اعوانی: علامه حسن‌زاده آملی برهان، عرفان و قرآن را باهم آشتی داد

خبرگزاری فارس سه شنبه 29 شهریور 1401 - 21:44
اعوانی: علامه حسن‌زاده آملی برهان، عرفان و قرآن را باهم آشتی داد

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، نخستین سالگرد رحلت علامه ذوالفنون حسن‌زاده آملی، عصر امروز سه‌شنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ در مرکز همایش‌های بین‌المللی سازمان اسناد و کتابخانه ملی با حضور جمعی از اهالی علم و ادب و آیت الله محقق داماد، علی لاریجانی، آیت‌الله صادق  آملی لاریجانی، حجت الاسلام علی اکبر ناطق نوری، غلامعلی حدادعادل، سیدعباس صالحی و علیرضا مختارپور مدیر سازمان اسناد و کتابخانه ملی برگزار شد.

محقق داماد: بنده به علامه افتخار می‌کنم

در ابتدای این برنامه آیت الله محقق داماد، ضمن عرض خوشامدگویی درخصوص علامه حسن‌زاده آملی گفت: من به عنوان یک طلبه می‌گویم که وی از معدود افرادی بود که می‌توان به او افتخار کرد. به عنوان هم سلک و هم لباس در همین زمان پرشور می‌توانستیم بر او افتخار کنیم. چون او یک روحانی نمونه و عالم به علم‌های الهیات بود.

وی افزود: مهم‌ترین نکته درخصوص علامه، جامعیت وی بود. بنده از جوانی خدمت علامه می‌رسیدم. او ادبیات عرب را عمیق و همچنین ادبیات فارسی را نیز در سطح بالایی می‌دانست و نیز فلسفه، عرفان، تفسیر، فقه و اصول را می‌دانست. جامعیت نکته‌ای بود که در میان افراد موجود کمتر وجود دارد. علامه نمونه بود و حافظه‌ای قوی داشت و با اشعار سعدی و حافظ مأنوس بود و در جای خودش استفاده می‌کرد و بنده به علامه افتخار می‌کنم.

حضرت نوح بر قلب علامه بودند

در ادامه فرزند بزرگ علامه، حجت الاسلام عبدالکریم حسن‌زاده گفت: یکی از شاگردان علامه می‌گفتند که طبق روایت حَمَله عرش، هشت نفر هستند که یکی از آنها حضرت نوح است و به تعبیر وی حضرت نوح بر قلب علامه بودند؛ چه در مکتوبات علامه و چه شاگردان وی که نفوسی بودند که به فعلیت رسیدند همه تحت لوای همان حَمَله عرش و به گفته امام صادق(ع) عرش یعنی علم. آن جناب می‌گفت که حضرت نوح بر قلب علامه بود و آنچه در طول این‌سال‌ها پرورش داد همه نور بود و نورافشانی کرده بود.

آیت الله علی اکبر رشاد، رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در بخش دیگری از این برنامه با اشاره به عارف بودن علامه حسن‌زاده آملی بیان کرد: وی علامه و حقیقتا ذوفنون بود. او علوم حصولی را در ذهن خود ذخیره نکرده بود. علامه عارف و اهل سلوک بود. او عارف ذوفنون یا عارف به معنای حقیقی بود. عارف تک ساحتی عارف نیست و بشر عادی نمی‌تواند فقط از یک منبع معرفت برخوردار باشد و به همه حقایق دست پیدا کند و این کار فقط از معصومین برمی‌آید. کار انسان‌های عادی این است که که همه حقایق را از مسیر همه منابع کسب کنند؛ یعنی از فطرت، عقل، کتاب و سنت  و شهود که همه مصدرشان ساحت الهی است و منبع الهی دارند و جز خدا نمی‌تواند کسی علم و معرفت را ایجاد کند و همه علوم ازساحت الهی به سپهر انسانی تنزل می‌کند.

عرفان اهل بیتی که علامه کسب کرده بود، عرفان جامعی بود

وی افزود: علامه عارف به عرفان نظری و عارف بود، مفسر و عارف بودند و حتی به علوم ملکی و فیزیک هم عارف بودند؛ یادم است یک روز برای نماز ظهر در منزل وی بلند شدیم. علامه دست بر دوش من گذاشت و گفت حال الان رو به روی کعبه هستی. ایشان عارف بودند. ادیب فارسی و عرب بودند و یک ادیب بزرگ بود و اگر فقط ادیب بودنش را در نظر بگیریم یکی از بزرگترین ادبای تاریخ معاصر خواهد شد. علوم جدید تک منبعی است و فقط به حس و تجربه اکتفاء می‌شود؛ در صورتی که منبع نیستند. تک منبع بودن علم آفت علم جدید است و در عرفان متعارف هم آفت است و عرفان اهل بیتی که علامه کسب کرده بود، عرفان جامعی بود و باید برای کسب آن از همه ابزارها استفاده کنیم. کار عارف، فرار از ملک و رسیدن به ملکوت است و بناست که به آیات بی‌نهایت راه پیدا کند و این می‌شود که برای عرفان باید از همه منابع استفاده کنیم.

من صورت خود را کف پاهای استادم می‌مالیدم

افشین علاء شاعر در بخش دیگر برنامه ضمن نقل خاطره‌ای از علامه اظهار داشت: در دوران جوانی به روستای اهلم بر مزار مادرشان می‌رفتیم؛ چرا که مزین به قدوم علامه بود و از اشعار علامه در زبان فارسی و عرب و حتی طبری بعد از نیما یوشیج روانی خاصی داشت.مرحوم طیبه تربتی همسر محی‌الدین الهی قمشه‌ای می‌گفت که هرگز نشد ببینم که علامه در برابر استادش چهار زانو نشسته باشد؛ بلکه همیشه دو زانو بود و حتی لحظه‌ای تکیه به دیوار هم نمی‌داد و در مراسم ختم پسر بزرگ محی الدین قمشه‌ای علامه را دیدم و مدتی باهم صحبت کردیم که وی می‌گفت من صورت خود را بر کف پاهای استادم می‌مالیدم.

علاء در پایان شعری را که زمان ارتحال علامه سروده بود، بازخوانی کرد که به شرح زیر است:

ایرا! صبور باش…
آمد خبر که خرمن دانش تباه شد
عرفان و فقه و فلسفه بی‌تکیه گاه شد

رود از میان شکافت و کوه از کمر شکست
از زخم این تبر، طبرستان تباه شد

پیری رهید از قفس تن که در غمش
پیراهن جوانی و غیرت سیاه شد

پیری که آسمان به عبایش چو وصله بود
پیری که از مهابت او کوه، کاه شد

پیر ارچه بود، لشکر همت ز هم گسیخت
یک تن اگرچه بود، خرد بی‌سپاه شد

تاج دلاوری ز سر مهتری جدا
تخت سخنوری تهی از فر و جاه شد

علامه‌ای، سپهردلی، کیمیاگری
کز او خزف چو لعل و شفق چون پگاه شد

یعقوب دهر بار دگر جامه را درید
زیرا که دید یوسف حکمت به چاه شد

سلطان اشک، بار دگر بار عام داد
پس خیل دیده راهی آن بارگاه شد

برداشت عقل، افسر فرزانگی ز سر
دستار عشق سوخت، جنون بی‌کلاه شد

باور نمی‌کنم که حسن‌زاده رفته است
مازندران؟ نه! ملک جهان بی‌پناه شد

آمل گریست، بحر خزر سینه چاک کرد
جنگل خمید، بیشه پر از دود آه شد

البرز شاهد است دماوند خون گریست
آسیمه سر، هراز بر این غم گواه شد

ایرا! صبور باش حسن‌زاده چون برفت
فردا تو را به حشر، شفیع گناه شد

در سینه‌ات جواهر اسرار خفته است
هرچند دیده‌ات تهی از آن نگاه شد

خاموش شد اگرچه صدای عصای او
پژواک آن عجین به رگ هر گیاه شد

ایرا به خود ببال که فرزند خطه‌ات
مقصود دیر و مدرسه و خانقاه شد

ایرا به خود ببال که بال فرشتگان
تا پا نهد به عرش برین، فرش راه شد

ایرا به خود ببال که در اربعین شاه
دردانه‌ات روانه به دیدار شاه شد

ایرا ببین که دوخت فلک دیده سوی تو
خاک ره تو قبله گه مهر و ماه شد

ابیات ناشیانه سرودم، مرا ببخش
تقصیر گریه بود، اگر اشتباه شد

علامه حسن‌زاده آملی برهان، عرفان و قرآن را باهم آشتی داد

در ادامه غلامرضا اعوانی استاد فلسفه ضمن بیان خاطراتی از علامه در خصوص ویژگی عالم ربانی بیان کرد: عالم ربانی با توجه به آیه مَا کَانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُؤْتِیَهُ اللَّهُ الْکِتَابَ وَالْحُکْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ یَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُوا عِبَادًا لِی مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَٰکِنْ کُونُوا رَبَّانِیِّینَ بِمَا کُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْکِتَابَ وَبِمَا کُنْتُمْ تَدْرُسُون است که خداوند خطاب به علمای بهود توصیه می‌کند که در تعلیم ربانی باشید و در درس‌ خواندن و میزان در دین است و علمای دین باید وارث انبیاء باشند. در فقه به کسی که قرابت نداشته باشد، ارث تعلق نمی‌گیرد و باید در علوم الهی هم قرابتی میان عالم و انبیاء باشد؛ وگرنه وارث نیست. عالم ربانی وارث اخلاق نبوی است و مانند بیداری است میان خفتگان که به حق بیدار است.

اعوانی در پایان گفت: صفت استادی بی‌معنا شده است و دیگر کسی نمی‌رود زانو بزند در برابر استاد تا یاد بگیرد. البته کتاب علم است، اما علم غیر زنده؛ در صورتی که استاد همه مشکلات در برابر تو را می‌گشاید و علامه حسن‌زاده آملی، برهان، عرفان و قرآن را باهم آشتی داد و همه را واحد معرفی کرد.

علامه حسن‌زاده آملی عارف، فیلسوف، مفسر قرآن و عالم به ریاضیات و نجوم بود

آیت‌الله آملی لاریجانی با بیان اینکه مرحوم آیت الله حسن‌زاده آملی شخصیت کم نظیری بود، اظهار داشت: ایشان عارف، فیلسوف، مفسر قرآن و عالم به ریاضیات و نجوم بود و علاوه بر همه اینها شب زنده‌دار بود. شب بیداری‌های مرحوم حسن‌زاده آملی و ادعیه و مناجات سحری ایشان و آنچه از خود باقی گذاشتند، آثار همین‌ها است.

آیت الله آملی لاریجانی بیان کرد: معرفت نفس به معنای آن است که نفس دیده شود. مرحوم حسن‌زاده آملی از سال‌های گذشته در پی این مسأله بود. ایشان اشارات بسیاری به معرفت شهودی نفس دارند و دو نفر از بزرگانی که در این زمینه مطالب مهمی آوردند، یکی مرحوم علامه طباطبایی و دیگری میرزا جواد ملکی هستند.

وی افزود: مرحوم میرزا جواد ملکی در مراقبه‌های مربوط به ماه ذی القعده راجع به کعبه می‌گوید: کعبه حقیقی چیز دیگری است. مرحوم طباطبایی در جلد ششم المیزان توضیح می‌دهد که چرا ما به اهمیت معرفت شهودی نفس توجه می‌کنیم.

آیت الله آملی لاریجانی اضافه کرد: اهل الله وقتی شاگردان سلوکی خود را راه می‌اندازند، سعی دارند انسان را بیدار کنند. چه کسی گفته تصاویری که ما می‌بینیم در مغز ماست و نفس در بدن ما است؟ معرفت نفس مانند غواصی کردن و شنا کردن است.

وی گفت: توجه به اینکه آنچه می‌بینیم در خود ماست با این معنا که صور در مغز ما نیست به معنای این است که مغز ما در خلق صورت‌ها خلاق است. وقتی در تصور خود یک کوه بزرگ را تصویرسازی می‌کنیم یعنی وجودی که با خیال ایجاد می‌شود یک حقیقت عظیم است.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: نفس آدمی در موطن و موقف عادی نیست. راهیابی به معرفت نفس نیازمند تمرین است. برای مثال تصور آنچه دیده نمی‌شود و ایجاد آن و یا محو کردن صور و فکر در عدم. در این شرایط انسان خود را بی‌ماده و بی‌صورت می‌بیند و آنجا انسان به حقیقت نفس دست یافته است.

آیت الله آملی لاریجانی گفت: قدم نهایی شناخت انسان و نفس به فقر است و آنجا محل ظهور حق تعالی است. در اینجا سالک و مسلک یکی است. هر اندازه روح عظیم‌تر شود، تسلطش به عوالم دیگر ظاهرتر و بارزتر می‌شود.

وی اضافه کرد: انسان اگر عظمت خود را یافت، نمی‌توان گفت حقیقت خود را یافته است. هر جا خود را دیگر ندید، ظهور حق بر او اتفاق می‌افتد. چیز دیگری در این عالم جز ظهور حق نیست. هیچ عدمی به ظهور حق راه ندارد و حق این است که اگر انسان به این مرحله دست یابد نور می‌شود.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه مرحوم حسن‌زاده آملی در باب معرفت نفس مجموعه‌ای را تدوین کرده، اظهار کرد: یکی از بهترین کتاب‌ها در باب نفس، کتاب عیون ایشان است که انسان از آن لذت می‌برد. ایشان با علاقه و نظم زیبایی این کتاب را نوشتند.

آیت الله آملی لاریجانی در پایان گفت: حقیقت روح آدمی جام جم است و اگر معرفت شهودی نفس را پیدا کنیم بسیاری از حرف‌ها برای ما و نگاه انسان به عالم و آدم تفاوت پیدا می‌کند و کتاب نفس انسان باز می‌شود. مرحوم حسن‌زاده آملی مکرر می‌فرمودند عمل انسان ساز است. آن‌هایی که چشم دارند همین جا برزخ و قیامت خود را می‌بینند.

پایان پیام/

منبع خبر "خبرگزاری فارس" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.