به گزارش اقتصادنیوز به نقل از عصرایران، مناظره تلویزیونی دیشب غلامحسین کرباسچی با عبدالله گنجی دربارۀ گشت و ارشاد و درگذشت دختر جوان که با اضافه شدن تلفنی صادق کوشکی و موضعگیریهای مجری در عمل به جدال «سه در برابر یک» بدل شد بازتاب گستردهای داشته است خاصه اینکه در شبکههای اجتماعی وفضای مجازی بازنشر میشود.
هر چند اصل برگزاری این مناظره یا گفتوگو- آن هم با موضوع مناقشه برانگیز پوشش زنان در فضای ملتهب پس از جان باختن مظلومانۀ مهسا (ژینا) امینی در بازداشتگاه پلیس- را میتوان به عنوان اقدام مثبت صدا وسیما و خلاف بمباران تبلیغات کلیشههای آن به عنوان تنفس و آنتراکتی در جهتگیریهای یک سویۀ آن ولو کوتاه و موقت دانست ولی دخالتهای مجری که از گوشی هدایت میشد واضافه شدن نفر دیگر نشان داد ترک عادت چقدر برای این مجموعه دشوار است.
تحلیل عجیب کرباسچی درباره فوت مهسا امینی/ کار نفوذیهاست؟
دربارۀ مناظرۀ غلامحسین کرباسچی که به عنوان مدیر مسؤول روزنامۀ هممیهن در مقابل عبدالله گنجی در جایگاه مدیرمسؤول روزنامۀ همشهری نشسته بود (همان روزنامهای که کرباسچی بنیانگذار آن به عنوان شهردار تهران و سال ها مدیر مسؤول آن بوده) و در میانۀ بحث صادق کوشکی را هم اضافه کردند این نکات را میتوان یادآور شد:
1. تمام حرف کرباسچی این بود که حال که قانون مجازاتهای رعایت نکردن حجاب را مردم مثل منع ماهواره عملا منسوخ کردهاند، قانون را باید اصلاح کرد چون همه را نمیتوان گرفت. او بارها تأکید داشت که بحث شرعی نمیکند اما به لحاظ شرعی هم به فتوای آیتالله العظمی خویی از مراجع شهیر فقید اشاره کرد که "اگر زنی به نهی شما توجه نکرد باید او را رها کنید". او همچنین یادآور شد در سیره پیامبر و امامان هم هرگز موردی از برخورد دربارۀ حجاب زنان نداریم.
در مقابل عبدالله گنجی میگفت هدف از برقراری نظام اسلامی اجرای شریعت بوده و در اینجا اشاره کرباسچی دقیق و درست بود که این نگاه، طالبانی است چون شرع را از مجرای قانون باید اجرا کرد.
کرباسچی میتوانست به سخنان طالقانی و بهشتی اشاره کند که مدام از قسط و عدل سخن میگفتند و حال هدف از برقراری نظام اجرای شریعت اعلام میشود.
2. پاسخ کرباسچی به طعنۀ کوشکی دربارۀ سابقه او به عنوان روحانی هم جالب بود که گفت: «بله، من طلبه بودم. 10 سال هم طلبه بودم. منتها وقتی طلبه شدم که طلبگی گرسنگی و گرفتاری و زندان داشت. شما طلبه نبودید و در مدرسهای درس خواندید که پشت و مقام می گیرند.» و اشاره کرد چون عملکرد برخی روحانیون خوب نبوده با این اشاره می خواهند کلام من در بیننده اثر نگذارد.
در اینجا وقتی کوشکی تهدید کرد امام صادقیها می توانند از او شکایت کنند روشن شد که چرا ناگهان روی خط آورده شده و کرباسچی حدس زد قصد پرونده سازی در میان است خاصه وقتی در گوشی به مجری می گفتند از کرباسچی بپرسد دختر کشته شده یعنی چه؟ احتمالا به این قصد که اگر گزارش پزشکی قانونی مرگ را بر اثر ضربه ندانست و به سکته نسبت داد سراغ این ادعا بروند. او هم گفت: وقتی کسی در تصادف جان خود را از دست میدهد هم میگویند کشته شده.
انگار دعوت کرده بودند تا بتوانند طرح دعوا کنند و در میانۀ بحث حجاب پارهای ادعاهای 25 سال قبل در دوران شهرداری تهران ودربارۀ دست فروشها را هم تکرار کردند و او توضیح داد یک بار محاکمه شده و این اتهامات مطرح نشد.
3. تأکید کرباسچی بر قانون و این که مطابق قانون فعلی باید خیلیها را دستگیر کنند و پلیس از کجا بداند معیار شل حجابی دگمه است یا شال، میهمان دیگر را ناچار کرد به شرع پناه ببرد هرچند کرباسچی می توانست بگوید مگر خودتان نمی گویید بهرۀ بانکها شرعی نیست چرا علیه آن اقدام نمیکنید؟ یا اگر شرع کافی است چرا ازدواج های شرعی هم باید ثبت شوند؟
4. نگاه واقعگرایانه کرباسچی مورد توجه قرار گرفته است. او نماد عمل گرایی است و می توان حدس زد که اگر هاشمی رفسنجانی هم در قید حیات بود چنین موضع میگرفت.
این که هیجانی نشد و آشکارا هم با صدا و سیما و هم با شبکههای فارسی زبان خارج از کشور مرزبندی می کرد و در دفاع از مواضع خود لکنت نداشت قابل توجه بود.
این یادداشت بنای دفاع از یک نفر را ندارد اما سخنان کرباسچی دربارۀ حجاب و قانون آن قدر استاندارد بود و منعکس کنندۀ نظرات جمیع علاقه مندان به انقلاب و نظام و در عین حال منتقد وضع موهن گشت ارشاد که نمی توان تصریح نکرد. عبدالله گنجی هم البته صادقانه ذهنیات و آرزوهای خود را طرح میکرد و مانند میهمان تلفنی اتهام وارد نمیکرد و دنبال اعترافگیری نبود اما در جاهایی که مدام بر اجرای شریعت تأکید میورزید عمق فاصله را نشان میداد. انگار یکی از منظر جمهوریت و اکثریت سخن می گفت و دیگری در رؤیای امارت بود.
چون در نگاه کرباسچی از مجرای قانون باید لباس شریعت پوشاند و میشد حدس زد که درون کرباسچی چه غوغایی بوده و با خود میگفته در سال های 56 و 57 هدفمان چه بود و حالا اینها چه میگویند. نه آن که برای امثال طالقانی و بهشتی شریعت جایگاهی نداشته که البته خود روحانی بودند و روحانیون ممتازی هم بودند اما از قسط و عدالت و آزادی میگفتند که میلیونها نفر را جذب کردند و گرنه شعارهای آقای گنجی تنها برای طالبان و فداییان اسلام جذابیت داشت.
5. از صدا و سیما میتوان پرسید حتما باید جانی ستانده شود - حالا چه سکته چه ضربه - که به دنبال فتح باب بحث باشید و مثلا دو ماه قبل و پس از ماجرای سپیده رشنو نمیتوانستید؟ وقتی هنوز مرگی رخ نداده بود.
6. حضور کرباسچی در قاب تلویزیون پس از قریب 25 سال قابل توجه بود چرا که مردم اندک زمانی پس از دوم خرداد 76 او را در تلویزیون ولی در دادگاهی به ریاست رییس کنونی قوۀ قضاییه دیدند. هر چند که در آغاز انقلاب هم در تلویزیون و در بخش خبر مسؤولیت داشته است و علاقه به بحث رسانه چه نشریات عمومی و چه خصوصی در آن پیشینه هم سابقه دارد.
7. این که پایهگذار روزنامۀ همشهری و البته از بودجه عمومی در جایگاه مدیر مسؤول روزنامۀ جمع وجور و خصوصی مقابل مدیر امروز همان روزنامه نشسته بود میتوانست موجب تلخکامی او وطعنه شود اما این کار را نکرد.
از این رو میتوان بر پراگماتیسم و عمل گرایی او به عنوان یک سیاستمدار به جای رؤیاپردازی و آرمانگرایی تأکید ورزید.
چون این یک یادداشت است نه یک روایت اشکالی ندارد تصریح کنم که نمیتوانم با آنچه عبدالله گنجی گفت همدلی کنم چون اجرای شریعت به هر قیمت به تحمیل نظر اقلیت بر اکثریت میانجامد و حکومت برآمده از انقلاب 1357 جمهوری اسلامی است نه امارت اسلامی به سبک طالبان.
بله، شورای نگهبان عدم مغایرت قوانین مصوب مجلس با شرع را بررسی میکند اما تنها عدم مغایرت را و نه الزاما انطباق را و جمهوری اسلامی قوۀ قانون گذار دارد و شریعت همان قوانین نیست منتها قوانین مصوب نباید با شرع مغایرت داشته باشند نه این که مثل طالبان بخواهند فقط به دنبال اجرای شریعت باشند.
اجرای شریعت مورد نظر امثال گنجی بدون مجاری قانونی و قوانین مورد نظر اکثریت اما بیاعتنایی به اکثریت است البته باید یادآور شد طالبان هم 50 تا 60 درصد پایگاه اجتماعی دارد در حالی که پایگاه اصولگرایی رادیکال ایرانی بسیار کمتر است.
8. مهمترین دریغ مناظره بود که هر دیدگاهی که دربارۀ عملکرد کرباسچی داشته باشم جنس سخنان او به آنچه در انقلاب 57 مطرح بود نزدیک تر است و نمی دانم چرا برخی می خواهند آن دریا را در حوض های کوچک خود محدود کنند.