خبرگزاری فارس از شهرستان دیر، فاطمه مظفری پور: خانوادهها یکی پس از دیگری به اجتماع بزرگ پیادهروی جاماندگان اربعین میپیوستند، خورشید هنوز نور خود را به زمین گرمازده نتاخته بود که صدای مداحی بر دلها طنین انداز شد و این یعنی شروع قدم زدن در مسیر «حبالحسین»!
در مسیر هفت کیلومتری پیادهروی همه حال و هوای پیادهروی نجف تا کربلا را در ذهنهای خود متصور میشدند چراکه نرسیدن به کربلا محدودیتی بود که جلوی دل مردم بوشهری را نتوانست بگیرد و این بهانهای شد تا از این محدودیت گذر کنند و حداقل خود را در مسیری قرار دهند که حال و هوای اربعین دارد.
جوانهایی که مهر خادمی بر سینه زدند
هرکس به دنبال بهانهای برای خدمت بود تا هر آنچه که دارد را در میدان ازخودگذشتگی گذارد؛ پدری در همان حوالی در کنار پسر نوجوانش، سقایی میکردند و لب تشنهلبان را سیراب میساختند.
در این میان، شوری عجیب در چشم نوجوانهایی دیده میشد که با دوستان خود قدم زنان به سوی امامزادهای میرفتند که از نوادگان امام حسین(ع) بود، نوجوانان گویا جان تازهای در پاهای خود انداخته بودند و زیر آفتاب سوزان، به مداحی گوش فرا داده بودند، مداحی که از فراق چنین میگفت: «من ایرانم و تو عراقی، چه فراقی...»
کودکان هم زائر امام حسین(ع) میشوند
کودکان هم در میدان جاماندگان، دل سبک کردند و آنها هم همقدم با خانواده خود هممسیر پیادهروی شدند، گاهی هم کشاله دوش پدر یا مادر بودند و آنها هم با شوق کودکان خود را در آغوش گرفته و هفت کیلومتر را به سوی مقصد قدم زدند.
جوانهای هم لباس خادمی به تن کرده بوند و در حالی که دستشان مشغول آب رساندن و پذیرایی از زوار بود، دلشان را به مسیر نجف تا کربلا سپرده بودند، از یکی از جوانان خادم دلیل آمدندش را پرسیدم و او گفت: «عاشقی دلیل نمیخواهد»!
همه دار و ندارم را خرج آقا میکنم!
پیرمردی هم که از دار دنیا تنها یک خودرو داشت، پرچم مزین به «یا حسین» را بر دو طرف خودروی خود نصب کرده بود و حامل مواد پذیرایی از زوار شده بود و در آن گرما جان فرسا و نسیمی که به آرامی میوزید، لبخند از لبانش نمیافتاد و دستش را هر دو دقیقه بالا میآورد و تکان میداد تا قوت قلب زوار باشد.
مردان و زنان کهنسال نیز از این مسیر جا نمانده بودند و لنگ لنگان خود را به جوانترها میرساندند و در میانه راه به روی زمین مینشستند و اندکی خستگی در کرده و دوباره روانه مسیر میشدند، گویا عشق به امامشان چنان در دلهایشان سکونت گزیده بود که هیچ چیز جلودارشان نبود، یکی از آنها که شوری عجیب از چهرهاش میبارید گفت: «دخترم، این مسیر، راه جاماندگانی است که خود را نتوانستند در مسیر نجف تا کربلا پیدا کنند اما آمدیم که لبیک به امام زمان خود بگوییم.»
بسیجان هم مثل همیشه آماده بودند و لباس سبز بر تن کرده و با نگاه به جادهای که قدمگاه زوار بود، خادمی مردم خود را میکرند و آنها در این حماسه حسینی، علم به دوش تفکر همیشه آماده بسیجی بودند.
به گزارش فارس، ارادت مردم این سرزمین به امام حسین(ع) هیج گاه در پیج و تاب زمان گیر نیفتاده است و این تکریم همواره بخشی از سبک زندگی مردم است و آنچه که این شور وحدت آفرین را رقم میزند، دلهایی است که هربار در گوشههای مختلف تاریخی، «حبالحسین یجمعنا» را در جریان میاندازند.
انتهای پیام/