به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری فارس، آیتالله سید ابراهیم رئیسی رئیسجمهوری اسلامی ایران صبح امروز چهارشنبه به وقت محلی، در نطق خود در هفتاد و هفتمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد با اشاره به آسیبها و مخاطرات نظم کنونی و رو به زوال جهان، تلاشهای متراکم و پیوسته ملت ایران را برای شکلدهی به نظم و نظامی عادلانه دردنیا مورد توجه قرار داد و با برشمردن مصادیق متعددی از بیعدالتی و استاندارهای دوگانه آمریکا در قبال مسائلی همچون تروریسم و حقوق بشر در نقاط مختلف جهان از جمله در مواجهه با ایران، به سرفصلهای نقش برجسته و پیشرو جمهوری اسلامی ایران در ایستادگی مقابل سیاستهای زورگویانه و مداخلهجویانه از جمله مهار تروریسم دستساز آمریکا و ناکام کردن تغییر نقشه کشورهای منطقه به فرماندهی سردار شهید سپهبد سلیمانی پرداخت و تأکید کرد: رسیدگی عادلانه قضایی به جنایت رئیس جمهور سابق آمریکا را از طریق یک دادگاه عادلانه، دنبال خواهیم کرد.
رئیسجمهور همچنین با تأکید بر ناتوانی تحریمها در بازداشتن ایران پیشرفته و مستقل و اذعان رسمی دولت آمریکا به شکست مفتضحانه فشار حداکثری علیه ایران، به مسئله عهدشکنی آمریکا در موضوع توافق هستهای اشاره کرد و به تبیین منطق روشن جمهوری اسلامی در اخذ تضمینهای پایدار برای استفاده از منافع اقتصادی، در بخش پایانی سخنان خود با یادآوری چالش انرژی در جهان کنونی از طرح جمهوری اسلامی ایران برای تضمین عادلانه امنیت انرژی در جهان خبر داد.
متن کامل نطق رئیسجمهور به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین و صحبه المنتجبین
لَقَدْ أرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَ أَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَ الْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ
همانا ما پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم و همراه آنها کتاب و میزان فرو فرستادیم تا مردم به قسط و عدل برخیزند. (حدید- ۲۵)
پروردگارا درود و تحیات ما را به روان پاک پیامبران بزرگ، «ابراهیم، موسی، عیسی و محمد» صلوات الله علیهم بفرست که پیامِ «عقلانیت، عدالت، معنویت و اخلاق» را به جهانیان رساندند و بنیانهای جهل و ظلم را فرو ریختند، تا انسانها جهانی بهتر برای خود بسازند.
جناب آقای رئیس
خانمها و آقایان
معیار اساسی برای ساخت جهانی بهتر، عدالت است. همهی آرمانهای بشری، نهایتا با عدالت سنجیده میشوند. «عقلانیتِ مبتنی بر وحی» قائل به چارچوبی وسیع برای عدالت است؛ عدالت یعنی نفی ظلم. ما پرچمدار عدالتی هستیم که همهی سطوح ظلم، اعم از «ظلم به خود، خدا، جامعه، و جهان هستی» را نفی میکند. میل به برقراری عدالت، ودیعهای الهی در وجود همگان است و انباشت بیعدالتی، موجب حرکت ملتها در قالب انقلابهای مردمی میشود.
اگرچه بسیاری از حرکتها به بلوغ انقلاب نرسیدند و بسیاری از انقلابها از مسیر اصیل خود منحرف شدند، اما موفقیت برخی از ملتها مانند ملت ایران در تداوم ماهیت انقلاب خود، امید به برقراری عدالت را همچنان در دلهای مردم جهان، زنده و پابرجا نگه داشته است.
انقلاب اسلامی ایران، تبلور حرکت ملت ایران به سمت عدالت بود که با وجود فتنههای مختلف، توانسته است از کرامت و اصالت آرمانهای خود صیانت نماید. ملت ایران در گام نخست، بنای یک نظم مدنی- سیاسی پیشرفته بر اساس «عقلانیتِ منبعث از وحی» را به نام جمهوری اسلامی بنا نهاد و در گام دوم، به دنبال شکلدهی به «نظم و نظام عادلانه بینالمللی» است. عناصر کلیدی در این مسیر، «خداخواهی، آگاهیبخشی، نوعدوستی، و چندجانبهگرایی» است.
خانم ها و آقایان
من مفتخرم که نمایندهی ملتی هستم که میراثدار تمدنی بزرگ است. ملتی که همیشه آزاد بوده و قرنها تلاش سلطهگران برای اسارتِ سرنوشت خود را ناکام گذاشته است. ملتی که همواره ظلم را مایهی تباهی دانسته و در طول تاریخِ خود با اسارت دیگر ملتها نیز مبارزه کرده است؛ از «اسارت بابِلی» تا «اسارت فلسطینی».
ما قائل به سرنوشتِ مشترک برای بشریت هستیم و از جهانی شدن عدالت حمایت میکنیم. ما آنچه را برای خود میپسندیم برای دیگران آرزو میکنیم و آنچه را برای خود نمیپسندیم، به دیگران تحمیل نمیکنیم. ملت ایران بر این باور است که عدالت، وحدتآفرین است و ظلم، جنگ افروز.
اینکه کشوری در داخل خود مدعی عدالت باشد اما در خارج، انواع تروریستها را تربیت کند و به جان ملتها بیاندازد، یا با تحمیل فشارهای مختلف، ملتها را به تسلیم وادار کند، باید هم از بشریت شرم کند، هم از آزادی، و هم از عدالت.
انسانیت، منحصر به بخشی از انسانها نیست و حقوق بشر جز با تامین حقوق همه بشر متصور نیست. جمهوری اسلامی ایران با الهام از باورهای دینی و بر مبنای روح و نص قانون اساسی خود، یکی از کارآمدترین سازوکارها را در صیانت از حقوق بشر در اختیار داشته و با موثرترین ابزارها، استیفای حقوق نقض شده هر فرد را رسالت انسانی، مسئولیت حاکمیتی، وظیفه الهی و یک ماموریت تفویض شده از سوی مردم میداند. جمهوری اسلامی، استانداردهای دوگانه برخی از دولتها در زمینه حقوق بشر را مهمترین عامل نهادینه شدنِ نقضِ حقوق انسان دانسته که پیامد آن، موضع گیریهای متنوع و متعدد در قبال یک رخداد در حال بررسی در جمهوری اسلامی ایران و سکوت مرگبار درباره قتل دهها زن بی پناه در مدت کوتاهی در یکی از کشورهای غربی است. تا زمانی که این دوگانگی پابرجا باشد، حقوق بشر از گزند نقض های مکرر در امان نخواهد بود.
بالاتر از حقوق بشر، حقوق ملتهاست که به راحتی توسط قدرتهای ظالم پایمال میشود. حقِ جوامعِ بومیِ کانادا که فرزندانشان بجای کلاسهای مدرسه در گورهای دستهجمعیِ حیاط مدرسه دفن شدند؛ حق تعیین سرنوشت ملت فلسطین، حق توسعهی ملتهای تحت تحریم، حق حیات ملتهای تحت اشغال یا قربانی تروریسم، حق زندگی آوارگان بیپناهی که کودکان را در قفسهایی جداگانه از مادران و پدران خود محبوس میکنند؛ همگی نشان میدهند که جایگاه مدعی و متهم در مساله حقوق بشر نباید جابجا شود و اینکه ناقضان واقعی حقوق بشر، شایستگی اخلاقی لازم را برای اظهار نظر درباره حقوق بشر ندارند. نقش بینظیر ایران در نابودی داعش، که فقط یک مورد از جنایاتش این بود که زنان کُرد و ایزدی و مسیحی را به بردگی میگرفت، کفایت میکند که نشان دهد ما در جایگاه مدعی و مدافع حقوق بشر هستیم و حامیان داعش در جایگاه متهم قرار دارند.
حضار محترم
اینک در شرایطی گرد هم آمدهایم که با یک واقعیت مهم یعنی «چرخش و تغییر جهان» و ورود به «دوران و نظمی جدید» مواجه هستیم. جهانِ کهنه، جهانِ «یکجانبهگرایی»، «سلطهطلبی»، «غلبه سرمایه بر اخلاق و عدالت و فضیلت»، «توسعهدهنده فقر و تبعیض و نابرابری»، «بکارگیری خشونت، تحریم و نقض حقوق ملتها» و «استفاده از سازمانها و نهادهای بینالمللی به عنوان ابزار فشار بر کشورهای مستقل» بوده و در یک کلام، جهانی از هر نظر ناعادلانه است. این نظم ناعادلانه، مشروعیتش را در افکار عمومی دنیا از دست داده و ارادههای جدی برای تغییر آن شکل گرفته است. زوال این نظم کهنه، تردیدناپذیر است. منطقه ما یعنی غرب آسیا از افغانستان تا عراق، لبنان، فلسطین و ایرانِ سربلند، موزهی بزرگ زوال این نظم کهنه است.
علاوه بر آن، تهدید فزاینده تروریسم و افراط گرایی، انحطاط فرهنگی و زوال اخلاق سیاسی، تضعیف بیسابقه چندجانبه گرایی و رشد بیمارگونهی اقداماتِ نامشروعِ یکجانبه، چالشهای بزرگی بر سرِ راه پیشرفتِ همهجانبه و تعالی بشر پدید آوردهاند.
ما بر این باوریم که برای مقابله با تهدیدهای دیرین و معضلات نوین جهانی، گزینهای جز همبستگی و همکاری در چارچوب چندجانبهگراییِ مبتنی بر عدالت، و بر اساس اصول و ارزشهای متعالیِ انسانیِ منبعث از آموزههای انبیای الهی وجود ندارد.
حضار محترم
همهی ملتهای آزاده، دل در گرو این ارزشهای والا دارند اما همین سلسله باورها، دلیل همهی دشمنیِ ظالمان جهان با ماست. آنچه ما میخواهیم حقوق ملت ایران است و رابطه مبتنی بر ظلم را برنمیتابیم. ما پای حقوق ملت خود ایستادهایم. ما بر این باوریم که هرگونه رابطهی ستمگری به ضرر صلح و امنیت جهانی است و مهمترین تهدید برای جامعه جهانی، "عادیانگاری ظلم" است. دست یافتن به امنیت جهانی از هر طریقی غیر از عدالت، پایدار نخواهد ماند و این همان چیزی است که ما از سازمان ملل انتظار داریم انجام دهد.
آری، اجرای عدالت سخت است و شاید به همین دلیل باشد که بسیاری از مدعیان صلح از عدالت گریزانند. سوال ما از دولتهای مدعی آن است که اگر ارادهای برای اجرای عدالت ندارید، آیا تمایلی برای مقابله با ظلم هم ندارید؟
منطق ما ریشه در همان فرهنگ قرآنی دارد که فرمود که "نه ظلم کنید و نه زیر بار ظلم بروید." سرنوشت بسیاری از ملتها با همین عبارت رقم میخورد. کسانی که از "قدرتِ منطق" بیبهرهاند به "منطق زور" متوسل میشوند. منطقی که بر پایه عدالت باشد، قدرتساز است و بر دلها حکومت میکند. کشوری که منطق ندارد، متوسل به کودتا، اشغالگری، مداخله نظامی، لشگرکشی، برخورد گزینشی با تروریسم و چه بسیار ظلمها و بیعدالتیهای دیگر میشود. آیا توسل به سلاح اتمی، جهان را به سوی عدالت سوق داد یا زمینه سلطهگری شد؟ کشته شدن صدها هزار کودک عراقی، یمنی، سوری و افغان در خدمت کدام آرمان بشری بوده است؟ آیا اینها جلوه های ظلم و بی عدالتی در جهان نیستند؟
راستی ایران چه چیزی غیر از مطالبهی حقوق قانونی و عادلانهی خود خواسته است که زورمداران عالم، برآشفته شدهاند؟
در حال تکمیل است ....