف را کرده است. جدایی از آنها اشکالی ندارد اما بهتر نبود پیش از این تبلیغ این جدایی را اعلام می‌کرد؟ آن وقت حتما این یادداشت هم نگاشته نمی‌شد و یادداشت‌هایی دیگر از این دست. اینها همه گواه این است که او می‌داند.
حالا ادبیات هاشمی را هم در این تبلیغ مرور کنیم، یک بار. او می‌گوید: «همین بغلِ بیخ گوش خونه‌تون، دبی. رفتین خونه‌ها رو ببینید؟ واقعا لایف استایل خونه‌های دبی با هیچ جای دنیا قابل قیاس نیست ...... برید بخرید و حالش رو ببرید. بچه‌هاتون هم دعاتون می‌کنن.»
این نوع ادبیات که باز هم نشات گرفته از همان مرام و راهی‌ست که سیدجواد هاشمی بارها درباره آن حرف زده یعنی او همچنان با تکیه بر همان مرام مسلک و ادبیات دست به تبلیغ خرید ملک در دبی زده است. آقا جواد چند درصد از مردم این سرزمین توان خرید این ملکی که شما تبلیغ کردی را دارند؟ شما که به تازگی از «داد مردم» سخن گفته بودی بگو ما کدام را باور کنیم؟ و البته اینها همه گواه این است که او می‌داند.
حالا برسیم به عذرخواهی. سیدجواد هاشمی بعد از واکنش‌ها عذرخواهی هم کرد که کاش نمی‌کرد. او گفت «من خطا کردم و عذرخواهی می‌کنم» اما در ادامه توپ را در زمین دیگران انداخت که مثلا اگر اشتباه می‌کنید، مثل من عذرخواهی کنید هرچند نمره‌تان کم می‌شود. اینها را هم انگار او می‌داند.
آقای سید جواد هاشمی، حالا دوبی، نه اما وسوسه پول، همین بیخ گوش همه ماست. اما حالا که همه چیز را می‌دانید این ابن کار خطاست یا ...؟
